نظریه شماره 7/99/517 مورخ 1399/06/04 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره فوت اصیل و عدم اطلاع وکیل
![]() | |
شماره نظریه | ۷/۹۹/۵۱۷ |
---|---|
شماره پرونده | ۹۹-۳/۱-۵۱۷ح |
تاریخ نظریه | ۱۳۹۹/۰۶/۰۴ |
موضوع نظریه | آیین دادرسی مدنی |
محور نظریه | دعوی |
چکیده نظریه شماره 7/99/517 مورخ 1399/06/04 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره فوت اصیل و عدم اطلاع وکیل: اجرای حکم مستلزم تقاضای محکوم له یا نماینده یا قائم مقام قانونی اوست و در فرض سؤال که محکوم له در زمان تقاضای اجرای حکم توسط وکیل وی در قید حیات نبوده است، وکیل، نماینده قانونی برای تقاضای اجرای حکم نبوده است. بنابراین صدور اجراییه برابر قانون صورت نگرفته است و واحد اجرای احکام مدنی برابر ماده ۱۱ قانون اجرای احکام مدنی رفتار می کند.
استعلام
شخصی مقیم خارج از کشور به دیگری برای طرح دعوا در ایران وکالت می دهد و وی نیز به وکیل دادگستری وکالت می دهد و متعاقب تقدیم دادخواست و صدور رأی بدوی و تجدیدنظر صادر و در مرحله اجرا محکوم علیه که از مرگ اصیل آگاه بوده به فوت اصیل پیش از تقدیم دادخواست بدوی استناد کرده و مشخص می شود وکلا از مرگ اصیل بی اطلاع بوده اند و وی پیش از طرح دادخواست فوت کرده است. حال واحد اجرای احکام حقوقی با چه تکلیفی در این خصوص مواجه است؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه
با عنایت به ماده ۸ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ هیچ مقام رسمی یا سازمان یا اداره دولتی نمی تواند حکم دادگاه را تغییر دهد و یا از اجرای آن جلوگیری کند مگر دادگاهی که حکم صادر نموده و یا مرجع بالاتر، آن هم در مواردی که قانون معین نموده است و نظر به این که برابر ماده ۲ قانون اجرای احکام مدنی مصوب ۱۳۵۶، اجرای حکم مستلزم تقاضای محکوم له یا نماینده یا قائم مقام قانونی اوست و در فرض سؤال که محکوم له در زمان تقاضای اجرای حکم توسط وکیل وی در قید حیات نبوده است، وکیل، نماینده قانونی برای تقاضای اجرای حکم نبوده است. بنابراین صدور اجراییه برابر قانون صورت نگرفته است و واحد اجرای احکام مدنی برابر ماده ۱۱ قانون اجرای احکام مدنی مصوب ۱۳۵۶ رفتار می کند.