عزل وکیل توسط موکل

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۳۱ توسط Karandish (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

به فسخ وکالت از سوی موکل، عزل گویند.[۱] به موجب ماده ۶۷۹ قانون مدنی: «موکل می‌تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر این که وکالت وکیل یا عدم عزل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد.»

وکالت، از عقود جایز بوده و توسط هر یک از طرفین قابل انحلال است،[۲] اما در موارد ذیل، نمی‌توان وکیل را عزل نمود:

- زمانی که وکالت، ضمن عقد لازمی شرط گردد.

- زمانی که عدم عزل وکیل، ضمن عقد لازمی شرط گردد.

- اگر وکالت، ضمن عقد جایزی شرط گردد؛ تا زمانی که آن عقد جایز، به قوت خود باقی است؛ انحلال وکالت نیز منتفی می‌باشد.

- اگر عدم عزل وکیل، به صورت شرط نتیجه، ضمن عقد وکالت، یا عقد جایز دیگری، شرط گردد.[۳]

به عقیده برخی حقوقدانان، شرط عدم عزل وکیل ضمن عقد لازم، از مصادیق سلب حقوق مدنی به‌شمار می‌آید.[۴]

مواد مرتبط

ماده ۶۷۸ قانون مدنی

ماده ۶۷۹ قانون مدنی

ماده ۶۸۰ قانون مدنی

مصادیق

  • اگر ضمن نکاح شرط گردد که مرد، وکیل زن در اداره اموالش باشد؛ در این صورت نه زن می‌تواند شوهر خود را از سمت وکالت عزل نماید؛ و نه مرد حق استعفا دارد، مگر اینکه عقد وکالت، مجانی بوده باشد که در این صورت فقط زوجه، که وکالت به نفع او منعقد گردیده‌است؛ می‌تواند زوج را از سمت مزبور برکنار نماید.[۵]

در حقوق تطبیقی

در حقوق انگلیس، وکالت یکی از قراردادهای جایز محسوب گردیده؛ و یکی از طرق زوال آن، عزل وکیل توسط موکل است.[۶]

در فقه

وکالت لازم، وکالتی است که ضمن عقد لازمی، به صورت شرط نتیجه شرط شود و صرف ذکر جمله «وکالت بلاعزل است»، عقد را لازم نگردانیده و حق عزل وکیل را ساقط نمی‌کند.[۷]

در رویه‌ قضایی

به موجب نظریه شماره ۷۱۲ مورخه ۱۳۶۰/۳/۵ اداره حقوقی قوه قضاییه، اگر در سند رسمی، تصریح گردد که موکل، ضمن عقد لازمی، عدم عزل وکیل را شرط نموده؛ و سند نیز به امضای موکل برسد؛ در این صورت وکالت مزبور بلاعزل خواهد بود.[۸]

وضعیت اقدامات وکیل قبل از رسیدن خبر عزل به وی

تمام اموری که وکیل قبل از رسیدن خبر عزل به او در حدود وکالت خود بنماید نسبت به موکل نافذ است.[۹][۱۰] عدم آگاهی وکیل و طرف معامله با وی، نسبت به ازاله وکالت به سبب عزل توسط موکل، دلالت بر حسن نیت آنها و اعتقادشان به بقای نمایندگی داشته؛ و عمل حقوقی مزبور را بی‌اعتبار نمی‌نماید.[۱۱]

اگر موکل، در نامه تصریح به عزل وکیل نماید؛ از تاریخ رسیدن نامه به اقامتگاه وکیل، اقدامات وی بلااعتبار می‌باشد؛ مگر اینکه بتواند اثبات نماید که بی اطلاعی او از عزل خویش، بر اثر حادثه ای ناگهانی بوده‌است.[۱۲]

در حقوق تطبیقی

به موجب ماده ۲۰۰۸ قانون مدنی فرانسه و ماده ۴۰۶ قانون تعهدات سوئیس، اگر وکیل، و به‌طور کلی نماینده، از فوت موکل، یا سایر عللی که موجب انفساخ وکالت، یا ازاله سمت نمایندگی می‌گردد؛ بی اطلاع بوده؛ و در مدت جهل خود به وجود علل مزبور، در راستای وظایف محوله، اقداماتی را انجام داده باشد؛ باید حکم به اعتبار آن اعمال نمود.[۱۳]

در فقه

اگر شکی، منشأ بروز شک دیگری باشد؛ اولی را سببی، و دومی را مسببی نامند؛ بنابراین استصحاب در مورد اول را، استصحاب سببی، و استصحاب در مورد دوم را، استصحاب مسببی گویند، با وجود استصحاب سببی، دیگر نوبت به استصحاب مسببی نمی‌رسد، به عنوان مثال، شخصی مدعی است که به وکیل خود، وکالت در فروش خانه اش را اعطا نموده؛ ولی بعداً او را عزل کرده‌است. اما وکیل که مطلع از برکناری خویش بوده؛ مبادرت به فروش آن ملک به شخص ثالث نموده‌است؛ لذا موکل، درخواست ابطال بیع مزبور را از محکمه می‌نماید. در اینجا دو شک وجود دارد:

- تردید در بقای وکالت به هنگام انعقاد بیع.

- تردید در تملک مشتری نسبت به مبیع.

در واقع شک اول، سبب پدید آمدن شک دوم گردیده‌است، بدین ترتیب بقای سمت وکیل تا هنگام بیع، استصحاب گردیده؛ و در نتیجه بیع مزبور نیز معتبر است، مگر اینکه مدعی، دلیل موجهی ارائه نماید.[۱۴]

در رویه‌ قضایی

اگر وکیل در صدور یا پشت‌نویسی چک، بعد از عزل توسط موکل و پیش از اینکه از تصمیم مزبور آگاه گردد؛ اقدام به صدور یا ظهرنویسی چک نماید؛ نمی‌توان عمل وی را بلااعتبار دانست.[۱۵]

مقالات مرتبط

جستارهای وابسته

استعفای وکیل

موکل

وکالت

وکالت بلا عزل

وکیل

منابع

  1. شکراله نیکوند. حقوق مدنی (جلد هفتم) (عقود معین 2) (ودیعه، عاریه، وکالت، ضمان، حواله، وکالت و رهن). چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4113696
  2. شکراله نیکوند. حقوق مدنی (جلد هفتم) (عقود معین 2) (ودیعه، عاریه، وکالت، ضمان، حواله، وکالت و رهن). چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4113696
  3. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (عقود معین، قسمت چهارم) (عقود اذنی، وثیقه‌های دین، ودیعه، عاریه، وکالت، ضمان). چاپ 6. سهامی انتشار، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2657248
  4. عبدالمجید امیری قائم مقامی. حقوق تعهدات (جلد اول) (وقایع حقوقی، کلیات حقوق تعهدات). چاپ 3. میزان، 1385.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1291756
  5. ناصر کاتوزیان. دوره مقدماتی حقوق مدنی (جلد دوم) (عقود معین 2) (ودیعه، عاریه، وکالت، ضمان، حواله. چاپ 13. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1955124
  6. مهسا مدنی. وکالت ثانوی (مطالعه تطبیقی در فقه، حقوق ایران و انگلیس). چاپ 1. جنگل، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4385692
  7. مستند فقهی قانون مدنی (جلد هشتم). چاپ 1. داد و دانش، 1394.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6092332
  8. مجموعه قانون مدنی (قانون مدنی، نظریات شورای نگهبان، بخشنامه قوه قضائیه، آرای وحدت رویه و اصراری هیئت عمومی دیوانعالی کشور، آرای هیئت عمومی دیوان عدالت اداری، نظریات اداره کل حقوقی و اسناد و امور مترجمین قوه قضائیه). چاپ 8. معاونت تدوین، تنقیح و انتشار قوانین و مقررات، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5572472
  9. ماده ۶۸۰ قانون مدنی
  10. یداله بازگیر. قانون مدنی در آیینه دیوانعالی کشور (در وکالت و عقد ضمان) و احکام راجع به آنها. چاپ 2. فردوسی، 1385.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 193792
  11. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (عقود معین، قسمت چهارم) (عقود اذنی، وثیقه‌های دین، ودیعه، عاریه، وکالت، ضمان). چاپ 6. سهامی انتشار، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2656140
  12. ناصر کاتوزیان. دوره مقدماتی حقوق مدنی (جلد دوم) (عقود معین 2) (ودیعه، عاریه، وکالت، ضمان، حواله. چاپ 13. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1955068
  13. عبدالمجید امیری قائم مقامی. حقوق تعهدات (جلد دوم) (اعمال حقوقی، تشکیل عقد). چاپ 1. میزان، 1378.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 774492
  14. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول). چاپ 1. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 81296
  15. جواد افتخاری. حقوق تجارت (جلد سوم) (اسناد تجاری، بانکی، خزانه و اوراق قرضه و اسناد حمل و نقل). چاپ 2. ققنوس، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2849608