ماده ۲۶۵ قانون مدنی
هر کس مالی به دیگری بدهد ظاهر، در عدم تبرع است بنابراین اگر کسی چیزی به دیگری بدهد بدون این که مقروض آن چیز باشد میتواند استرداد کند.
توضیح واژگان
تبرع، یعنی اعطای مالی به غیر، بدون اخذ چیزی به ازای آن.(394761)
نکات توضیحی تفسیری دکترین
به نظر برخی از حقوقدانان، مفاد این ماده، ظهور در عدم تبرع داشته؛ و اعطای مالی به دیگری، اماره ای بر پرداخت دین محسوب نمی گردد.(58741)
مستفاد از قسمت اخیر این ماده، با توجه به اینکه ایفا کننده ناروا، حق دارد مالی را که تأدیه نموده؛ مطالبه نماید؛ لذا برای شخصی که مال مزبور را، به ناحق دریافت نموده؛ تعهد به رد آن به صاحبش به وجود می آید.(644152)
صدر این ماده، بیانگر اماره ای است که به موجب آن، اعطای مالی به دیگری، ظهور در هبه نداشته؛ و درصورت ایجاد اختلاف بین طرفین، ایفا کننده که مدعی تبرعی بودن پرداخت است؛ باید جهت اثبات ادعای خود، دلیل بیاورد.(644152)
اماره، به دو نوع قضایی و قانونی، قابل تقسیم است.(689259) و امارات قانونی، در برابر اماره عرفی، تاب مقاومت ندارند.(706723) و اماره قانونی، در مقابل سایر ادله ازجمله اماره قضایی، تاب مقاومت ندارد.(272377) و در رابطه با امارات قانونی، قانونگذار، ظنی را، که درنتیجه اعتماد به ظاهر به دست آمده؛ توسعه داده؛ و در همه دعاوی، آن را نشانه وجود واقع می داند.(25868) و به عقیده برخی از حقوقدانان، اماره قضایی، نمی تواند جایگزین اماره قانونی گردد. زیرا اماره قانونی، استقرای قانونگذار بوده؛ و قاضی، حق ندارد با نادیده گرفتن نظر مقنن، به استقرای خود عمل کند. اما به نظر برخی دیگر، این دو اماره، از یک نوع نیستند؛ تا بتوان قاضی را مکلف به تبعیت از استقرای قانونگذار دانست. اماره قضایی، دلالت بر عدم اعتبار اماره قانونی نداشته؛ و فقط وجود رابطه ای را که قانونگذار مفروض دانسته؛ در یک دعوای خاص جاری نمی داند.(53701) و به هنگام تعارض بین امارات قانونی و قضایی، اماره قضایی مقدم است؛ البته چنین نظری، عاری از مسامحه نبوده؛ بلکه مبنای اماره قانونی، غلبه و ظن نوعی است؛ و از همه مهمتر اینکه، به تصویب قانونگذار رسیده است. و درصورتی می توان اعتبار اماره قانونی را، منتفی دانست که اماره قضایی، برای قاضی مفید علم و یقین باشد؛ لذا دیگر نمی توان علم او را، اماره محسوب نمود؛ بلکه علم قاضی، دلیلی است متقن، که اماره قانونی، تاب مقاومت در برابر آن را ندارد.(410528)
رویه های قضایی
به موجب دادنامه شماره 461 مورخه 9/8/1371 شعبه 21 دیوان عالی کشور، به اقتضای عرف، اعطای حقوق زنان کارمند به همسر خویش، دلالت بر وجود قصد تبرع دارد.(639080)
به نظر کمیسیون نشست های قضایی، به مناسبت نشست قضات بیرجند، بنابر اصل عدم تبرع، درصورت وقوع طلاق پیش از دخول، زوج یا کسی که مهریه زوجه را، تأدیه نموده؛ حق مطالبه نیمی از صداق را از وی دارد.(1410912)
به موجب دادنامه شماره 723 مورخه 6/11/1371 شعبه 3 دیوان عالی کشور، با توجه به اینکه اعطای مالی به غیر، ظهور در عدم تبرع داشته؛ و درصورت مدیون نبودن، ایفا کننده حق استرداد آن را دارد؛ لذا زوجه نیز حق دارد درآمدهای خود را، که به همسر خود داده؛ از وی مطالبه نماید.(41592)
به موجب دادنامه شماره 251 مورخه 10/2/1325 شعبه 6 دیوان عالی کشور، هرچند صدور سفته، دلالت بر مدیون بودن صادرکننده آن دارد؛ لذا متعهد سفته، می تواند با مراجعه به دفاتر تجاری دارنده سند مزبور، طلبکار نبودن او را اثبات نماید.(774448)
انتقادات
این ماده، نیاز به اصلاح دارد تا معلوم گردد؛ اصل عدم تبرع مقدم است یا استناد به ظاهر.(397990)
مصادیق و نمونه ها
- اگر زید، مبلغی را به همسر خود تأدیه نموده باشد؛ و سپس، زوجه مدعی گردد که وجه مزبور، هبه بوده؛ ولی شوهر، دفاع نماید که مال مزبور را، بابت مهریه پرداخت نموده است؛ دراینصورت قول زوج مقدم است.(213620)