«دفاع اجتماعی» به مکاتبی اطلاق می‌شود که از اواخر قرن نوزدهم خطوط اساسی سیاست جنایی کشورهای اروپایی را در زمینه مبارزه علمی با بزهکاری ترسیم کرده‌اند. بدیهی است دفاع از جامعه در مقابل بزهکاران از دیرباز مدنظر دولت‌ها بوده و در این مسیر اقدامات فراوانی صورت گرفته‌است. اما، در این مفهوم اولیه، دفاع از هیئت اجتماع، تنها از طریق توسل به خشونت و اعمال مجازات‌های شدید به عنوان کفاره یا پاداش جرم ارتکابی، مورد توجه قرار می‌گرفته و تصور بر آن بوده‌است که شدت مجازات به خودی خود سد بزرگی در مقابل وسوسه‌های بزهکارانه ایجاد خواهد کرد. دفاع اجتماعی در مفهوم کنونی آن که از جنبش تحققی ایتالیایی اواخر قرن نوزدهم به سرکردگی لمبروزو، فری و گاروفالو نشات گرفته‌است، از سیاست کیفری سرکوبگر سده‌های گذشته بسیار فاصله دارد. در این مفهوم، واکنش سنجیده علیه بزهکاری، حقوق فردی، نقد نهادهای کیفری موجود، ایجاد نظام کیفری ویژه اطفال و نوجوانان بزهکار، اصلاح زندان‌ها، پیشگیری از ارتکاب جرم و به ویژه جایگزین‌های مجازات زندان از جمله موضوع‌های مهمی است که توجه طرفداران دفاع اجتماعی را به خود جلب کرده‌است. به عبارت دیگر، همان‌طور که مارک آنسل متذکر شده‌است: «دفاع اجتماعی نخست یک احساس مسئولیت نسبت به برخی از ضرورت‌های اجتماعی و اخلاقی جدید در مقابل ساختارهای قدیمی و سنت‌های کهنه است.»[۱]

منابع

  1. محمد آشوری و علی حسین نجفی ابرندآبادی. دفاع اجتماعی. چاپ 5. گنج دانش، 1395.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6654020