ماده 2 قانون اجرای احکام مدنی
ماده 2 قانون اجرای احکام مدنی: احکام دادگاههای دادگستري وقتي به موقع اجرا گذارده ميشود كه به محكومعليه يا وكيل يا قائم مقام قانوني او ابلاغ شده و محكومله يا نماينده و يا قائم مقام قانوني او كتباً اين تقاضا را از دادگاه بنمايد.
مواد مرتبط
ماده ۴۶ قانون آیین دادرسی مدنی
ماده 302 قانون آیین دادرسی مدنی
توضیح واژگان
محکومعلیه: شخصی است حقیقی یا حقوقی که در نتیجۀ حکم دادگاه با تکیه بر قدرت قانون، ملزم به اجرای موضوع حکم خواهد بود.[۱]
قائم مقام: کسی است که حق یا تکلیف و تعهد به سبب عقد یا ایقاع یا واقعۀ حقوقی مانند ارث به او منتقل میشود.[۲]
شخصی است حقیقی یا حقوقی که در نتیجۀ حکم دادگاه با تکیه بر قدرت قانون، درصدد رسیدن به موضوع حکم خواهد بود.[۳]
نکات توضیحی تفسیری دکترین
یکی از شرایط صدور دستور اجرای حکم آن است که محکومله یا نماینده یا قائم مقام او، از دادگاه چنین درخواستی نموده باشد.[۴] درخواست اجرای رأی مدنی توسط ذینفع یا وکیل یا نماینده قانونی در کاغذ عادی خطاب به دادگاه تنظیم میشود و باید مدارک زیر ضمیمه آن باشد: 1- فتوکپی برابر با اصل شدۀ دادنامه؛ 2- برگههای خام اجرایی از واحد حسابداری خریده و ضمیمه درخواست شود. این برگهها به تعداد محکومعلیه به اضافه 2 برگ باید تهیه شود؛ چون یک نسخه از آن هم باید ضمیمه پرونده اصلی بایگانی شود. [۵]
باید توجه داشت که چنانچه محکومله، اصالتاً برای اجرای حکم اقدام ننماید؛ نماینده و یا قائم مقام او، در صورتی میتواند به نیابت و یا قائم مقامی از او تقاضای اجرای حکم نماید که دلیل مثبت سمت خود را ضمیمه تقاضا نماید.[۶]
در خصوص ابلاغ به وکیل این نکته شایان ذکر است که: ابلاغ به وکیل، در صورتی لازم و معتبر است که وکیل اختیار مداخله در مرحلۀ بالاتر را داشته باشد. (وحدت ملاک مادۀ 46 ق.آ.د.م). همچنین رعایت سایر مقررات باب ابلاغ در (ق.آ.د.م) در ابلاغ حکم نیز ضروری است.[۷]
نکات توضیحی
دو شرط ذکر شده در ماده 2 عبارتند از ابلاغ حکم و درخواست محکومله مبنی بر اجرا.[۸]
حکم حتی اگر قطعی باشد و حتی اگر اجرائی باشد این دو ویژگی مجوز شروع به اجرا نخواهد شد، بلکه حکم اجرایی قطعی یا قطعیت یافته باید ابلاغ نیز شود. مطابق مادۀ 2 قانون اجرای احکام مدنی، ابلاغ به محکومعلیه برای شروع به اجرا کافی است اما مطابق قانون آیین دادرسی مدنی، علاوه بر ابلاغ به محکومعلیه، ابلاغ به محکومله نیز ضرورت دارد (مادۀ 302 قانون آیین دادرسی مدنی).[۹]
صدور اجرائیه و عملیات اجرا، هیچوقت با خواست و تمایل محکومعلیه همراه نیست. [۱۰] پس از تقاضای محکومله اجرائیه صادر و سپس حکم اجرا میشود.[۱۱] نحوۀ ابلاغ اجرائیه همچون دیگر اوراق قضایی طبق مواد 67 الی 83 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1379 انجام میشود.[۱۲]
رویههای قضایی
رأی شمارۀ 154 مورخ 1369/07/15 شعبۀ اول دادگاه عالی انتظامی قضات، بیان میدارد: «حسب مادۀ 2 قانون اجرای احکام مدنی، دادگاهها وقتی مجاز به اجرای احکام هستند که قبل ار صدور اجراییه، حکم صادره را به محکومعلیه یا وکیل یا قائم مقام قانونی او ابلاغ نمایند و چون دادنامه صادره توسط رییس دادگاه، قبل از ابلاغ به محکومعلیه به موقع اجرا گذاشته شده، لذا تخلف نامبرده در اجرا و عدم رعایت ماده مرقوم مسلم است.»[۱۳]
حکم شعبۀ اول دیوان کشور به شمارۀ 2818 مورخ 1371/09/25 است: «با صدور حکم و قطعی شدن دعوی مطرح و صدور اجرائیه رسیدگی ثانوی و اصدار حکم مجدد مورد ندارد و محکومله میتواند با مراجعه به دادگاه صادرکننده حکم و دایرۀ اجرای مربوطه اجرای حکم را بخواهد.»
در یک نشست قضایی تشکیل شده توسط دادگستری کل کشور، در پاسخ به این سوال که در صورت اعلام انصراف محکومله از اجرای احکام آیا مجدداً میتواند از دادگاه تقاضای اجرای حکم را بنماید؛ اتفاق آراء بر این بود که چنانچه انصراف محکومله به گونهای اعلام گردد که مستفاد از آن انصراف کلی از حکم صادره باشد، دیگر حق تقاضای اجرای حکم را ندارد؛ ولی هرگونه اعلام دیگری از سوی محکومله که از آن اسقاط حق مشارالیه مستفاد نگردد، حق وی را در تقاضای اجرای حکم ساقط نمیکند.[۱۴]
نظریۀ مشورتی شمارۀ 7/2075 مورخ 1382/02/23 در پاسخ به این پرسش که آیا غیر از محکومله و یا وکیل وی، مثلاً شخصی غیر از وکیل دادگستری میتواند درخواست صدور اجرائیه کند یا خیر؟ بیان میدارد: «نمایندۀ محکومله در مادۀ 2 قانون اجرای احکام مدنی، میتواند غیر از وکیل دادگستری نیز باشد.»[۱۵]
منابع
- ↑ ولی اله رضایی رجانی. اجرای احکام مدنی (شرایط و تشریفات فروش مالی توقیف شده). چاپ 2. جنگل، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1843316
- ↑ علی عباس حیاتی. اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1234788
- ↑ ولی اله رضایی رجانی. اجرای احکام مدنی (شرایط و تشریفات فروش مالی توقیف شده). چاپ 2. جنگل، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1843312
- ↑ علی مهاجری. شرح جامع قانون اجرای احکام مدنی (جلد اول). چاپ 7. فکرسازان، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3889060
- ↑ غلامرضا موحدیان. آیین دادرسی و اجرای احکام مدنی (ویژه کارآموزان قضایی). چاپ 1. فکرسازان، 1391. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3932980
- ↑ علی عباس حیاتی. اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1234792
- ↑ علی عباس حیاتی. اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1234780
- ↑ امیر خلفیان. دعوای حقوقی در دادگاه کیفری. چاپ 1. جنگل، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3157720
- ↑ علی رفیعی. اجرای احکام مدنی علیه دولت. چاپ 1. فکرسازان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1787352
- ↑ سیدجلال الدین مدنی. آیین دادرسی مدنی (جلد سوم) (اجرای احکام مدنی). چاپ 5. پایدار، 1378. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1218900
- ↑ ولی اله رضایی رجانی. اجرای احکام مدنی (شرایط و تشریفات فروش مالی توقیف شده). چاپ 2. جنگل، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1843368
- ↑ منصور اباذری فومشی. قانون اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 3. خرسندی، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4508420
- ↑ سیدمحمدرضا حسینی. قانون اجرای احکام مدنی در رویه قضایی. چاپ 2. نگاه بینه، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2039024
- ↑ سیدمحمدرضا حسینی. قانون اجرای احکام مدنی در رویه قضایی. چاپ 2. نگاه بینه، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2039368
- ↑ احمد زارعی. پاسخ به 266 پرسش قضایی کاربردی (درباره امور حسبی، اجرای احکام، خانواده، اجاره و تملک آپارتمان ها). چاپ 2. خرسندی، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3124884