رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره حق فسخ نکاح و فوریت اعمال آن

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره حق فسخ نکاح و فوریت اعمال آن: صرف گذشت مدت زمان قابل توجه از لحظه عقد نکاح، موجب سلب حق فسخ یا انتفای فوریت آن نیست زیرا سقوط حق فسخ منوط به علم صاحب حق به داشتن حق فسخ و علم به لزوم فوریت اعمال آن است.

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۲۰۹۹۷۰۹۰۹۹۰۰۴۵۶
شماره دادنامه۹۲۰۹۹۷۰۹۰۹۹۰۰۴۵۶
تاریخ دادنامه۱۳۹۲/۱۲/۲۷
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۳ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعحق فسخ نکاح و فوریت اعمال آن
قاضیانصاری
الهی

رأی خلاصه جریان پرونده

در تاریخ ۱۳/۲/۹۱ آقای ب.ط. دادخواستی مبنی بر تقاضای فسخ نکاح به طرفیت خانم ل.ع. تسلیم دادگستری مسجدسلیمان نموده که به شعبه ۱۲۵ شورای حل اختلاف ارجاع شده است و آن مرکز به جهت مجهول المکان بودن خوانده پرونده را قابل رسیدگی در شورا ندانسته و به دادگستری عودت داده است. پرونده به شعبه اول آن شهرستان ارجاع شده است. دادگاه طرفین را دعوت نموده است. خوانده در نشانی تعیین شده شناخته نشده است. مجددا خوانده توسط روزنامه دعوت شده است. خواهان طی لایحه ای به اختصار بیان داشته است در تاریخ ۱۵/۷/۷۶ با حضور گواهان امضاء کننده به خواستگاری دوشیزه ل.ع. رفته ایم و عاقد در تاریخ ۲۳/۷/۸۶ با صدای بلند هنگام گرفتن از وی به عنوان دوشیزه یاد کرد و ایشان (بله) عقد را گفت و من هیچ گونه اطلاعی از مدخوله بودن وی نداشته ام وی قبلا با شخصی بنام م.ش. ازدواج نموده و طلاق گرفته و طبق دادنامه شماره ۳۱۸۲-۲۵/۹/۸۲ شعبه سوم دادگاه عمومی به صراحت مدخوله اعلام شده است. ولی زوجه طبق نامه شماره ۷۶۴۳-۲۱/۶/۸۸ برخلاف واقع خود را دوشیزه غیر مدخوله اعلام کرده است و عقد متباینا بر دوشیزه بودن خوانده شده است تقاضای فسخ نکاح را دارم. جلسه دادگاه در تاریخ ۴/۵/۸۱ با حضور خواهان تشکیل شد و خوانده با دعوت توسط آگهی حاضر نشده است. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره ۲۸۹-۹/۵/۹۱ با این استدلال که تاریخ وقوع عقد ۲۳/۷/۸۶ می باشد و تاریخ تقدیم دادخواست ۱۳/۲/۲/۹۱ است و خواهان می بایستی این ادعا را در شب زفاف مطرح می کرد نه بعد از مدت ۴ سال و ده ماه لذا حکم به رد ادعای خواهان صادر کرده است. از این رأی توسط زوج تجدیدنظرخواهی شد و پرونده به شعبه ۱۵دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان ارجاع شده است. دادگاه تجدیدنظر هم با این استدلال زوج رعایت فوریت را در فسخ نکاح ننموده و طبق ماده ۱۱۳۱ ق.م. در فسخ نکاح فوریت شرط است طی دادنامه شماره ۴۰۰-۱۵/۹/۹۱ با رد تجدیدنظرخواهی رأی بدوی را تأیید کرده است. زوج از این رأی فرجام خواهی نموده و پرونده به این شعبه ارجاع شده است. خلاصه ایراد فرجام خواه این است: مطالب فرجام خواه مفادا تکرار مطالب گذشته می باشد به اضافه اینکه خود را فرد ساده لوح و غیر مطلع به موازین قانونی اعلام کرده است.

هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای جعفر الهی عضو ممیز و دقت در اوراق پرونده و دادنامه شماره ۴۰۰-۱۵/۹/۹۱ فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به محتویات پرونده و مستندات ابرازی زوج دادنامه فرجام خواسته و با نتیجه رأی بدوی مخدوش هستند زیرا: اولا استناد به ماده ۱۱۳۱ ق.م. درباره فوریت اعمال حق فسخ به طور مطلق بدون رسیدگی درباره این مسئله که زوج اطلاع و علم از داشتن چنین حقی داشته و یا علم و اطلاع از فوریت اعمال حق فسخ داشته یا خیر صحیح نمی باشد و دادگاه ها باید به این امر توجه می نمودند که ننمودند. ثانیا در پرونده حاکی است که زوجه شوهر کرده و مدخوله بها است و طلاق گرفته و با هزار سکه با این فرد یعنی زوج فعلی ازدواج نموده. زوج مدعی است در عقدنامه قید دوشیزه آمده و زوجه با بیان عقد کننده به عنوان دوشیزه (بله) گفته و عقد متباینا بر آن انجام شد و شهود حاضر بودند ولی دادگاه ها به این امر توجه ننموده اند و شهود را دعوت نکردند و اینکه زوج می گوید توضیح در عقدنامه بعدا قیدشده کارشناسی نشده است. ثالثا زوج مدعی است علیه زوجه شکایت تدلیس نموده است و پرونده به ضرر وی خاتمه یافته ملاحظه آن پرونده و احیانا اظهارات مشتکی عنها مسئله را روشن می نمود ولی دادگاه پرونده ها را مطالبه و مطالعه ننمودند. رابعا در پرونده روشن نیست زوج در شب زفاف یا بعدازآن با زوجه هم بستر شده یا خیر که درباره مسئله مهریه تأثیرگذار بوده و احیانا رعایت مسئله ۱۶ باب تدلیس در کتاب تحریرالوسیله حضرت امام ره قابلیت اعمال داشته است ولی دادگاه ها به این امر عنایت ننموده اند به علاوه از زوجه تحقیق نشده است که ادعایی از عالم بودن زوج به مسئله ازدواج قبلی دارد یا خیر؟ علی هذا دادنامه فرجام خواسته نقض و رسیدگی به همان شعبه محول می شود.

رئیس شعبه ۲۳ دیوان عالی کشور مستشار

انصاری الهی