رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره فسخ نکاح به سبب عقب ماندگی ذهنی زوجه

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۵۰۹۹۷۰۹۴۲۶۰۰۰۴۷
شماره دادنامه۹۵۰۹۹۷۰۹۴۲۶۰۰۰۴۷
تاریخ دادنامه۱۳۹۵/۰۴/۱۲
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهانتقالی
گروه رأیرای حقوقی
موضوعفسخ نکاح به سبب عقب ماندگی ذهنی زوجه
قاضییوسف هاشم پور
جعفرالهی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره فسخ نکاح به سبب عقب ماندگی ذهنی زوجه: نظر به اینکه اختلال عقب ماندگی ذهنی از مصادیق جنون نیست، لذا درخواست فسخ نکاح به علت مذکور، محکوم به بطلان است.

رأی خلاصه جریان پرونده

آقای س.ح. د.خ. دادخواستی به خواسته فسخ نکاح به طرفیت خانم م. ک. تقدیم و در شرح خواسته بیان داشت خوانده دارای مشکلات روحی و روانی است که در موقع ازدواج از من مخفی کرد و تازه مطلع شدم و برابر ماده ۱۱۲۱ قانون مدنی تقاضای فسخ نکاح از باب جنون دارم ص۱۱ . در جلسه دادگاه خواهان بیان داشت که ده ماه است با خوانده ازدواج کردم و چهار ماه است عروسی کردم متوجه شدم این خانم شیرین عقل است خوانده بیان داشت که من با طلاق مخالفم من می گویم طلاق نده درست است دکترها گفته اند بچه شما ممکن است ناقص باشد و مریض ولی بچه نمی خواهم طلاق نمی خواهم زندگی می خواهم ص۲۵ . گواهی پزشکی قانونی حکایت از پایین بودن بهره هوشی عقب ماندگی ذهنی خفیف دارد ص۲۸ . در گواهی پزشکی دیگر اعلام شد که عقب ماندگی ذهنی از مصادیق جنون نمی باشد ص۳۲ . دادگاه شعبه اول حقوقی شاهرود طی دادنامه شماره ۱۰۶۱ مورخ ۹۴/۱۱/۵ با استدلال و استناد به گواهی پزشکی که اختلال عقب ماندگی ذهنی از مصادیق جنون نمی باشد حکم به بطلان دعوی فسخ نکاح صادر کرد ص۳۵ . پس از ابلاغ رأی نسبت به آن از ناحیه زوج اعتراض و پرونده به شعبه ۵ تجدید نظر استان سمنان ارجاع گردید ص۳۸ و شعبه تجدیدنظر طی دادنامه شماره ۱۳۴۹ مورخ ۹۴/۱۲/۱۲ با بیان اینکه علاوه بر استدلال دادگاه بدوی نظر به اینکه تجدیدنظر خواه اعلام داشته چهار ماه قبل از طرح دعوی متوجه بیماری خوانده شدم و به فوریت از حق فسخ استفاده نکرد و این موضوع موجب سقوط حق فسخ است در نهایت رأی بدوی را تأیید کرد ص۴۷ . پس از ابلاغ رأی نسبت به آن از سوی زوج فرجام خواهی شد و در لایحه آمده است هر چند پزشکی قانونی عقب ماندگی ذهنی از مصادیق جنون نمی باشد لکن والدین زوجه این عقب ماندگی را از من پنهان داشته اند و موجب اغفال من شدند لذا از مصادیق ۱۱۲۸ قانون مدنی است و در صورت لزوم تقاضای اخذ نظریه پزشکی مجددا دارم ص۵۱ . زوجه در پاسخ بیان داشت بعد از ازدواج و شروع زندگی ناسازگاری شروع شد و چند مرتبه مرا از خانه بیرون کرد که با وساطت اطرافیان خودم و همسرم قضیه حل می شد همسرم مرا به جنون و عقب ماندگی ذهنی متهم می کند و اینکه چرا کتمان کردم در حالیکه عقب ماندگی ذهنی موضوعی نیست که قابل کتمان باشد من در مدارس عادی و دولتی تا پنجم ابتدایی با نمرات متوسط درس خواندم و قبول شدم این اتهام عقب ماندگی را حتی والدین همسرم نیز قبول ندارند و خود وی هم می داند که عقب ماندگی ذهنی ندارم هدف وی نپرداختن مهریه است در این چند ماه زندگی زوج چنان زندگی را بر من سخت گرفت که مجبور شدم دادخواست طلاق بدهم همسرم قبلا مواد مصرف می کرد و الان گرچه می گوید ترک کردم لکن پرخاشگری و نزاع و درگیری با دیگران از آثار آن مواد است همسرم بی سواد است و تنها اسم خود را با ترسیم خطوط می نویسد حتی قادر نیست از دستگاه خودپرداز پول بگیرد اما در عین حال من صبوری به خرج دادم تا زندگی ادامه پیدا کند ص۵۶ . پرونده پس از سیر مراحل قانونی به دیوانعالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شد اکنون با تهیه گزارش لازم معد برای صدور رأی مقتضی می باشد.هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای یوسف هاشم پور عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده در خصوص دادنامه شماره ۱۳۴۹ - ۹۴/۱۲/۱۲ تجدیدنظر خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:



رأی شعبه دیوان عالی کشور

شعبه با التفات به محتویات پرونده های بدوی و تجدیدنظر و مستندات ابرازی طرفین بر دادنامه فرجام خواسته ایرادی وارد نمی باشد مستندا به ذیل ماده ۳۷۰ ق.آ.د.م دادنامه فرجام خواسته ابرام میگردد و مقرر می دارد پرونده به مرجع تجدیدنظر عودت داده شود.

جعفر الهی (رئیس)

یوسف هاشم پور (عضو معاون)