ماده ۶۰۲ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
به نظر می رسد این ماده را باید منطبق بر قاعده کلی دانست که به موجب آن [[دیه فلج ‌کردن عضو|فلج کردن هر عضو]]<nowiki/>ی موجب دو سوم دیه آن عضو و قطع کردن عضو فلج نیز موجب یک سوم دیه می شود،2811984 از سوی دیگر گروهی، مفاد این ماده را فقط شامل حالتی دانسته اند که گوش [[مجنی علیه]] به طور کامل فلج شده باشد، لذا فلج نسبی گوش، موجب [[ارش]] است2811988 همچنین چنانچه [[جنایت]] مورد بحث در این ماده، در اثر [[سرایت]]، موجب کر شدن مجنی علیه نیز شود، نباید قائل به [[تداخل در دیات|تداخل دیات]] بود، بلکه دیه گوش و [[دیه شنوایی]] باید جداگانه پرداخت شوند.4013304
به نظر می رسد این ماده را باید منطبق بر قاعده کلی دانست که به موجب آن [[دیه فلج ‌کردن عضو|فلج کردن هر عضو]]<nowiki/>ی موجب دو سوم دیه آن عضو و قطع کردن عضو فلج نیز موجب یک سوم دیه می شود،<ref>{{یادکرد کتاب۲||}}</ref>از سوی دیگر گروهی، مفاد این ماده را فقط شامل حالتی دانسته اند که گوش [[مجنی علیه]] به طور کامل فلج شده باشد، لذا فلج نسبی گوش، موجب [[ارش]] است<ref>{{یادکرد کتاب۲||}}</ref> همچنین چنانچه [[جنایت]] مورد بحث در این ماده، در اثر [[سرایت]]، موجب کر شدن مجنی علیه نیز شود، نباید قائل به [[تداخل در دیات|تداخل دیات]] بود، بلکه دیه گوش و [[دیه شنوایی]] باید جداگانه پرداخت شوند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||}}</ref>


== مطالعات فقهی ==
== مطالعات فقهی ==


=== سوابق فقهی ===
=== سوابق فقهی ===
به نظر می رسد فقها، گوش کر را گوش غیر فلج تلقی نموده و لذا از میان بردن آن را موجب [[دیه کامل]] می دانند، اما خشک کردن آن را [[شلل]] آن گوش تلقی کرده اند، لذا اگر نرمه و خود گوش حالت خود را از دست داده و سست شوند، اما قوه شنوایی آنان همچنان باقی مانده باشد، باید چنین حالتی را مشمول ماده فوق دانست.4678384 برخی از فقها بر این باورند که اگر فرد جانی با وارد آوردن ضربه ای به گوش دیگری، آن را خشک کند به طوری که جریان خون در آن گوش قطع گردد، موجب وجوب دو سوم دیه گوش می شود، اگر بعد از شلل، گوش فرد مجنی علیه را قطع کند نیز موجب یک سوم دیه آن می شود.4179824
به نظر می رسد فقها، گوش کر را گوش غیر فلج تلقی نموده و لذا از میان بردن آن را موجب [[دیه کامل]] می دانند، اما خشک کردن آن را [[شلل]] آن گوش تلقی کرده اند، لذا اگر نرمه و خود گوش حالت خود را از دست داده و سست شوند، اما قوه شنوایی آنان همچنان باقی مانده باشد، باید چنین حالتی را مشمول ماده فوق دانست.<ref>{{یادکرد کتاب۲||}}</ref>برخی از فقها بر این باورند که اگر فرد جانی با وارد آوردن ضربه ای به گوش دیگری، آن را خشک کند به طوری که جریان خون در آن گوش قطع گردد، موجب وجوب دو سوم دیه گوش می شود، اگر بعد از شلل، گوش فرد مجنی علیه را قطع کند نیز موجب یک سوم دیه آن می شود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||}}</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
[[رده:رفرنس]]
[[رده:رفرنس]]
[[رده:دیات]]
[[رده:دیات]]

نسخهٔ ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۴۲

فلج ‌کردن لاله هر گوش، دو‌سوم دیه آن و بریدن لاله گوش فلج‌ شده، یک ‌سوم دیه آن را دارد.

نکات توضیحی تفسیری دکترین

به نظر می رسد این ماده را باید منطبق بر قاعده کلی دانست که به موجب آن فلج کردن هر عضوی موجب دو سوم دیه آن عضو و قطع کردن عضو فلج نیز موجب یک سوم دیه می شود،[۱]از سوی دیگر گروهی، مفاد این ماده را فقط شامل حالتی دانسته اند که گوش مجنی علیه به طور کامل فلج شده باشد، لذا فلج نسبی گوش، موجب ارش است[۲] همچنین چنانچه جنایت مورد بحث در این ماده، در اثر سرایت، موجب کر شدن مجنی علیه نیز شود، نباید قائل به تداخل دیات بود، بلکه دیه گوش و دیه شنوایی باید جداگانه پرداخت شوند.[۳]

مطالعات فقهی

سوابق فقهی

به نظر می رسد فقها، گوش کر را گوش غیر فلج تلقی نموده و لذا از میان بردن آن را موجب دیه کامل می دانند، اما خشک کردن آن را شلل آن گوش تلقی کرده اند، لذا اگر نرمه و خود گوش حالت خود را از دست داده و سست شوند، اما قوه شنوایی آنان همچنان باقی مانده باشد، باید چنین حالتی را مشمول ماده فوق دانست.[۴]برخی از فقها بر این باورند که اگر فرد جانی با وارد آوردن ضربه ای به گوش دیگری، آن را خشک کند به طوری که جریان خون در آن گوش قطع گردد، موجب وجوب دو سوم دیه گوش می شود، اگر بعد از شلل، گوش فرد مجنی علیه را قطع کند نیز موجب یک سوم دیه آن می شود.[۵]

منابع

  1. . 
  2. . 
  3. . 
  4. . 
  5. .