رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تکلیف دادگاه درمورد احراز یائسگی زوجه در دعوای طلاق

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۸۱۰۰۱۰۷
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۸۱۰۰۱۰۷
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۱۲/۲۶
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۱ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعتکلیف دادگاه درمورد احراز یائسگی زوجه در دعوای طلاق
قاضیفرشادرحیمی
علی اخوان ملایری
سیدرسول حسینی طباطبائی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تکلیف دادگاه درمورد احراز یائسگی زوجه در دعوای طلاق: با توجه به تفاوت زمان یائسگی در زنان سادات و غیر سادات، دادگاه باید با استیضاح از زوجه که از سادات است، یائسگی را به طور قطعی احراز کند و در صورت حدوث اختلاف به دلیل انکار، جلب نظر پزشکی قانونی ضرورت دارد. چرا که احراز این موضوع در تعیین نوع طلاق از حیث بائن یا رجعی بودن و حقوق نفقه ایام عده زوجه تاثیر دارد.

رأی خلاصه جریان پرونده

آقای فرجام خوانده در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۱۳ دادخواستی به طرفیت فرجام خواه به خواسته صدور حکم طلاق به جهت نداشتن تفاهم و توافق تقدیم دادگاه عمومی اراک می نماید و توضیح می دهد سی و پنج سال است با خوانده ازدواج نموده و تفاهم و توافق نداریم نامبرده شئونات اجتماعی زندگی مشترک را رعایت نمی نماید و علاقه ای به ادامه زندگی مشترک ندارد و از اینجانب اطاعت و تمکین نمی نماید. ناچار به طرح این تقاضا شده شعبه نهم که عهده دار رسیدگی شده با تعیین وقت و دعوت طرفین با حضور خواهان در تاریخ مقرر ۱۳۹۱/۹/۱۴ اجلاس و عدم حضور خوانده را با وصف ابلاغ واقعی خوانده اخبار نموده خواهان اظهاراتش تکرار مطالب فوق است اضافه کرده مرتب فحاشی می کند بچه ها را علیه وی تحریک می نماید بابت نفقه بدهکاری ندارم مهریه اش در زمان عقد که ۱۳۵۶/۴/۱۹ بوده مبلغ هجده هزار تومان تعیین شده هر چه قانون بگوید حرفی ندارم بیست میلیون تومان به او داده ام برنگردانده پنج فرزند داریم که همه بزرگ شده اند و دو نفرشان ازدواج کرده اند دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر و قرار حضورا به خواهان ابلاغ گردیده برای خوانده در خصوص حضور برای معرفی داور اخطار صادر و ارسال شده طبق ماده ۷۰ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی ابلاغ گردیده صورت جلسه داوری بدون تاریخ ممضی به امضاء رئیس دادگاه مشعر بر حضور و اظهار خواهان است به معرفی آقای ذ.الف. م. به عنوان داور خود و معرفی آقای ق.م. به عنوان داور زوجه که به امضاء خواهان و دو نفر داور مرقوم رسیده لکن انعکاسی از حضور زوجه و تعرفه داور از ناحیه وی ندارد در صورت جلسه که در فرم تایپ شده قبلی تنظیم گردیده داوران قبول داوری نموده و اظهار داشته اند از وظائف داوری مطلع شده اند سعی در اصلاح بین طرفین خواهیم نمود. تاریخ ذیل امضاء صورت جلسه منتسب به آقای د. تنها تاریخ آن و ۱۳۹۱/۱۰/۵ است داور زوج لایحه ای بدون تاریخ تقدیم نموده و اشعار داشته آقای ذ.الف. د. کارمند بازنشسته بانک سپه با همسرش بنا به اطلاع کم و زیاد زندگی خوب و آبرومندی داشته و با هم ناسازگاری نمودند کسی قادر به این نیست در مورد خانواده ای اظهارنظر قطعی نماید به قانون و دادگاه مربوط است دادگاه در تاریخ ۱۳۹۱/۱۰/۲۴ در وقت نظارت اجلاس نموده با اخبار اینکه خوانده داورش را معرفی کرده دستور داده به نحو مقتضی به خواهان ابلاغ شود جهت معرفی داور از طرف زوجه در دادگاه حاضر شود در تاریخ ۱۳۹۱۹۱/۱۱/۳ هم همین اجلاس را داشته و با اخبار اینکه خواهان به منظور فوق حاضر نشده دستور داده دادگاه با تماس تلفنی از خواهان خواسته شود جهت معرفی داور زوجه حاضر شود و بدون این که پرونده انعکاسی از حضور خواهان برای معرفی داور از ناحیه زوجه داشته باشد لایحه ای منتسب به کارشناس خبره دادگستری بنام آقای ق.م. ضمیمه گردیده که در ۱۳۹۱/۱۱/۷ واصل شده و ذیل آن هم امضائی مشهود است که کلمه زوجه در بالای آن نوشته شده لایحه فی الواقع نظر داوری نامبرده است که اشعار داشته در دفتر دادگاه حاضر شده و پرونده زوجین را مطالعه نموده در اطراف زوجین به کنکاش پرداخته با زوج ملاقات نموده به زوجه دسترسی پیدا نشده به علت عدم تفاهم شدید تنها راه زوجین، جدائی است دادگاه در تاریخ ۱۳۹۱/۱۱/۲۳ اجلاس فوق العاده نموده و به استناد ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی و قاعده الطلاق بید من اخذ بالساق گواهی عدم امکان سازش صادر نموده که خواهان بتواند با مراجعه به یکی از دفاتر رسمی طلاق پس از اجرای صیغه نسبت به ثبت آن اقدام نماید خواهان را موظف نموده قبل از اجرای صیغه طلاق ۵/۸۰۱/۸۶۰ تومان بابت مهریه به نرخ روز به خوانده بپردازد در صورت تأخیر در اجرای صیغه طلاق برای سال ۱۳۹۲، اجرای احکام باید مهریه را مجددا به نرخ روز طبق شاخص بانک مرکزی محاسبه نماید خوانده درصورتی که مطالباتی غیر از مهریه داشته باشد می تواند جداگانه اقدام نماید و چون یائسه است با توجه به تاریخ تولد طلاق را بائن اعلام داشته زوجه نسبت به رأی صادره که به شماره ۹۱۰۲۰۳۵ – ۱۳۹۱/۱۱/۲۴ ثبت شده در مهلت قانونی دادخواست تجدیدنظر تقدیم و اعلام نموده در هیچ جلسه ای حاضر نبوده با وصف این رأی را دادگاه حضوری اعلام کرده (عضو ممیز: رأی به لحاظ ابلاغ واقعی اخطار جلسه اول حضوری اعلام شده) همسرش قریب یکسال وی را با دو دختر رها کرده و دیناری نفقه نداده پنج فرزند برای وی بزرگ کرده ام مکلف است نصف دارائی تحصیل نموده در دوران زندگی مشترک به عبارت یک دستگاه ساختمان دو طبقه، خودرو و وجوه نقد که در بانک دارد به من بپردازد مکلف است اجرت المثل ایام زندگی مشترک به مدت ۳۷ سال و نفقه یکسال از ابتدای سال ۱۳۹۱ را به وی بپردازد با ابلاغ دادخواست مرقوم به تجدیدنظرخوانده پاسخ وی طی لایحه دوصفحه ای واصل و ذیل شماره ۹۲۰۰۳۸ – ۱۳۹۲/۱/۲۲ ثبت شده و اشعار داشته در جلسه دادرسی قاضی دو ساعت منتظر وی مانده نسبت به ابلاغیه همیشه بی تفاوت بوده چرا حالا که تصمیم به طلاق گرفته شده مرا شوهر خطاب می کند سه سال کارت حقوقم دست ایشان بوده چرا برای یکبار هم که شده سراغی از من نگرفته به قول خودش و فرزندانم زن بنده نبوده با حقوقم تمام بی بند و باریهای خودش را انجام می داده تا کار به اینجا کشیده شده پشت سر سه فرزندم خودش را پنهان کرده دائم گزافه گوئی و فحاشی نموده و با خلط مبحث مقاصد خود را پیش می برد به یک مسأله که نشأت گرفته از رفتار نامبرده است پی بردم به محض احساس خطر نسبت به تعویض قفل در حیاط اقدام کرد صدها برابر اجرت المثل و مهریه را از جیب من به یغما برده کسی با خانواده ما پیدا نمی کنی معاشرت داشته باشد اگر تحقیقات جامعی صورت بگیرد سوء رفتار نامبرده محرز می گردد با حقوق ماهانه ششصد و پنجاه هزار تومان من که از آن مبلغ سه میلیون ریال بابت وام داده می شود چه باقی می ماند که حساب بانکی داشته باشم در خصوص موضوع ۳۶ سال زندگی مرتبا با افراد فامیل درگیری داشته و آن ها را از آمدن به دادگستری بی نصیب نگذاشته چنانچه دادگاه دستور دهد پرونده های گوناگونی را رؤیت خواهد نمود. پرونده با وصول به دادگاه های تجدیدنظر برای رسیدگی به شعبه هفتم ارجاع می گردد. دستور تعیین وقت و دعوت طرفین برای رسیدگی داده می شود و در وقت مقرر ۱۳۹۲/۴/۵ دادگاه با حضور طرفین اجلاس می نماید تجدیدنظرخواه اظهارات خود در لایحه تجدیدنظری را تکرار نموده دادگاه سؤال نموده مگر در منزل ایشان که کار می کردی گفتی اجرت المثل می خواهم پاسخ داده خیر نگفتم به نیت اجرت نبوده است. از وی خواسته شده فتوکپی عقدنامه اش را بدهد گفته یک هفته ای می دهم دادگاه از تجدیدنظرخوانده خواسته پاسخ خواهان تجدیدنظر را بدهد و بلافاصله منعکس شده نامبرده شروع به فحاشی و اهانت به تجدیدنظرخواه نموده که در برگ جداگانه ضمیمه می شود و با توجه به اخلال نظم در دادگاه و استمهال خانم تجدیدنظرخواه جهت تهیه فتوکپی عقدنامه حاضرین جلسه را ترک و خوانده تجدیدنظر از امضاء صورت جلسه امتناع نموده مراتب منعکس گردیده و مقرر شده با توجه به استمهال وقت نظارت تعیین شود دادگاه در وقت فوق العاده ۱۳۹۲/۵/۱۰ اجلاس نموده و پرونده را تحت نظر قرار داده و چنین اتخاذ تصمیم نموده: با توجه به اطلاعات واصله مبنی بر این که طرفین در حال سازش هستند و نامبردگان سی و شش سال است با هم زندگی مشترک داشته و دارای اولاد می باشند و سازش بین آنان مناسب است از طرفی طبق سند نکاحیه نصف دارائی به وی تعلق نمی گیرد برای تعیین نحله اخذ توضیح در صورت عدم سازش ضروری است وقت رسیدگی تعیین و طرفین دعوت می شوند در جلسه ۱۳۹۲/۶/۲۷ که با حضور طرفین تشکیل شده زوجه اظهارات قبل خود در زمینه زندگی سی و هفت ساله را تکرار و گفته درست است که در عقدنامه نصف دارائی قید نشده من هم مثل دیگران در منزل ایشان کار کرده ام و مخالف طلاق هستم پنج فرزند داریم دو نفرشان ازدواج کرده اند زوج اظهار نموده یک ساعت هم راضی به زندگی با ایشان نیستم این خانم خانه را غصب کرده من شب و روز در یک مغازه هستم شب ها به خانه نمی روم چهار سال است با من نزدیکی نمی کند بچه ها را علیه من تحریک می کند پسرم آمد به صورت من آب دهان انداخت و تف کرد و رفت من بعد از ۳۶ سال تازه بیدار شدم، و متوجه شدم اشتباه کرده ام این خانم اهل زندگی نیست سؤال شده حاضرید بابت حق الزحمه ایشان به عنوان نحله چیزی پرداخت نمایید. پاسخ داده بلی هر چه دادگاه بگوید حاضرم تا از ایشان خلاص شوم تفهیم شده زوجه در منزل شما زحمت کشیده شما دادخواست طلاق داده اید مهریه اش ناچیز است حاضرید پنجاه میلیون تومان به عنوان نحله به او بدهید شوهر اظهار نموده حرفی ندارم. الآن منزلم در رهن است در عین حال خانه را یک میلیارد و ششصد میلیون تومان قیمت کرده اند رهن بانک است من اعتراض کردم از زوجه سؤال شده چه پاسخی دارد اظهار داشته پنجاه میلیون تومان چیزی نیست خانه اش دو میلیارد تومان ارزش دارد من هفده ساله بوده ام که با من ازدواج کرده مگر من با دیگران چه فرقی دارم که زندگی او بالای میلیارد ارزش دارد حالا هوس کرده مرا طلاق دهد قبول ندارم خدا بالای سر وجود دارد سه تا از بچه ها مجرد هستند دادگاه سؤال کرده حاضری هفتاد میلیون تومان نحله بدهی پاسخ داده بیش از پنجاه میلیون تومان نمی دهم زوجه از امضاء صورت مجلس خودداری نموده دادگاه با اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه ۹۲۰۰۷۶۹ – ۱۳۹۲/۶/۲۷ با درج جریان دادخواست تقدیمی و رسیدگی های معموله به استناد ماده ۱۱۳۳ و قاعده الطلاق بید من اخذ بالساق گواهی عدم امکان سازش صادر و زوج را مکلف نموده قبل از صیغه طلاق مبلغ ۵۸۰۱۸۶۰ تومان بابت مهریه بپردازد خوانده درصورتی که مطالباتی غیر از مهریه داشته باشد جداگانه اقدام نماید طلاق از نوع بائن در مورد نصف دارائی در عقدنامه قید نشده راجع به اجرت المثل اظهار کرده به قصد آن کار نکرده و با برقراری پنجاه میلیون تومان بابت نحله دادنامه تجدیدنظر خواسته را تأیید نموده است. زوجه نسبت به رأی اخیر در مهلت مقرر دادخواست فرجامی تقدیم نموده نسبت به این که حق و حقوقش به طور کامل و قانونی منظور نشده معترض و تقاضای نقض دادنامه را نموده و در لایحه پیوست مطرح ساخته زوج متجاوز از چندین میلیارد ثروت دارد تعیین این مبلغ ناچیز موجب تضییع حقوق وی است اظهارش در مورد اجرت المثل در دادگاه برای مجاب نمودن زوج به ادامه زندگی بوده دادخواست فرجامی به فرجام خوانده ابلاغ شده پاسخ واصله مشعر است بر این که منزل موردنظر حاصل دسترنج قبل از ازدواجش می باشد نحله تعیین شده را تحمیلی دانسته چنانچه دارائی دیگری دارم همسرم نشان دهد تا از آن منتفع شوم پرونده امر به دیوان عالی کشور ارسال به ثبت به کلاسه ۹۲۰۳۴۸/۲۱ به این شعبه ارجاع شده لوایح طرفین هنگام شور هم قرائت می شوند. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای علی اخوان ملایری عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای فرشاد رحیمی دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر اتخاذ تصمیم شایسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

دادنامه فرجام خواسته اجمالا به جهت نقص تحقیقات در زمینه احراز نوعیت طلاق به طور یقین و از نظر حقوق راجع به نفقه ایام عده در خور ابرام نیست زیرا علاوه بر این که زوجه قریشی و زمان حلول یئس در ایشان با غیر قریشی متفاوت است نسبت به استیضاح از مشارالیها در این خصوص با وصف اینکه قول وی مقدم می باشد و در صورت اختلاف ناشی از انکار، جلب نظر پزشکی قانونی ضرورت داشته و ترک این اقدام مانع احراز یائسه بودن به طور یقین و درنتیجه بائن بودن طلاق به طور یقین گردیده و این امر تعیین حقوق نفقه ایام عده را در شک قرار می دهد علیهذا با وصف این که موضوع جنبه حکمی داشته دادنامه فرجام خواسته را وفق بند پنجم ماده ۳۷۱ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی نقض و رسیدگی مجدد را وفق بند الف ماده ۴۰۱ قانون فوق به دادگاه صادرکننده رأی منقوض ارجاع می نماید که با رسیدگی به موضوع مرقوم و اجلاس در وقت مقرر و دعوت طرفین از زوجه در خصوص مورد اخذ توضیح نموده در صورت انکار وی و وجود اختلاف، نظر پزشک قانونی جلب و بر اساس نتیجه حاصله هرگاه عدم یائسگی محقق باشد و در زمینه نوع طلاق تعیین تکلیف قانونی گردد در حالت احراز رجعی بودن در ارتباط با نفقه عده نسبت به ادعای نشوز زوج که بیان نموده چهار سال است با وی نزدیکی ننموده تحقیق لازم معمول و بر اساس نتیجه حاصله در مورد نفقه نیز تعیین تکلیف نموده و وفق بند الف ماده ۴۰۵ آن قانون رأی مقتضی انشاء گردد.

رئیس و مستشار شعبه ۲۱ دیوان عالی کشور

علی اخوان ملایری - سیدرسول حسینی طباطبائی