ماده 73 قانون امور حسبی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''ماده 73 قانون امور حسبی''': در صورتی که محجور ولی یا وصی داشته باشد دادستان و دادگاه حق دخالت در اداره امور او ندارند و فقط دادرس بعد از رسیدگی لازم ‌می تواند وصایت وصی را تصدیق نماید.
'''ماده 73 قانون امور حسبی''': در صورتی که [[محجور]] [[ولی قهری|ولی]] یا [[وصی]] داشته باشد [[دادستان]] و [[دادگاه]] حق دخالت در اداره امور او ندارند و فقط [[دادرس]] بعد از رسیدگی لازم ‌می تواند وصایت وصی را تصدیق نماید.
 
== توضیح واژگان ==
محجور: به کسی که [[حق]] [[تصرف]] در اموالش را ندارد، محجور گویند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حجر و قیمومت|ترجمه=|جلد=|سال=|ناشر=مجموعه حقوقی، سال ششم، ش8، 1321|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=5090872|صفحه=|نام۱=احمد|نام خانوادگی۱=داودی|چاپ=}}</ref>
 
وصی: شخصی است که در ولایت بر مورد [[وصیت]]، نایب موصی می‌گردد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=احوال شخصیه اهل سنت (طلاق، وصیت، ارث، حجر) در مذهب شافعی و حنفی|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=خرسندی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3043892|صفحه=|نام۱=سیدمهدی|نام خانوادگی۱=میرداداشی|نام۲=ولی اله|نام خانوادگی۲=علیزاده|نام۳=مهدی|نام خانوادگی۳=حسن زاده|چاپ=1}}</ref> وصی، نماینده ولی در اداره امور مولی علیه است، اما این نمایندگی، متفاوت از وکالت است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی قراردادهای ویژه (اشاعه، شرکت مدنی، تقسیم مال مشترک، ودیعه، وکالت، ضمان)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=518688|صفحه=|نام۱=سیدمحمود|نام خانوادگی۱=کاشانی|چاپ=1}}</ref>
 
== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
دادستان موظف است پس از اطلاع از وجود مجوری که ولی ندارد، طبق وظیفه خود اقدام به حفاظت از دارایی محجور بنماید. اما چنانچه خود را مدعی وصایت بر امور محجور می داند باید ادعای خود مبنی بر وصی بودن را اثبات نماید. اگر دادستان پذیرفت از عملیات خودداری می نماید و الا مدعی وصایت می تواند برای صحت ادعای خود به [[دادگاه]] مراجعه نماید. اگر دادگاه بعد از رسیدگی وصایت را تصدیق نمود دادستان مداخله خود را قطع می نماید.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (جلد پنجم) (طلاق، متعه، اولاد، خانواده، انفاق، حجر و قیمومت)|ترجمه=|جلد=|سال=1375|ناشر=اسلامیه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=253412|صفحه=|نام۱=سیدحسن|نام خانوادگی۱=امامی|چاپ=11}}</ref>
 
== رویه های قضایی ==
مطابق [[رای وحدت رویه]] شماره 518 مورخ 1367/11/18 هیات عمومی دیوان عالی کشور سمت [[ولی قهری|ولایت قهری]] پدر نسبت به فرزند در ماده 1180 قانون مدنی تصریح شده که تا سن [[بلوغ]] ادامه می یابد. سند سجلی هم در اثبات بلوغ طریقیت دارد لذا چنانچه [[سند سجلی]] حکایت از بلوغ داشته اما ولی قهری مدعی نرسیدن فرزند خود به سن بلوغ باشد و اصلاح تاریخ تولد او را بخواهد قبول دادخواست ولی قهری و رسیدگی به [[دعوا]] معنی ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون امور حسبی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1397|ناشر=کتاب آوا|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6486748|صفحه=|نام۱=محمدمجتبی|نام خانوادگی۱=رودیجانی|چاپ=1}}</ref>
 
همچنین در خصوص ماده 73 [[قانون امور حسبی]] حکم شماره 1558 مورخ 25/9/19 شعبه 6 دیوان عالی کشور این گونه آمده است: مواد 56 و 73 قانون امور حسبی مانع دخالت دادسرا در امر وصی منصوبی که عجز و امتناع او از رسیدگی به اداره امور [[صغیر|صغار]] محرز شود نیست.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=تحلیل فقهی-حقوقی قانون امور حسبی و تأثیر آن در رویه قضایی|ترجمه=|جلد=|سال=1392|ناشر=خرسندی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3454268|صفحه=|نام۱=عبداله|نام خانوادگی۱=خدابخشی|چاپ=2}}</ref>


== منابع ==
== منابع ==