رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تقاضای فسخ نکاح به دلیل اختلال در تکلم

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۲۰۹۹۷۰۹۰۶۱۰۰۸۰۴
شماره دادنامه۹۲۰۹۹۷۰۹۰۶۱۰۰۸۰۴
تاریخ دادنامه۱۳۹۲/۰۹/۱۷
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۱ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعتقاضای فسخ نکاح به دلیل اختلال در تکلم
قاضیحیدری قاسمی
سیروس کیقبادی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تقاضای فسخ نکاح به دلیل اختلال در تکلم: اختلال در تکلم از موارد ایجادکننده حق فسخ نکاح نیست

رأی خلاصه جریان پرونده

این است که آقای ح.ر.به وکالت از آقای ق.ت.فرزند ب. ۷۳ ساله ساکن شهرستان دماوند شهرگیلاوند دادخواستی به خواسته ی صدور حکم به فسخ نکاح دائم به طرفیت خانم س.م.فرزند ش. ۴۳ ساله اهل و ساکن بابل تقدیم محاکم عمومی بابل و اظهار داشته که موکل طی عقدنامه شماره ۱۰۱۵ مورخ ۱۴/۹/۸۹ تنظیمی در دفتر ازدواج حوزه ثبت بابل با خوانده ازدواج کرده است ولی خوانده به دلیل ابتلا به بیماری اعصاب و روان در تاریخ ۱۹/۱۰/۸۹ لغایت ۲۰/۱۱/۸۹ در بخش روان پزشکی بیمارستان شهید بهی نژاد بابل بستری و تحت درمان واقع شده است لذا درخواست صدور حکم به فسخ نکاح با توجه به مستندات ارائه شده است.

وکیل خواهان طی لایحه ای نیز از رئیس شعبه دوم محاکم عمومی خواسته است که به پرونده مطالبه مهریه زوجه که علیه موکلش مطرح است و تحت کلاسه ۹۰۰۳۸۶ در جریان رسیدگی است وقت نزدیکی بدهد و استدلال او نیز این است که پرونده فسخ در مورد مؤثر است، خانم خوانده نیز آقایان م. و ب.ف. را به عنوان وکیل خویش معرفی کرده شخص مشارالیها طی لایحه ای که فاقد شماره ثبت و پیوست پرونده است به تکذیب ادعای خواهان و مطالب مندرج در دادخواست پرداخته است.

تصویری از دادخواست الزام به تمکین تقدیمی خواهان نیز پیوست پرونده شده و اظهارنامه ای نیز که به زوجه تذکر داده شده به زندگی مشترک بر گردد ارسال که به مخاطب ابلاغ قانونی شده است.

آنچه که موردتوافق متداعیین است این است که خانم به مدت یک ماه در بیمارستان در بخش اعصاب روان بستری بوده النهایه زوج مدعی است که خوانده قبل از عقد مبتلابه بیماری روانی بوده ولی وکیل مشارالیها به نقل از موکلش مدعی شده مصرف قرص ضد حاملگی به مدت حدود چهل روز موجب بیماری و منگ شدنش گردیده و به ناچار بستری شده و پس از ترخیص و بازگشت به منزل مشترک و تکرار مصرف قرص مجددا دچار مشکل شده است، وکیل خوانده اضافه کرده که زوجه به دلیل ناتوانی زوج هنوز باکره است و خواهان ضمن تقدیم دادخواست فسخ نکاح دادخواستی نیز مبنی به الزام به تمکین داده است و تحقیقات انجام شده از خویشان و همسایگان موکله کذب ابتلا وی به بیماری روانی قبل از عقد را روشن می نماید.

جلسه دادرسی در تاریخ ۱۵/۱/۹۱ اظهارات وکیل خواهان چنین است طبیعی است که ازدواج به قصد تلذذ است ولی به دلیل بیماری های پنهان و آشکار زوجه نزدیکی صورت نگرفته ، زوجه در بیمارستان در بخش روان پزشکی بستری شده ، نکاح نیز مبنی بر سلامت واقع شده است لذا درخواست ارجاع به پزشکی قانونی و تحقیقات محلی و تحقیق از شهود را دارم .

وکیل خوانده دفاعا می گوید که مطالب همکارم تکرار مطالب مندرج در دادخواست است قصد از طرح دعوی فسخ تضیع حقوق موکله است برای اینکه حقوق وی پرداخت نشود چنین اقدامی شده است، قبلا دادخواست تمکین داده اند و این امر نوعی اقرار به سلامتی زوجه است، تقاضای رد دعوی را دارم، دادگاه قرار ارجاع امر به کارشناس پزشکی قانونی صادر کرده زوجه به پزشکی قانونی معرفی شده پاسخ واصله حاکی است که خوانده باکره است، مطالب معنونه از ناحیه وکلای متداعیین در جلسه دادرسی مورخ ۱۹/۴/۹۱ نیز تکرار همین مطالب است که در جلسه قبلی مطرح شده است، نظریه پزشکی قانونی در مورد خواهان نیز حاکی است که قدرت جنسی مشارالیه نرمال است دادگاه با اعلام ختم رسیدگی و با این استدلال که بیماری زوجه در فرض صحت پس از عقد عارض شده است و این امر از اقرار تلویحی خواهان در دادخواست استنباط می شود دعوی را غیر وارد تشخیص و رد کرده است از این دادنامه تجدیدنظرخواهی شده ، خلاصه مطالب لایحه ارائه شده در مرحله تجدیدنظر این است که دادخواست مستند به قانون و خواسته ارجاع امر به پزشکی قانونی ، استماع شهادت شهود بوده است که دادگاه قرار ارجاع امر به پزشکی قانونی صادر ولی در عمل انجام نشده است و پاسخ پزشکی قانونی ناتمام و ناقص بوده است، در زمان طرح دعوی تمکین علم و اطلاع از مشکلات روحی و جنسی تجدیدنظر خوانده حاصل نشده بوده است ولی دادگاه از این دادخواست استنباط انتزاعی کرد ، عقد متباینا و مبنیا بر سلامتی منعقد شده که تجدیدنظر خوانده فاقد آن بوده است لذا تدلیس صورت گرفته استدعای نقض دادنامه را دارد.

وکیل زوجه نیز دفاعا می گوید: تجدیدنظرخواه دعوی الزام به تمکین مطرح کرده و این با دعوی فعلی در تعارض است، قبل از وقوع عقد موکل تجدیدنظرخواه تحقیقات وافی و کافی در مورد موکله کرده است، و مصرف اقراص جهت جلوگیری از حمل موجب بیماری شده و به وی حالت اضطراب و تشنج دست داده است و حال آنکه وی قبل از ازدواج سالم بوده است، ضمن اینکه به اظهار موکله زوج قدرت مجامعت نداشته است نه اینکه مشارالیها مانع انجام رابطه جنسی باشد.

مرجع تجدیدنظر پس از بررسی امر در مورد دو دادنامه تجدیدنظر خواسته شده اقدام به انشاء رأی کرده است که یکی در مورد مطالبه مهریه و دیگری در مورد فسخ نکاح است در خصوص فسخ نکاح با اشاره بدین که اختلال در تکلم در شب عروسی عارض شده و اینکه خیار فسخ فوری است و حال آنکه زوج پس از یک سال دادخواست فسخ نکاح داده است قرار رد تجدیدنظرخواهی صادر کرده است دادنامه در تاریخ ۱۷/۱/۹۲ ابلاغ و از آن فرجام خواهی شده گرچه دادخواست فرجامی ثبت شده ولی تاریخ ثبت آن مشخص نیست ولی اشکالی ازنظر انجام آن در مهلت قانونی از طرف وکیل فرجام خوانده نشده است مطالب لایحه تکرار مطالبی نظیر ، عدم امکان آمادگی در زوجه برای تمتع جنسی است، لوایح حین الشور قرائت می شود.

هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای محمد حیدری قاسمی عضو ممیز و بررسی اوراق پرونده اجمالا مبنی بر ابرام دادنامه شماره ۱۵۳۹۹/۱۲/۹۱ فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

نظر به اینکه دادنامه فرجام خواسته به مقتضای محتویات پرونده ، مستندات پیوست اظهارات متداعیین و وکلای آنان و رعایت مقررات قانونی و تشریفات دادرسی صادر ، فرجام خواهی نیز مستند به اسنادی که مثبت بیماری فرجام خوانده قبل از وقوع عقد ، همانند پرونده بالینی ، پرونده بیمارستانی ، نسخ پزشکی و یا تحقیقات از اشخاصی که طبعا در جریان این گونه امور می باشند نیست و اینکه خیار فسخ فوری است و حال آنکه دادخواست یک سال پس از انجام عقد و بستری شدن فرجام خوانده در بیمارستان تقدیم شده و به مطالبی نظیر عدم تهیوبرای برقراری رابطه جنسی و یا اختلال در تکلم استناد شده که از موارد فسخ نکاح نیست لذا با رد فرجام خواهی دادنامه فرجام خواسته را به استناد مادتین ۳۷۰ و ۳۹۶ قانون آیین دادرسی مدنی ابرام می نماید.

مستشاران شعبه ۱ دیوان عالی کشور

حیدری قاسمی کیقبادی