صلاحیت محلی
معمولاً وقوع جرمی در یک نقطه خاص، موجب سلب امنیت مردم همان منطقه میشود، همچنین در بیشتر موارد دلایل و شواهد مربوط به جرم نیز در همان منطقه قرار دارند، از این رو بهترین راه برای احقاق عدالت را رسیدگی به جرم در دادگاه محل وقوع آن جرم دانستهاند.[۱] این حکم در ماده ۳۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری پیش بینی شده است. به موجب این ماده: «متهم در دادگاهی محاکمه میشود که جرم در حوزه آن واقع شود. اگر شخصی مرتکب چند جرم در حوزههای قضائی مختلف گردد، رسیدگی در دادگاهی صورت میگیرد که مهمترین جرم در حوزه آن واقع شده باشد. چنانچه جرائم ارتکابی از حیث مجازات مساوی باشد، دادگاهی که مرتکب در حوزه آن دستگیر شود، به همه آنها رسیدگی میکند. در صورتی که متهم دستگیر نشده باشد، دادگاهی که ابتداء تعقیب در حوزه آن شروع شدهاست، صلاحیت رسیدگی به تمام جرائم را دارد.»
ماده فوق، معیار تشخیص صلاحیت دادگاه را صلاحیت محلی دانستهاست.[۲]
نباید محل وقوع جرم را بهطور مطلق، ملاکی برای تعیین صلاحیت قرار داد،[۳]بلکه بر اساس این ماده، اگر کسی مرتکب چند جرم در حوزههای قضایی مختلف شود، دادگاهی به اتهام وی رسیدگی میکند که مهمترین جرم در حوزه آن واقع شدهاست.[۴]حکم ماده فوق را باید در مواردی نیز که جرمی در صلاحیت دادگاه مرکز استان و جرمی دیگر در صلاحیت دادگاه عمومی شهرستان مرکز استان باشد نیز جاری دانستهاند.[۵] از سوی دیگر در فرض یکسان بودن اهمیت جرایم مختلف، دادگاه صالح برای رسیدگی به این جرایم را باید دادگاهی دانست که متهم در حوزه آن دستگیر شدهاست.[۶] همچنین اگر کسی متهم به ارتکاب جرایمی در حوزههای قضایی مختلف شود بدون این که دستگیر شده باشد و جرایم از حیث اهمیت یکسان باشند، رسیدگی باید در دادگاهی به عمل آید که تعقیب ابتدائاً در حوزه آن دادگاه صورت گرفتهاست،[۷]چرا که گاه ممکن است نسبت به اتهامات متهم بدون آن که خود متهم جلب شود، رسیدگی صورت گیرد.[۸] ضمانت اجرای عدم رعایت ماده فوق را نقض آراء صادره دانستهاند.[۹]
مواد مرتبط
پیشینه
سابقاً ماده ۵۴ قانون آیین دادرسی کیفری (مصوب ۱۳۷۸) در این خصوص وضع شده بود.[۱۰]
در رویه قضایی
به موجب نظریه ۷/۹۷۰۷_۳۸۳/۱۲/۲۴ محل ارتکاب جرم از طریق نوشتن مطالبی با هدف تشویش اذهان عمومی، محل نوشتن این مطالب است.[۱۱]
بر اساس رای وحدت رویه شماره ۷۲۹ مورخ ۱۳۹۱/۱۲/۱ در جرم کلاهبرداری مرتبط با رایانه اگر تمهید مقدمات و نتیجه حاصل از آن در حوزههای قضایی مختلف صورت گرفته باشد دادگاهی صالح است که بانک افتتاح کننده حساب زیان دیده در آن حوزه قرار دارد.[۱۲]
صلاحیت محلی در حقوق امور مالیاتی
در حقوق مالیاتی ایران، صلاحیت در تشخیص، تعیین، مطالبه و وصول مالیات، مبتنی بر اصل صللاحیت جفرافیایی و محلی است. این صلاحیت محلی ادارات امور مالیاتی در زمان رسیدگی به اعتراض و شکایات مودیان مالیاتی، بر مبنای مواد 170 و 244 ق.م.م توسط هیات های حل اختلاف مالیاتی اعمال میشود. نتیجه گزاره فوق آنکه، ارسال اعتراض کتبی مودی یا وکیل وی به ادارات امور مالیاتی دیگر و یا حوزههای ستادی امور مالیاتی در جهت حل اختلاف امور مالیاتی، آن اداره یا ستاد صالح به رسیدگی نبوده و بدین دلیل که برگ تشخیص مالیات از آنجا صادر نشده است، تکلیفی برای هیات حل اختلاف مالیاتی ایجاد نمیکند.[۱۳] بر اساس آنچه تبیین شد، مراد از صلاحیت محلی در هیات حل اختلاف مالیاتی آن است که محدوده فعالیت هیات ها در رسیدگی به اعتراض مودیان مالیاتی، به محل یا حوزه جغرافیایی معین محدود شده و خارج از حوزه جغرافیایی آن اداره امور مالیاتی که برگ تشخیص مالیات صادر میکند، صلاحیت رسیدگی ندارد مگر آنکه قانون گذار مواردی را مانند ماده 257 ق.م.م استثنا کرده باشد.[۱۴] همچنین لازم به ذکر است که رعایت موارد فوق، دادستان انتظامی مالیاتی را نیز شامل میگردد و وی بایستی دعوای کیفری خود را در دادسرا و دادگاه محل وقوع جرم و برابر ماده (310 ق.آ.دک) و دعاوی ناشی از امور مدنی را در محل اقامتگاه محل خوانده اقامه نماید.[۱۵]
منابع
- ↑ سیدجلال الدین مدنی. آیین دادرسی کیفری (جلد اول و دوم) (از وقوع جرم تا اجرای حکم، دادسرا، مراحل کشف، تحقیق و تعقیب، دادگاه کیفری عمومی، دادگاه کیفری استان، تجدیدنظر، شعب تشخیص، فرجام، دعاوی ناشی از جرم، احکام و قرارهای کیفری، ادله اثبات جرم، وظایف قضات، وکلا و ضابطین دادگستری). چاپ 4. پایدار، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 889408
- ↑ علی خالقی. نکتهها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4699320
- ↑ محمود آخوندی اصل. آیین دادرسی کیفری (جلد دوم) (سازمان و صلاحیت مراجع کیفری). چاپ 12. سازمان چاپ و انتشارات، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2762180
- ↑ عباس زراعت و علی مهاجری. آیین دادرسی کیفری (جلد اول). چاپ 3. فکرسازان، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 482928
- ↑ عباس زراعت و علی مهاجری. آیین دادرسی کیفری (جلد اول). چاپ 3. فکرسازان، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 482960
- ↑ علی خالقی. نکتهها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4699340
- ↑ سیدجلال الدین مدنی. آیین دادرسی کیفری (جلد اول و دوم) (از وقوع جرم تا اجرای حکم، دادسرا، مراحل کشف، تحقیق و تعقیب، دادگاه کیفری عمومی، دادگاه کیفری استان، تجدیدنظر، شعب تشخیص، فرجام، دعاوی ناشی از جرم، احکام و قرارهای کیفری، ادله اثبات جرم، وظایف قضات، وکلا و ضابطین دادگستری). چاپ 4. پایدار، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 889508
- ↑ علی خالقی. نکتهها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4699344
- ↑ عباس زراعت، حمیدرضا حاجی زاده و یاسر متولی جعفرآبادی. قانون آیین دادرسی کیفری در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. خط سوم، 1384. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 634864
- ↑ عباس زراعت و علی مهاجری. آیین دادرسی کیفری (جلد اول). چاپ 3. فکرسازان، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 482920
- ↑ مجموعه قوانین و مقررات آیین دادرسی کیفری (جلد اول). چاپ 11. معاونت حقوقی ریاست جمهوری، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 492128
- ↑ اسماعیل ساولانی. قانون آیین دادرسی کیفری بر اساس آخرین اصلاحات 1394 (آرای وحدت رویه و نظریات مشورتی اداره کل حقوقی). چاپ 9. دادآفرین، 1399. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6279836
- ↑ میرمحسن طاهری تاری. آیین دادرسی مالیاتی (بخش اول) مبانی حقوق اختلاف، دادخواهی و دادرسی مالیاتی. چاپ 1. شهر دانش، 1394. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6403476
- ↑ میرمحسن طاهری تاری. آیین دادرسی مالیاتی (بخش اول) مبانی حقوق اختلاف، دادخواهی و دادرسی مالیاتی. چاپ 1. شهر دانش، 1394. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6403476
- ↑ میرمحسن طاهری تاری. آیین دادرسی مالیاتی (بخش اول) مبانی حقوق اختلاف، دادخواهی و دادرسی مالیاتی. چاپ 1. شهر دانش، 1394. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6403488