رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تحقق سوء معاشرت قبل از شروع زندگی مشترک

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۷۹۰۰۳۲۰
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۷۹۰۰۳۲۰
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۱۱/۲۵
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۱۹ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعتحقق سوء معاشرت قبل از شروع زندگی مشترک
قاضیحسین یاوری
عبدالرضا کریمی صحنه سرائی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تحقق سوء معاشرت قبل از شروع زندگی مشترک: امکان تحقق سوء معاشرت زوج نسبت به زوجه حتی قبل از شروع زندگی مشترک نیز وجود دارد.

رأی خلاصه جریان پرونده

پیرو دادنامه شماره ۰۰۱۲۳ مورخ ۱۳۹۳/۴/۳۱ شعبه نوزدهم دیوان عالی کشور اجمال موضوع این است که خانم ص.غ. دادخواستی به طرفیت آقای م.ن. به خواسته طلاق تقدیم دادگستری تهران نموده که در تاریخ ۱۳۹۲/۸/۲۶ به شعبه ۲۳۳ دادگاه خانواده تهران ارجاع شده است. خواهان در دادخواست خود توضیح داده: در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۲ عقد کردیم و شب عروسی زندگی ما به هم خورد و ایشان تهمت زد و گفت دختر نیستی و من شما را به عنوان یک زن پاکدامن نمی توانم قبول کنم و موقع عکس گرفتن حاضر نشد با من عکس بگیرد و چون دیدم تعادل اعصاب ندارد، حاضر نشدم با ایشان داخل ماشین تنها باشم. به پدرم گفت: زن من دختر نیست. هر چه التماس کردم م.کوتاه بیا! اشتباه میکنی. کسانی که به عروسی آمده بودند، گفتند عروس دختر نیست، فرار کرده است. من شکایت کردم. ایشان به جرم افترا محکوم شد و رأی قطعی شده است. به خاطر تهمتی که به من زده محکوم شده است و من تقاضای طلاق دارم. خوانده پاسخ داده: من افتراء نزدم. فقط می خواستم مطمئن شوم و حالا هم از ایشان می خواهم زندگی کنم. تصویر حکم محکومیت کیفری زوج و گواهی بکارت زوجه پیوست پرونده شده است. شعبه ۲۳۳ دادگاه خانواده تهران حسب دادنامه شماره ۰۱۶۱۵ مورخ ۱۳۹۲/۱۱/۹ شروط ۲ و ۹ ضمن عقد را محقق دانسته و حکم طلاق زوجه را صادر نموده است. زوج نسبت به این رأی تجدیدنظرخواهی نموده و شعبه ۲ دادگاه تجدیدنظر تهران به شرح دادنامه شماره ۰۲۱۴۲ مورخ ۱۳۹۲/۱۲/۲۶ تخلف از بندهای ۲ و ۹ شروط ضمن عقد را محرز ندانسته و با استدلال مندرج در متن رأی حکم نخستین را نقض و رأی به رد دعوی صادر نموده است. زوجه از این رأی فرجام خواهی کرده و شعبه نوزدهم دیوان عالی کشور حسب دادنامه شماره ۰۰۱۲۳ مورخ ۱۳۹۳/۴/۳۱ چنین رأی داده اند: فرجام خواهی خانم ص.غ. وارد است. زیرا فرجام خواه به استناد دادنامه قطعی به شماره ۳۰۰۳۳۵ مورخ ۱۳۹۲/۴/۲۲ صادره از شعبه ۱۱۴۸ دادگاه عمومی جزائی تهران و سوء معاشرت فرجام خوانده طرح دعوی نموده و شعبه ۲۳۳ دادگاه محترم عمومی حقوقی تهران با توجه به اظهارات طرفین دعوی و مساعی داوران در اصلاح ذات البین که بلانتیجه بوده و به استناد دادنامه قطعی کیفری فوق الذکر و گواهی پزشکی قانونی دایر بر باکره بودن فرجام خواه، تحقق شروط بند ۲ و ۹ از شروط ضمن عقد طلاق را احراز و به استناد مواد ۱۲۸۴ و ۱۱۱۹ و بند ۱ ماده ۱۱۴۵ قانون مدنی و مواد ۲۶ - ۲۷ - ۲۸ و ۳۲ قانون حمایت خانواده، حکم طلاق از نوع بائن غیرمدخوله نوبت اول را به شرح دادنامه ۰۰۰۰۱۶۱۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۹ صادر نموده است و شعبه دوم دادگاه محترم تجدیدنظر با این استدلال که هنوز زوجین زندگی مشترک را آغاز نکرده اند تا موضوع سوء معاشرت محقق شود و سوء معاشرت را منتفی دانسته است و در مورد تحقق شرط بند ۹ عقدنامه به این دلیل که شکایت از ناحیه زوجه بوده آن را نپذیرفته و دادنامه بدوی را نقض و حکم به رد دعوی صادر کرده است. نظر به مراتب فوق و مفاد محتویات پرونده کیفری استنادی به اینکه شوهر، همسر خود را غیر باکره قلمداد نموده و در جامعه اسلامی چه سخنی دردناک تر از این موضوع می تواند برای زوجه متصور باشد که خلاف آن در دادگاه کیفری به اثبات رسیده است و این نوع رفتار نمونه اجلای سوء معاشرت است. از طرفی در بند ۹ عقدنامه، محکومیت قطعی زوج، به طور مطلق عنوان شده، از طرف دیگر طلاق زوجه باکره غیرمدخوله، بائن تلقی می گردد و با تحقق شروط ضمن عقد نیاز به خلعی بودن آن نیست. لذا چون دادنامه فرجام خواسته به شماره ۰۰۰۲۱۴۲ مورخ ۱۳۹۲/۱۲/۲۶ مغایر با موازین قانونی صادر شده آن را نقض و به استناد بند ج ماده ۴۰۱ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، پرونده جهت رسیدگی به دادگاه هم عرض دادگاه صادرکننده رأی منقوض محول می گردد. این بار پرونده به شعبه ۶۰ دادگاه تجدیدنظر تهران ارجاع شده است. زوجه طی لایحه ای مطالب قبلی را تکرار نموده است. زوج نیز طی لایحه ای اعلام داشته: با توجه به اینکه یک اختلاف و سوءتفاهم بین من و همسرم در شب عروسی در خصوص پرده بکارت و نوع حلقوی و فاقد خونریزی پیش آمد و همسرم بدون دلیل در خصوص باکره نبودن رأی از دادگاه ۱۱۴۸ گرفته و حالیه من این سؤال را دارم: به فرمایش امام علی بین حق و ناحق یک تار مو فاصله است. لذا چگونه ممکن است بنده با حقوق کارمندی و هزینه های سخت زندگی و گرفتن تالار و اسباب و اثاثیه منزل در شب عروسی که همسرم بدون دلیل عروسی را بهم زده و حاضر به زندگی نیست. حالیه با تمام این موارد همسرم را دوست دارم و از دادگاه خواهانم که ترتیبی دهند که زندگی ما منجر به صلح و سازش شود. تصویر رأی قطعی تمکین پیوست است و نفقه وی نیز پرداخت شده است. (ص ۴۶) در جلسه مورخ ۱۳۹۳/۷/۲۰ دادگاه تجدیدنظر، تجدیدنظرخواه (زوج) اظهار داشته: یک سوءتفاهم بود. چون در دوران عقد هیچ رابطه زناشوئی نداشتیم. شب عروسی چون از یک خانواده سنتی هستیم، فقط به خانم گفتم آیا باکره هستی یا خیر؟ همین باعث شد که بین من و خانم کش مکش پیش آید و عروسی بهم خورد. سؤال شده چرا عروسی بهم خورد؟ پاسخ داده: چون فقط از او یک سؤال کردم. او گفت پرده بکارت حلقوی است و خونریزی ندارم. من سؤال کردم مگر قبلا مشکلی داشتی؟ همین باعث شد که کش مکش بوجود آید. عروسی را بهم زد. خانم همان شب رفت منزل پدرش. سؤال شده شب عروسی خانم دیگر به منزل شما نیامد؟ پاسخ داده: هنوز اول عروسی بود. همین حرف را بهانه کردند و عروسی را بهم زدند در تالار. من حکم تمکین خانم را هم گرفتم و تا الآن نفقه او را هم می پردازم و او مهریه اش را هم به اجرا گذاشته و می گیرد. تجدیدنظرخوانده (زوجه) پاسخ داده: یک روز قبل از عروسی من با مادرم رفتیم دکتر برای همین بکارت و دکتر گفت: ارتجاعی است و احتمال خونریزی در شب عروسی خیلی کم است. تا اینکه شب عروسی شوهرم از من سؤال کرد و من جریان را به او گفتم. شوهرم گفت: مگر تو مشکلی داشتی؟ گفتم: خیر؛ فقط برای احترام مادرم رفتم. چون از خودم اعتماد دارم. بعد این آقا گفت: این دکتری که رفتید قبول ندارم. گفتم: خودت مرا ببر. رفتیم عکس بگیریم و چند تا عکس گرفتیم. این آقا گفت: دیگر عکس نمی گیرم. عکاس گفت: چرا عکس نمی گیرید؟ شوهرم گفت: داداشم مرده است و بعد آمد جلو خانم عکاس، گفت: این خانم من دختر نیست و بعد خودش آمد در حضور پدرش و پدر من و بعضی از میهمانان که حضور داشتند گفت: همسر من دختر نیست. هرچه التماسش کردند که بیاید در جایگاه بنشیند، نیامد و بعد پدرم مرا برگرداند منزل. حتی خواهرش برگشت گفت: مثل سگ مهریه اش را می بخشد. زوج پاسخ داده: من گرفتن عکس را نیمه کاره گذاشتم، چون خواستم موضوع مشخص شود که چرا خانم من خونریزی ندارد. در ادامه زوجه اظهار داشته: سه سکه و هزینه سفرکربلا را بذل می کنم. و زوج جواب داده: حاضر به طلاق نیست. (ص ۵۰) آخر الامر شعبه ۶۰ دادگاه تجدیدنظر تهران به موجب دادنامه شماره ۰۱۲۲۶ مورخ ۱۳۹۳/۷/۲۰ با این استدلال که مساعی دادگاه در جهت اصلاح ذات البین مثمر ثمر نشد و زوجه با توجه به مسائلی که زوج بوجود آورده، آن هم دقیقا در شب عروسی بدون آنکه چیزی ثابت شود، به هیچ وجه حاضر به بازگشت نشد و به نظر این دادگاه با عنایت به محتویات پرونده و استماع اظهارات طرفین و محکومیت زوج به اتهام تهمتی که به همسرش زده و عدم دفاع مؤثر تجدیدنظرخواه، اعتراض را وارد ندانسته (ص ۵۳) رأی نخستین را تأیید و اضافه نموده با توجه به اینکه زوجه باکره است و نصف مهریه به او تعلق می گیرد، اظهار داشت سه عدد سکه بانضمام هزینه کربلا را بذل می کند. این رأی در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۱۹ (ص ۵۶) به زوج ابلاغ و نامبرده در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۵ نسبت به آن فرجام خواهی کرده است. (ص ۶۷) فرجام خواه در دادخواست خود اظهار داشته: خواهشمندم ضمن مطالعه دقیق پرونده با توجه به تضییع حقوق مادی و معنوی اینجانب اقدام لازم مبذول فرمایید. نامبرده در لایحه منضم به دادخواست فرجامی اعلام داشته: زوجه محکوم به تمکین شده، وی از بازگشت به منزل مشترک امتناع می ورزد و ناشزه محسوب می شود و هیچ یک از مراجع ذیصلاح اعم از دادگاه نخستین و تجدیدنظر وقعی به آن ننهاده و طلاق زن ناشزه را صادر نموده اند. با توجه به اینکه درخواست طلاق از ناحیه خودش بوده اقدام به طرح نفقه معوقه نموده است که لایحه ایشان پیوست می باشد. اگر زوجه از اینجانب کراهت دارد و اصرار بر طلاق دارد، چرا میزان بذل مهریه اش آن قدر کم است که شهود و اخلاق را زیر پا نهاده و شعبه با آن موافقت نموده، زیرا این میزان از بذل اینجانب را کاملا در عسر و حرج و مشقت در پرداخت قرار می دهد. لایحه فرجام خواه و نیز پاسخ فرجام خوانده زمان شور قرائت خواهد شد. فرجام خواهی زوج به شعبه ۱۹ دیوان عالی کشور ارجاع شده است.

هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای یاوری عضو ممیز و اوراق پرونده اجمالا مبنی بر فرجام خواهی آقای م.ن. نسبت به دادنامه ۹۳۰۹۹۷۲۱۳۰۵۰۱۲۲۶ - ۱۳۹۳/۷/۲۰ صادره از شعبه ۶۰ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مشاوره نموده، چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در مورد فرجام خواهی آقای م.ن. نسبت به دادنامه ۹۳۰۹۹۷۲۱۳۰۵۰۱۲۲۶ مورخ ۱۳۹۳/۷/۲۹ صادره از شعبه ۶۰ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، با توجه به کلیه محتویات پرونده، چون فرجام خواه ایراد و اعتراض موجهی که مستلزم نقض رأی فرجام خواسته شود به عمل نیاورده است، اصول و قواعد قانون آیین دادرسی مدنی رعایت شده، استنباط دادگاه از دلایل و مدارک موجود در پرونده نیز خالی از اشکال است. بنا به مراتب ضمن رد فرجام خواهی به استناد ماده ۳۷۰ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، رأی فرجام خواسته نتیجتا ابرام می گردد.

مستشاران شعبه ۱۹ دیوان عالی کشور

کریمی صحنه سرائی - یاوری