رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تقدیم دادخواست بدون تصریح به سمت نماینده

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تقدیم دادخواست بدون تصریح به سمت نماینده: در صورتی که در دادخواست تجدیدنظر نسبت به رای مربوط به موقوفه، تنها نام متولی، بدون اشاره به سمت نمایندگی وی از موقوفه درج شده باشد، اما مندرجات لایحه تقدیمی نشان دهد که تجدیدنظرخواهی مربوط به موقوفه بوده و شخص حقیقی ادعائی برای خود ندارد، دادخواست به این دلیل درخور رد نیست؛ بلکه مستلزم رفع نقص با تذکر دفتر دادگاه است.

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۹۱۰۰۲۸۱
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۹۱۰۰۲۸۱
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۶/۲۸
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۳ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعتقدیم دادخواست بدون تصریح به سمت نماینده
قاضیمحمدرضاسلطانیان
حسن غفار پور

رأی خلاصه جریان پرونده

آقای م.ص. ک. با وکالت آقای م. م. در تایخ ۱۳۸۹/۹/۷ با تقدیم دادخواست به دادگستری شهرستان گرگان به طرفیت موقوفه خاص ح. ص. با تولیت م. ص. و موقوفه عام م.ص. با نظارت اداره اوقاف گلستان و اداره ثبت اسناد و املاک گرگان و شرکت تعاونی مسکن سازمان راه و ترابری و یازده نفر دیگر که هویت آنان در متن دادخواست درج گردیده اقامه دعوی کرده و درخواست رسیدگی با خواسته اثبات مالکیت عرصه به مساحت ششصد متر مربع موضوع سند مالکیت به شماره ملک ... به شماره ثبت ... واقع در ز. مقوم به پنجاه میلیون و یکصد ریال و ابطال قرارداد اجاره شماره ... دو دانگ عام و چهار دانگ خاص و الزام اداره ثبت به صدور سند شش دانگ بر روی عرصه با احتساب کلیه خسارات قانونی وارده و حق الوکاله وکیل را نموده است دادگاه پس از رسیدگی مبادرت به انشاء رأی تحت شماره ۹۱۰۰۱۱۷۲ مورخه ۱۳۹۱/۹/۲۸ نموده و به موجب این رأی دعوی خواهان ثابت تشخیص و ضمن صدور حکم بر مالکیت خواهان نسبت به شش دانگ و یک قطعه زمین به مساحت ششصد مترمربع واقع در گرگان حکم بر ابطال اجاره نامه عادی شماره ... و الزام اداره ثبت به صدور سند مالکیت عرصه به نام خواهان و محکومیت خواندگان به نحو تساوی به پرداخت مبلغ سه میلیون و دویست و هشتاد هزار ریال بابت هزینه دادرسی و پرداخت مبلغ دو میلیون و چهارصد و یازده هزار و ششصد ریال بابت حق الوکاله وکیل که خواهان صادر کرده است با ابلاغ این رأی در تاریخ ۱۳۹۱/۱۰/۲۴ به وکیل آقای م. ص. مشارالیه به وکالت از آقای م. ص. در تاریخ ۱۳۹۱/۱۱/۱۱ دادخواست تجدیدنظرخواهی از دادنامه تجدیدنظرخواسته تقدیم داشته با انجام تبادل لوایح وکیل تجدیدنظرخوانده لایحه تقدیم که به شماره ۰۳۰۹۸ مورخه ۱۳۹۱/۱۲/۲۴ ثبت گردیده و پرونده به دادگاه تجدیدنظر استان ارسال که به شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان گلستان ارجاع گردیده و این شعبه در وقت فوق العاده کفایت رسیدگی را اعلام و مبادرت به صدور رأی تحت شماره ۹۲۰۱۲۸۶ مورخه ۱۳۹۲/۱۱/۷ نموده و در این رأی با این استدلال که آقای م. ص. اصالتا جزء اصحاب دعوی نبوده و مشارالیه نماینده موقوفه خاص است و موقوفه نیز شخصیت حقوقی مستقل دارد و در تقدیم دادخواست تجدیدنظرخواهی رعایت مقررات قانون آئین دادرسی نشده و در ستون تجدیدنظرخواه نام شخص حقیقی (م. ص.) با وکالت آقای ح. ق. درج گردیده و ذکری از موقوفه خاص و عام نشده قرار رد تجدیدنظرخواهی (دادخواست تجدیدنظرخواهی) را صادر کرده است این رأی در تاریخ ۱۳۹۲/۱۱/۲۶ به آقای ح. ق. (وکیل تجدیدنظرخواه) ابلاغ گردیده و مشارالیه نیز در تاریخ ۱۳۹۲/۱۲/۱۳ دادخواست فرجام خواهی از دادنامه فرجام خواسته آن هم به وکالت از موقوفه خاص و عام ص. با تولیت آقای م. ص. تقدیم کرده است. به شرح لایحه فرجام خواهی توضیح داده (... رأی معترض عنه با وجود تقدیم وکالت نامه مضبوط در پرونده که حاکی است وکالت اینجانب از موقوفه خاص و عام ص. با تولیت آقای م. ص. بوده انشاء گردیده مضاف بر اینکه در دادنامه بدوی نیز این امر به صراحت قید گردیده است... با جری تشریفات قانونی و انجام تبادل لوایح فرجام خوانده با امضاء لایحه تنظیمی وکیل مرحله بدوی خود پاسخ داده لیکن مطالب مرقوم در ماهیت دعوی بوده و به آنچه که موضوع دعوی فرجام خواهی بوده متعرض نشده است. با توجه به نقص موجود این شعبه سابقا با صدور دادنامه شماره ۹۴۰۰۷۱ مورخه ۱۳۹۴/۲/۲۲ پرونده را به دادگاه تجدیدنظر استان گلستان اعاده که پس از رفع نقص و تکمیل آن مجددا به دیوان عالی کشور ارسال گردیده و به جهت سبق ارجاع به این شعبه ارسال گردیده و در دستور کار قرار دارد و فعلا حسب اقتضای مورد لزومی به تهیه گزارش در ماهیت موضوع نیست. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره و چنین رأی می دهد :

رأی شعبه دیوان عالی کشور

دادنامه فرجام خواسته به شماره ۹۲۰۱۲۸۶ مورخه ۱۳۹۲/۱۱/۲ صادره از شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان گلستان مآلا مخدوش و مستوجب نقض است زیرا اولا هر چند وکیل فرجام خواه در تنظیم وکالتنامه ای که در مرحله بدوی و تجدیدنظر تقدیم داشته به سمت تولیت تصریح نکرده لیکن دادگاه بدوی متعرض آن نشده و مجموع مدافعات وکیل به شرح صورت جلسات دادگاه و لوایح تقدیمی در مقام دفاع از شخص حقیقی نبوده و با شناسائی مشارالیه به عنوان وکیل شخص حقوقی (موقوفه) رأی صادره را به وی ابلاغ کرده است ثانیا تجدیدنظرخواهی بر مبنای رأی صادره که به موجب آن موقوفه خاص ح. ص. با تولیت م. ص. و وکالت آقای ح. ق. به عنوان احد از خواندگان تعرفه شده به عمل آمده و تبادل لوایح و پاسخ هم به عنوان موقوفه جریان یافته است و به نظر دادگاه تجدیدنظر چنانچه در تقدیم دادخواست رعایت مفاد ماده ۳۴۲ از قانون آئین دادرسی مدنی نشده و لزوما محتاج به تجدید دادخواست بوده می بایست به دفتر دادگاه بدوی تذکر تا رفع نقص گردد. ثالثا مندرجات لایحه تجدیدنظرخواهی مبین آنست که دعوی تجدیدنظرخواهی مربوط به موقوفه بوده و شخص حقیقی ادعائی برای شخص خود نداشته و تجدیدنظرخوانده نیز نه تنها به کیفیت طرح دعوی ایرادی نکرده است پاسخگوئی به عنوان موقوفه انجام شده است لذا موافق بند ۲ ماده ۳۷۱ از قانون آئین دادرسی مدنی دادنامه فرجام خواسته نقض و طبق بند الف ماده ۴۰۱ و بند ب ماده ۴۰۵ از قانون مزبور رسیدگی بعدی به دادگاه صادرکننده رأی ارجاع می شود.

رئیس و عضو معاون شعبه ۳ دیوان عالی کشور

حسن غفارپور - محمدرضا سلطانیان