رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تاثیر ترک اعتیاد بر طلاق به دلیل اعتیاد زوج

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۲۵۷۰۰۳۱۹
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۲۵۷۰۰۳۱۹
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۹/۱۴
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۴۲ دیوان عالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعتاثیر ترک اعتیاد بر طلاق به دلیل اعتیاد زوج
قاضیحمید رضامحمد باقری
علیزاده
غلامحسین ذات عجم

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تاثیر ترک اعتیاد بر طلاق به دلیل اعتیاد زوج: در صورتی که مستند زوجه در دعوی طلاق، عسر و حرج ناشی از اعتیاد زوج باشد، استمرار اعتیاد و عدم ترک آن موثر در اثبات عسر و حرج است؛ اما درصورتی که زوجه به تحقق شرط ضمن عقد نکاح مبنی بر اعتیاد زوج استناد کند، صرف اعتیاد قبلی زوج جهت اثبات تخلف وی از شروط ضمن عقد و تحقق وکالت زوجه در طلاق کفایت می کند و ترک اعتیاد، حق ایجاد شده را ساقط نمی کند.

رأی خلاصه جریان پرونده

حسب محتویات پرونده ، خانم ح. الف.الف. در تاریخ ۹۳/۵/۱۸ دادخواستی به خواسته صدور حکم بر الزام زوج به طلاق به لحاظ تحقق شرایط اعمال وکالت مندرج در سند ازدواج به جهت تخلف از شرط بند هفتم،به طرفیت زوج خوانده آقای س. ر.خ. تقدیم دادگستری شهرستان ت. نموده و توضیح داده: اینجانب به استناد کپی مصدق عقدنامه شماره ... مورخ ۸۸/۳/۲۴ در دفترخانه شماره ... شهرستان ت. با خوانده عقد ازدواج دائم نموده، حاصل این ازدواج و رابطه زوجیت در خلال مدت مذکور فرزندی نبوده، نظر به سوء معاشرت خوانده، عدم توافق اخلاقی در استمرار زندگی مشترک، حصول شرط مقرر در سند ازدواج و وجود عسر و حرج مستندا به مواد ۱۱۳۲، ۱۱۱۹ و ۱۱۳۰ قانون مدنی، صدور گواهی عدم سازش برای اجرای طلاق و ثبت رسمی آن به لحاظ تحقق شرایط اعمال وکالت مندرج در سند ازدواج به جهت تخلف از شرط مورد استدعاست.پرونده جهت رسیدگی به شعبه بیستم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان ت. ارجاع شده است.مسئول مرکز مداخله در خانواده به منظور کاهش طلاق در تاریخ ۹۳/۵/۱۸ در پاسخ به نامه ریاست شعبه مرجوع الیه مرقوم داشته گزارش نتیجه مداخلات انجام شده در خصوص زوجین ح. ا. و س. ر. بدین شرح اعلام می گردد، زوجه در جلسه حاضر ولی زوج حاضر نشدند. عدم همکاری زوج اعلام می گردد. وقت رسیدگی برای مورخ ۹۳/۵/۲۹ تعیین و به خواهان ابلاغ واقعی و به خوانده ابلاغ قانونی می گردد. دادگاه در وقت رسیدگی ۹۳/۵/۲۹ تشکیل جلسه داده، خواهان حاضر و خوانده حضور ندارد و لایحه ای هم ارسال نداشته است. دادگاه خطاب به خواهان، خواسته خود را بیان نمایید؟ ج: عرض کنم مدت شش سال است که ازدواج کرده و سه سال با هم زندگی را در یک منزل شروع و همسرم در روستای خ. می باشد از توابع ه.، شغل وی راننده کمپرسی است. صاحب فرزند مشترک نیستیم. می زند، دست بزن دارد. بد دهن است. اعتیاد دارد. دیر وقت به منزل می آید و اذیت می کند. در مرکز ترک اعتیاد ح. پرونده بستری دارد. قبل از ازدواج در سال۱۳۸۳ بستری شده است. می توانید بپرسید. چه کنم اذیت می شوم. چندان به زندگی توجه ندارد. طلاجات مرا فروخته است. دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر و این قرار حضورا به زوجه خانم ح. ا. ابلاغ تا ظرف یک هفته داور خود را معرفی نماید. قرار صادره در خصوص معرفی داور به خوانده در مورخ ۹۳/۶/۲۷ ابلاغ قانونی می گردد. دادگاه وقت احتیاطی برای مورخ ۹۳/۶/۶ تعیین و دستور استعلام از سوابق ترک اعتیاد زوج آقای س. ر. را از مرکز ترک اعتیاد ح. صادر می نماید. مرکز درمان سوء مصرف مواد ح. طی نامه شماره ح/۱۴۸ مورخ ۹۴/۵/۲۹ در پاسخ استعلام دادگاه گواهی نموده، آقای س. ر. از تاریخ ۸۷/۱۲/۱۲ در این کلینیک تحت درمان به صورت MMT با شماره پرونده ... می باشد. لازم به ذکر است نامبرده از تاریخ مذکور به صورت مرتب نسبت به درمان و تحویل دارو اقدام نموده است. با توجه به عدم ذکر نوع مواد مصرفی زوج، دادگاه مجددا استعلام و مرکز مربوطه اعلام داشته: مواد مصرفی آقای س. ر. طبق اظهارات خود بیمار در تاریخ ۸۷/۱۲/۱۲ مصرف کراک روزانه یک گرم تدخین با سابقه هفت ساله. بیمار از تاریخ مذکور مبادرت به مصرف شربت متادون نموده. در تاریخ ۹۳/۵/۲۹ زوجه پدرش آقای الف. ا. را به عنوان دارو انتخاب و به دادگاه معرفی می نماید. در وقت احتیاطی مورخ ۹۳/۶/۶ به دلیل عدم وصول نتیجه ابلاغ خوانده، مجددا وقت احتیاطی برای مورخ ۹۳/۶/۲۵ تعیین می شود. به دلیل عدم وصول نتیجه ابلاغ خوانده، وقت احتیاطی برای تاریخ ۹۳/۷/۲۹ تجدید می گردد. در تاریخ ۹۳/۷/۲ خوانده آقای س. ر.خ. ، آقای م.ح. ص.ن. را به عنوان وکیل خود به دادگاه معرفی و توسط دادگاه وقت فوق العاده مورخ ۹۳/۷/۱۶ جهت جلسه توجیهی داوران تعیین و به زوجه خواهان ابلاغ واقعی و در مورخ ۹۳/۷/۷ به وکیل خوانده حضورا ابلاغ می گردد. در تاریخ ۹۳/۷/۳ آقای س. ر.خ. ، عموی خود آقای ن. ر. را به عنوان داور تعیین و به دادگاه معرفی و در نامه ابرازی مطالبی را در خصوص کذب بودن اظهارات خواهان در جلسه رسیدگی بیان می نماید. جلسه مورخ ۹۳/۷/۱۶ تشکیل، طرفین پرونده و وکیل خوانده و داوران تعیینی حاضر، دادگاه وظایف داوری را به ایشان تفهیم و داوران اظهار داشتند فهمیدیم و سعی در اصلاح و سازش می نماییم. طبق دستور دادگاه وقت احتیاطی ۹۳/۸/۱ جهت حصول نتیجه داوری تعیین و به طرفین و وکیل خوانده حضورا ابلاغ می شود. در تاریخ ۹۳/۷/۱۶ رئیس دادگاه مرقوم داشته، دفتر از کلینیک ح. استعلام و قید شود دقیقا تعداد مراجعات آقای س. ر.خ. در سال۱۳۸۷ به دادگاه اعلام و نحوه احراز هویت مراجعه کنندگان در اخذ داروهای ترک اعتیاد نیز اعلام و به مرکز یاد شده اعلام شود آقای س. ر. مدعی می باشد در سال۱۳۸۷ مراجعه ای به مرکز ترک اعتیاد ح. نداشته است. این استعلام بر اساس تقاضا و مطالب ابرازی وکیل خوانده در جلسه مورخ ۹۳/۷/۱۶ بوده، که در جهت بی اساس بودن اظهارات و ادعای خواهان مرقوم داشته، اولا - حسب اظهار موکل ( س. ر.) ایشان در سال۸۲ فقط به مدت ۲۰ روز به کلینیک ترک اعتیاد ح. مراجعه و اقدام به اخذ دارو نموده و بعد از ۲۰ روز به طور کامل اقدام به ترک اعتیاد نموده و از آن زمان تاکنون که بیش از یازده سال می باشد هیچگونه مراجعه ای به کلینیک ح. نداشته و گواهی صادره از این مرکز صحیح نبوده و خلاف واقع و حقیقت می باشد. همچنین به هنگام مراجعه به مرکز توسط اشخاص جهت اخذ دارو، از شخص مراجعه کننده امضاء و اثر انگشت اخذ می شود که بنا به اعلام موکل، ایشان از سال۸۲ به آن کلینیک مراجعه ای نداشته و دارویی اخذ ننموده و نهایتا امضاء و اثر انگشت نیز ننموده است. در جهت ادعای خوانده استشهادیه ای نیز تقدیم نموده اند و برای اثبات عدم اعتیاد خوانده تقاضای معرفی ایشان را به پزشکی قانونی یا هر مرجعی و در هر مکان و زمانی جهت انجام تست و آزمایش اعتیاد را داشته و دارند. در مورد سایر موارد ادعایی خواهان از جمله ایراد ضرب و جرح و عسر و حرج بیان داشته: خواهان کوچکترین دلیل شرعی و قانونی تا به حال ارائه ننموده و صرفا متوسل به ادعا شده اند زیرا حتی یک نمونه شکایت یا طرح دعوی یا گواهی پزشکی قانونی نداشته و ندارند. داور زوجه در مورخ ۹۳/۷/۲۰ طی نظریه ابرازی به دادگاه اعلام داشته، جهت ایجاد صلح و سازش اقدام، ولی موفق به اصلاح نشدم. به نظر می رسد جدایی آنها از همدیگر تنها راه حل باشد. داور زوج در تاریخ ۹۳/۷/۲۲ به دادگاه اعلام نموده: تلاش فراوانی نمودم ولی متأسفانه زوجه به بهانه های بی مورد قصد جدایی داشته و دارد. زوجه با توسل به ادعاهای واهی قصد بر هم زدن زندگی را داشته و ادعای اعتیاد زوج صحیح نبوده و بی اساس است. اگر زوجه به وظایف قانونی خود عمل نماید و به بهانه های بی مورد متوسل نشود، زوجین زندگی بسیار خوب و آرامی داشته و می توانند به زندگی مشترک خود ادامه دهند. طلاق و جدایی نیز به اصرار زوجه بوده و زوج رضایتی به طلاق نداشته و ندارند و طلاق به مصلحت زوجین نمی باشد چون مشکل اساسی ندارند. دادگاه در تاریخ ۹۳/۷/۲۶ زوجه را جهت آزمایش و تست حمل به پزشکی قانونی معرفی می نماید. مرکز درمان ح. در جواب استعلام مجدد دادگاه، طی نامه شماره ح/۱۵۰ مورخ ۹۳/۷/۲۴ اعلام داشته، برای سومین بار به استحضار می رساند که بیمار آقای س. ر.خ. تغییر چندانی از رئوس اصل متنی که در مورخ ۹۳/۵/۲۹ - ح/۱۴۸ به اطلاع آن اداره محترم رسیده نداشته اند و حسب خواهش و تقاضای مجدد آن اداره دال بر ذکر دقیق موارد مطرح درمورد نامبرده به اطلاع می رساند ایشان از مورخه ۸۷/۱۲/۱۲ به تدریج با مشاوره روان شناسی و اقدامات اولیه پزشکی تحت سم زدایی و ورود به درمان اصلی با داروی متادون MMT شده است و بنا به صلاحدید پزشک بعد از بهبودی کامل در درمان نگهدارنده باقی مانده است و حتی تا این اواخر که به کلینیک مراجعه می نموده اند استنباط ما (پزشک و روانشناس) بر بهبودی کامل ایشان استوار بوده است و این را تست های لابراتواری نیز تأیید کرده اند. از وضع فعلی ایشان به علت عدم مراجعه از اوایل مهرماه سال جاری اطلاعی در دست نیست و آن مجموعه محترم می تواند وجود و یا عدم وجود مواد مخدر در بدن و ادرار نامبرده را که ملاک قطعی قضاوت در مورد ایشان هست را با ارجاع نامبرده به این کلینیک یا پزشکی قانونی استعلام فرمایند.پزشکی قانونی طی نامه شماره ... - ۹۳/۷/۲۸ در خصوص تست بارداری از زوجه مرقوم داشته، معاینه از نظر بارداری انجام، علائم بالینی دال بر حاملگی مشهود نیست، نتیجه آزمایش بارداری وی منفی اعلام شده است. زوجه در مورخ ۹۳/۷/۲۸ طی مرقومه ای به دادگاه بیان داشته: اینجانب ح. ا. ۱۵ عدد سکه را می بخشم. جلسه دادگاه در وقت احتیاطی مورخ ۹۳/۸/۱ تشکیل و با عنایت به مراتب پرونده و محتویات موجود، ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه شماره ۱۱۲۸ مورخ ۹۳/۸/۱۸ به شرح آتی مبادرت به صدور رأی می نماید: در خصوص دعوی خانم ح. الف.الف. به طرفیت آقای س. ر.خ. با وکالت آقای ص. دایر بر صدور گواهی عدم امکان سازش و طلاق به جهت تحقق شرط ضمن عقد در اعتیاد زوج، دادگاه با عنایت به وجود و استمرار علقه زوجیت دائمی بین زوجین و عدم حصول و مساعی دادگاه و داوران در اصلاح ذات البین و بقاء خواهان بر خواسته و استناد به اعتیاد خوانده، و احراز سابقه بستری و تحت درمان زوج در مرکز ترک اعتیاد ح. از تاریخ ۸۷/۱۲/۱۲، فلذا در مجموع تحقق بند ۷ از شرط ضمن عقد که زوجه درصدد اعمال آن می باشد را ثابت دانسته و با استناد به ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی و قانون حمایت از خانواده، گواهی عدم امکان سازش و طلاق با اعتبار سه ماه پس از ابلاغ را صادر و اعلام می دارد خواهان پانزده سکه بهار آزادی از مهریه استحقاقی را بذل و نوع طلاق بائن می باشد. زوجه مدخوله و فاقد حمل و فرزند مشترک هستند. پس از ابلاغ رأی صادره به خواهان و وکیل خوانده،در مورخ ۹۳/۱۰/۱۳ وکیل زوج با تقدیم دادخواست تجدیدنظر، نسبت به آن اعتراض و درلایحه تقدیمی مورخ ۹۳/۱۱/۱ ضمن اعلام مطالب قبلی بیان نموده که: ۱-تجدیدنظرخوانده در جلسه رسیدگی دادگاه مورخ ۹۳/۵/۲۹ (برگ ۱۹ پرونده) به صراحت اعلام نموده که موکل ( س. ر.خ. ) در مرکز ترک اعتیاد ح. پرونده بستری داشته و قبل از ازدواج در سال۱۳۸۳ بستری شده است یعنی پرونده موکل قبل از ازدواج با ایشان بوده و زوجه نیز کاملا به این موضوع علم و اطلاع کافی و وافی داشته و با علم به آن با موکل ازدواج نموده اند. البته موکل به طور کامل اعتیاد را ترک نموده، لذا استدلال دادگاه در خصوص تحقق شرط بند ۷ عقدنامه با توجه به اینکه موکل قبل از ازدواج به مرکز ح. مراجعه و نسبت به مراجعات بعد از ازدواج دلیلی ارائه نشده، خلاف قانون و حقیقت می باشد. ۲-با توجه به درخواست معرفی زوج به مراکز مربوطه جهت تست آزمایش اعتیاد، دادگاه باز هم به این درخواست توجهی ننموده و از معرفی موکل خودداری نموده است. ۳- موکل ناچارا جهت اثبات ادعای خویش و جلوگیری از تضییع شدن حقوق خود، در شعبه ۲۴ دادیاری ت. علیه مسئول فنی مرکز ح. به نام م. پ. شکایت کیفری به اتهام گزارش خلاف واقع نموده که در حال رسیدگی می باشد. نهایتا با توجه به موارد فوق الذکر تقاضای توجه و نقض دادنامه بدوی و صدور حکم شایسته را می نمایند. پس از تبادل لوایح و وصول پاسخ تجدیدنظرخوانده که در تاریخ ۹۳/۱۱/۱۹ ثبت دادگاه گردیده، تجدیدنظرخوانده اعلام نموده: ادعای ترک اعتیاد نامبرده کذب محض بوده و به دفعات اقدام به ترک نموده و مجددا رو به اعتیاد آورده و از پزشکی که تحت مداوا بوده به دفعات پرس و جو گردیده که از وی دارو دریافت می نموده است و شبها دیر وقت و در حالیکه در حالت غیر طبیعی می باشد به منزل می آید و بنده امنیت جانی ندارم و مرا مورد ضرب و شتم قرار داده و توهین و اهانت می نماید. بنده قبلا یکبار به دلیل اعتیاد ایشان منزل را ترک و پس از یکسال و اعلام اینکه ترک اعتیاد نموده به منزل بازگشته و متوجه گردیدم که دروغ گفته و هنوز هم اعتیاد دارد و ضمنا نامبرده کار نمی نماید و بیکار در منزل می نشیند و مخارج زندگی را پدرش تهیه می نماید. لذا با عنایت به کذب محض بودن تمام ادعاهای ایشان،تقاضای رسیدگی مورد استدعاست.پرونده به مرجع تجدیدنظر ارسال و جهت رسیدگی در مورخ ۹۳/۱۲/۳ به شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی ارجاع می گردد. دادگاه تجدیدنظر در تاریخ ۹۳/۱۲/۵ دستور تعیین وقت اداری،احضار زوج جهت اعزام به پزشکی قانونی از حیث احراز و عدم احراز اعتیاد و اعلام نتیجه پرونده شعبه ۲۴ دادیاری را به دفتر صادر می نماید. وقت اداری برای مورخ ۹۴/۱/۸ تعیین می گردد. وکیل زوج در تاریخ ۹۳/۱۲/۲۸ در خصوص نتیجه پرونده شعبه ۲۴ دادیاری به دادگاه اعلام نموده، پرونده مذکور در حال رسیدگی بوده و هنوز منجر به اتخاذ تصمیم قانونی نگردیده است و در خصوص گواهیهای صادره از ناحیه مرکز ح.، مطالب قبلی را تکرار و تقاضای مطالبه و مطالعه پرونده موجود در مرکز ترک اعتیاد ح. به شماره ... را می نماید. در وقت اداری ۹۴/۱/۸، مجددا وقت اداری تمدید و وقت ۹۴/۲/۹ تعیین (تا حصول نتیجه از پزشکی قانونی) می گردد. پزشکی قانونی استان در مورخ ۹۴/۱/۱۵ به دادگاه تجدیدنظر اعلام نموده از نمونه ادرار آقای س. ر.خ. آزمایش مرفین به روش TLC و روان گردان به روش ایمنوکروماتوگرافی منفی می باشد. نظریه پزشکی قانونی در مورخ ۹۴/۱/۲۷ به زوجه و در تاریخ ۹۴/۲/۹ به وکیل زوج ابلاغ و وقت اداری ۹۴/۲/۲۷ جهت اظهار هر مطلبی نفیا یا اثباتا در خصوص مورد، تعیین می شود. زوجه تجدیدنظرخوانده طی نامه ای به دادگاه در خصوص نظریه پزشکی قانونی و اعتیاد زوج تجدیدنظرخواه مطالبی را بیان و استشهادیه ای را ضمیمه نموده است. وکیل تجدیدنظرخواه (زوج) طی نامه مورخ ۹۴/۲/۹ در رد اظهارات زوجه و رد شهادت شهود معرفی شده، مطالبی را بیان نموده اند. وقت اداری ۹۴/۲/۲۷ دادگاه تشکیل، جهت استماع شهادت شهود زوجه؛قرار استماع شهادت شهود صادر، مقرر می گردد وقت رسیدگی تعیین، طرفین دعوت، زوج و وکیل ایشان جهت استماع شهادت شهود در دادگاه حاضر شوند. وقت رسیدگی برای مورخ ۹۴/۴/۳ تعیین، به خواهان و وکیل خوانده ابلاغ قانونی می گردد. در وقت رسیدگی مورخ ۹۴/۴/۳ دادگاه از احد شهود زوجه به نام ع. ح. تحقیق، بیان می دارد: از رفتار زوج می توانم بگویم که معتاد است ولی اولا نوع اعتیاد وی را نمی دانم و در ثانی با چشم خود ندیده ام. آقای ا. ب. احدی دیگر از شهود زوجه بیان می دارد: در مورد اعتیاد زوج فقط به خاطر رفتار وی اظهار می نمایم ولی دو سه مرتبه با پدرزنم تعقیب کردیم یک مرتبه در حالت عادی نبود و در مرتبه دوم نیز حالت عادی نداشت ولی اعتیاد و مصرف آن را با چشم خود ندیده ام. آقای ک. ر. دیگر شاهد زوجه می گوید: از پدر زوجه و خود زوجه و از کسان زوج شنیده ام که زوج معتاد می باشد و اعتیاد وی از نوع تریاک که از جیب زوج پیدا شده است. بعد از استماع شهادت شهود، زوج اظهار داشت قبل از ازدواج معتاد به تریاک بودم،پدرم در کارخانه دید سپس مرا به کمپ ترک اعتیاد بردند من هم ترک نموده ام البته بیست جلسه جهت ترک رفتم. وکیل زوج اظهار داشت چنانچه دادگاه ملاحظه نمودند ادنی دلیلی بر طلاق وجود ندارد. پزشکی قانونی عدم اعتیاد موکل را تأیید نموده اند و شهود هم هیچکدام نتوانستند درمورد اعتیاد نظر دهند درخواست نقض و صدور حکم به رد دعوی را دارم و اضافه نمود موکل آماده است در هر ساعت در هر زمان در هر مکان آزمایش شوند و استشهادیه محلی که به امضای ۱۵ نفر رسیده است پیوست و تقدیم می نمایم. دادگاه ختم دادرسی را اعلام و طی دادنامه شماره ۴۶۴ مورخ ۹۴/۴/۷: با عنایت به دادخواست تجدیدنظرخواه و لوایح تقدیمی و اظهارات محاکماتی و استشهادیه محلی زوج و عدم اقناع وجدانی از شهادت شهود زوجه به اعتیاد فعلی زوج و نظریه پزشکی قانونی مبنی بر عدم اعتیاد زوج و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده، تجدیدنظرخواهی زوج را موجه تشخیص و به استناد مواد ۳۴۸ و۳۵۸ ق. آ. د .م و ماده ۱۲۵۷ ق.م با نقض دادنامه معترض عنه ، حکم به رد دعوی زوجه صادر و اعلام می گردد رأی صادره ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور می باشد. دادنامه صادره در مورخ ۹۴/۳/۲۰ به تجدیدنظرخواه (زوج) و در تاریخ ۹۴/۴/۱۷ به زوجه (تجدیدنظرخوانده) ابلاغ قانونی می گردد.در مورخ ۹۴/۴/۳۱ آقای ا. ر. وکیل پایه یک دادگستری، خود را به وکالت از زوجه به دادگاه معرفی می نماید. پس از ابلاغ رأی تجدیدنظر، زوجه محکوم علیه با تقدیم دادخواست فرجامی در مورخ ۹۴/۵/۵ نسبت به رأی صادره اعتراض و در لایحه تقدیمی با تکرار مطالب قبلی مطرح شده در مرحله تجدیدنظر اجمالا اعلام داشته که: همانطور که مستحضرید معتادین به مواد مخدر از همه بیشتر واقف هستند که با مصرف موادی دیگر و یا در نمونه گیری از آنان با استفاده از موادی، می توانند از کشف اعتیاد خود جلوگیری کنند کما اینکه آقای فرجام خوانده در ترس از معرفی ایشان به آزمایش، در چند روز اول دادگاه اصلا حضور نیافته تا به طریقی مانع احراز این موضوع شوند بنابراین همانگونه که قضات محترم بالاخص دادگاههای رسیدگی کننده به مصرف موادمخدر و دادگاههای خانواده واقف هستند معتادین با مصرف نوشیدنی های دیگر و یا مصرف داروهایی و عدم مصرف چند روز، از مثبت بودن جواب مخالفت بعمل می آورند و متأسفانه دادگاه محترم تجدیدنظر استان علیرغم احراز این امر که زوج مصرف موادمخدر آن هم از نوع کراک در طول هفت سال داشته و ملاحظه استعلام دادگاه بدوی و پاسخ مرکز بازتوانی ح. و با استحضار از اینکه این شرط قانونی و شرعی محقق شده و قابل اعمال می باشد باز بر عدم اعتیاد فعلی زوج تأکید و اشاره نموده و دادنامه صادره را نقض نموده است. تقاضای نقض دادنامه معترض عنه و صدور حکم بر تأیید طلاق (گواهی عدم امکان سازش) را از دیوان عالی کشور نموده اند. پس از انجام تبادل لوایح و وصول پاسخ وکیل فرجام خوانده، اجمالا بدین شرح که: ۱-پاسخ مرکز ح. درمورد تحت درمان بودن موکل بوده است. ۲-شهود معرفی شده از ناحیه زوجه به صراحت شهادت داده اند که اطلاعی از اعتیاد و مصرف مواد توسط موکل نداشته و ندارند.(علیرغم اینکه شهود از نزدیکان فرجام خواه بودند) ۳-پزشکی قانونی در نظریه خویش اعلام نموده اند که موکل اعتیادی ندارد. (منفی) ۴- و علی الخصوص وزن موکل که حدودا بیش از ۱۲۰ کیلو بوده و وضع جسمانی موکل که دال بر عدم اعتیاد ایشان می باشد. ۵- استشهادیه پیوستی که توسط اهالی و معتمدین گواهی شده است شهادت داده اند که موکل اعتیادی ندارد. بنابراین با توجه به موارد فوق الذکر و اینکه موکل زندگی خویش را بسیار دوست داشته و همسر خود را نیز بسیار دوست می دارند و حاضر به جدایی و طلاق نبوده و نمی باشند و ادعا و اظهارات فرجام خواه درجهت فشار آوردن به موکل بوده و می باشد (ولاغیر) لذا تقاضای صدور حکم بر رد فرجام خواهی فرجام خواه و تأیید دادنامه تجدیدنظر را دارم.پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید.پس از قرائت گزارش آقای دکتر علیزاده عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حمیدرضا محمدباقری دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر:صدور رأی شایسته موافق موازین قانونی مورد تقاضا می باشد.در خصوص دادنامه شماره ۴۶۴ مورخ ۱۳۹۴/۴/۷ فرجام خواسته،مشاوره نموده و چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی زوجه محکوم علیها خانم ح. الف.الف. به طرفیت آقای س. ر.خ. نسبت به دادنامه شماره ۴۶۴ مورخ ۱۳۹۴/۴/۷ شعبه ۱۳ دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی که به موجب آن با نقض رأی بدوی تجدیدنظرخواسته شماره ۱۱۲۸ مورخ ۱۳۹۳/۸/۱۸ شعبه ۲۰ دادگاه عمومی حقوقی شهرستان ت. در خصوص دعوی طلاق زوجه به لحاظ تحقق شروط ضمن عقد نکاح،حکم به رد دعوی صادر گردیده است با توجه به محتویات پرونده و جهات و ایرادات ذیل الذکر و مغایرت رأی فرجام خواسته با موازین شرعی و مقررات قانونی موجه و قابل پذیرش می باشد، ۱-زوجه خواهان در دادخواست بدوی تقدیمی خویش در جهت اثبات ادعای خود به تحقق بند ۷ از شروط ضمن عقد نکاح مندرج در سند ازدواج در رابطه با ابتلاء زوج به اعتیاد به مواد مخدر مضر به اساس زندگی مشترک استناد نموده و دلایل و مدارکی از جمله بستری شدن زوج در مرکز ترک اعتیاد ح. و گواهی های صادره مربوط را در خصوص صحت ادعا نیز ارائه داده است. مضاف بر اینکه خود زوج نیز در برخی از لوایح تقدیمی در پرونده مراتب را پذیرفته و اعلام داشته که در زمان ازدواج زوجه از موضوع مطلع بوده است، ۲-استدلال و استناد دادگاه تجدیدنظر به آخرین وضعیت اعتیاد زوج بر اساس نتیجه منفی آزمایش انجام شده و نادیده گرفتن سابقه امر و دلایل و مدارک ارائه شده از ناحیه زوجه خواهان که مثبت ابتلاء زوج به اعتیاد به مواد مخدر بوده و موجب تحقق بند ۷ شروط ضمن عقد نکاح و احراز شرایط اعمال وکالت زوجه در طلاق گردیده فاقد وجاهت قانونی بوده است خصوصا اینکه بر خلاف شرایط اثباتی عسر و حرج که استمرار اعتیاد زوج و عدم ترک آن مؤثر می باشد در طلاق به علت تحقق شروط ضمن عقد به لحاظ تخلف زوج از هر یک از شروط مندرجه در سند ازدواج زوجین، وکالت زوجه در طلاق محقق و ثابت می شود و تغییر بعدی وضعیت زوج موجب سقوط آن نخواهد شد، ۳-زوجه خواهان در پرونده و همچنین در لایحه فرجامی تقدیمی با استناد به پرونده دیگری که قبلا بین زوجین در شعبه ۲۰ دادگاه عمومی حقوقی مطرح بوده اعلام داشته که زوج با اعلام ندامت تعهد بر ترک اعتیاد داده و لکن نه تنها ترک نکرده بلکه به سوء رفتار نیز روی آورده است ضرورت دارد که در خصوص صحت و سقم آن نیز بررسی لازم صورت گیرد، ۴-صدور حکم به رد دعوی در ماهیت امر مغایر با اصول و قواعد حاکم بر دادرسی ماهوی بوده و قرار محسوب می شود.در ماهیت امر چنانکه دعوی خواهان مدلل و محرز نباشد بایستی حکم به بیحقی یا بطلان دعوی صادر گردد. لهذا با عنایت به مراتب مذکوره و به لحاظ مغایرت رأی فرجام خواسته با موازین شرعی و مقررات قانونی و عدم توجه دادگاه تجدیدنظر به دلایل و مدارک زوجه فرجام خواه به استناد بندهای۳،۲و ۵ ماده ۳۷۱ و بند ج ماده ۴۰۱ قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه فرجام خواسته نقض و رسیدگی مجدد به پرونده به شعبه هم عرض دادگاه تجدیدنظر صادر کننده رأی منقوض ارجاع می گردد.

شعبه ۴۲ دیوان عالی کشور- رئیس و عضومعاون

دکتر علیزاده - غلامحسین ذات عجم