۲٬۹۰۲
ویرایش
جز (Nasim صفحهٔ ماده 837 قانون مدنی را به ماده ۸۳۷ قانون مدنی منتقل کرد) |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
اگر کسی به موجب وصیت، یک یا چند نفر از | اگر کسی به موجب وصیت، یک یا چند نفر از ورثهٔ خود را از ارث محروم کند وصیت مزبور نافذ نیست. | ||
== توضیح واژگان == | == توضیح واژگان == | ||
وصیت را، به معنای وصل و الحاق | وصیت را، به معنای وصل و الحاق دانستهاند؛ به عبارتی موصی با وصیت، تصرفات زمان حیات خود در اموالش را، به تصرفات پس از وفات خویش وصل میکند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=موازین حقوقی امور حسبی در آرای دیوانعالی کشور (جلد دوم) (وصیت، حصر وراثت، ارث)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2643544|صفحه=|نام۱=یداله|نام خانوادگی۱=بازگیر|چاپ=1}}</ref> و تملیک عین یا منفعت مال به دیگری، پس از مرگ مالک را، وصیت گویند<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیات الاحکام|ترجمه=|جلد=|سال=1391|ناشر=سمت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4013044|صفحه=|نام۱=کاظم|نام خانوادگی۱=مدیرشانه چی|چاپ=9}}</ref> و وصیت، عبارت است از ایقاعی قهری، که به موجب آن، وصی، حق دارد تصرفاتی، تحت عنوان موصی به را، در مال موضوع وصیت انجام دهد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اساس در قوانین مدنی (المدونه)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1444704|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=1}}</ref> | ||
== نکات توضیحی تفسیری دکترین == | == نکات توضیحی تفسیری دکترین == | ||
برخی از حقوقدانان، معتقدند درصورتیکه متوفی، فقط دارای یک وارث باشد؛ | برخی از حقوقدانان، معتقدند درصورتیکه متوفی، فقط دارای یک وارث باشد؛ میتواند او را با وصیت، حداکثر تا ثلث اموالش، از ارث محروم کند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شرح قانون مدنی (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=206620|صفحه=|نام۱=سیدعلی|نام خانوادگی۱=حائری شاه باغ|چاپ=3}}</ref> | ||
در تألیفات یکی از حقوقدانان، به بررسی نظراتی پرداخته | در تألیفات یکی از حقوقدانان، به بررسی نظراتی پرداخته شدهاست؛ که وصیت به محرومیت از ارث را، تا ثلث ماترک مجاز میشمارد؛ چرا که به عقیده طرفداران این نظر، جواز وصیت تا یک سوم مال، شکل و تشریفات خاصی نداشته؛ و میتوان با محروم کردن یکی از وراث، نسبت به ثلث سهم خود، حصه مزبور را، به سایر ورثه اختصاص داد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (اموال و مالکیت، عقود و معامات و الزامات، ضمان قهری، عقود معین، اخذ به شفعه و وصیت)|ترجمه=|جلد=|سال=1380|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=245572|صفحه=|نام۱=محمد|نام خانوادگی۱=بروجردی عبده|چاپ=1}}</ref> و مشهور حقوقدانان، عقیده بر بطلان وصیت بر محرومیت از ارث دارند<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=99528|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=26}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت)|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2780316|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=7}}</ref> | ||
ازآنجایی که مقررات ارث، از قوانین آمره، و امور قهری محسوب | ازآنجایی که مقررات ارث، از قوانین آمره، و امور قهری محسوب میگردد؛ و هیچکس، نمیتواند مانع انتقال حصه هر یک از ورثه به وی شود؛ لذا وصیت به محرومیت از ارث، هیچگونه وجاهتی ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=فصلنامه حق دفتر هشتم دی و اسفند 1365|ترجمه=|جلد=|سال=1365|ناشر=شرکت سهامی روزنامه رسمی ایران|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1320696|صفحه=|نام۱=دادگستری جمهوری اسلامی ایران|نام خانوادگی۱=|چاپ=}}</ref> وصیت به محروم نمودن یک یا چند نفر از وراث، نسبت به حصه خود، برخلاف نظم عمومی است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت)|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2780308|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=7}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=تفسیر قانون مدنی اسناد آرا و اندیشههای حقوقی (با تجدیدنظر و اضافات)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=سمت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=362716|صفحه=|نام۱=سیدمرتضی|نام خانوادگی۱=قاسمزاده|نام۲=حسن|نام خانوادگی۲=ره پیک|نام۳=عبداله|نام خانوادگی۳=کیایی|چاپ=3}}</ref> | ||
منظور مقنن از | منظور مقنن از «نافذ نبودن» وصیت به محرومیت از ارث، بطلان آن است؛ و درهرصورت قانونگذار، درنظرداشته که چنین وصیتی را، ملغی و فاقد اثر اعلام نماید.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (اموال و مالکیت، عقود و معامات و الزامات، ضمان قهری، عقود معین، اخذ به شفعه و وصیت)|ترجمه=|جلد=|سال=1380|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=245524|صفحه=|نام۱=محمد|نام خانوادگی۱=بروجردی عبده|چاپ=1}}</ref> | ||
وصیت به محروم نمودن یک یا چند نفر از ورثه، نسبت به سهم الارث خویش، در دسته وصیت عهدی قرارداشته؛ و باطل است. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بررسی فقهی و حقوقی وصیت مواد 825-860 قانون مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=مرکز نشر علوم اسلامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=199864|صفحه=|نام۱=سیدمصطفی|نام خانوادگی۱=محقق داماد|چاپ=4}}</ref> | وصیت به محروم نمودن یک یا چند نفر از ورثه، نسبت به سهم الارث خویش، در دسته وصیت عهدی قرارداشته؛ و باطل است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بررسی فقهی و حقوقی وصیت مواد 825-860 قانون مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=مرکز نشر علوم اسلامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=199864|صفحه=|نام۱=سیدمصطفی|نام خانوادگی۱=محقق داماد|چاپ=4}}</ref> | ||
ازآنجایی که وصیت به محرومیت از ارث، صحیح نیست؛ چنانچه شخصی قصد داشته باشد دارایی خود را، به اشخاصی که تمایل دارد تملیک نماید؛ | ازآنجایی که وصیت به محرومیت از ارث، صحیح نیست؛ چنانچه شخصی قصد داشته باشد دارایی خود را، به اشخاصی که تمایل دارد تملیک نماید؛ میتواند آنها را صلح نموده؛ و حق فسخ را به مدتی طولانی، برای خود قراردهد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (جلد سوم) کلیات عقود و حقوق تعهدات (نظری و کاربردی)|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1726888|صفحه=|نام۱=جواد|نام خانوادگی۱=افتخاری|چاپ=1}}</ref> | ||
== مستندات فقهی == | == مستندات فقهی == | ||
در بطلان وصیت به محرومیت وارث از سهم خویش، به آیه | در بطلان وصیت به محرومیت وارث از سهم خویش، به آیه ۱۲ سوره نساء استناد شدهاست: " یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلَادِکُمْ ۖ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ ۚ فَإِنْ کُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَکَ ۖ وَإِنْ کَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ … ". علاوه بر آن، آیه ۶ سوره احزاب نیز، در حمایت از اولوالارحام و نزدیکان بیان میدارد: " النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الأرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ إِلا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَی أَوْلِیَائِکُمْ مَعْرُوفًا کَانَ ذَلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا "<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=فصلنامه حق دفتر هشتم دی و اسفند 1365|ترجمه=|جلد=|سال=1365|ناشر=شرکت سهامی روزنامه رسمی ایران|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1320688|صفحه=|نام۱=دادگستری جمهوری اسلامی ایران|نام خانوادگی۱=|چاپ=}}</ref> | ||
== سوابق فقهی == | == سوابق فقهی == | ||
وصیت به محروم بودن یکی از ورثه، نسبت به حصه خویش، به منزله وصیت به تملیک سهم او به سایر وراث | وصیت به محروم بودن یکی از ورثه، نسبت به حصه خویش، به منزله وصیت به تملیک سهم او به سایر وراث میباشد. چنین نظری قابل انتقاد است؛ چراکه وصیت تملیکی، نیازمند احراز قصد انشاء میباشد؛ درحالی که فهم چنین قصدی در فرض مورد بحث، با هیچیک از دلالتهای اصولی سازگار نیست.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بررسی فقهی و حقوقی وصیت مواد 825-860 قانون مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=مرکز نشر علوم اسلامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=200700|صفحه=|نام۱=سیدمصطفی|نام خانوادگی۱=محقق داماد|چاپ=4}}</ref> | ||
== | == رویههای قضایی == | ||
دادنامه شماره | دادنامه شماره ۷۵/۲۱ مورخه ۱۵/۲/۱۳۷۴ شعبه ۲۱ دیوان عالی کشور، محرومیت وارث از سهم خویش را در وصیت نامه، فاقد اثر و نفوذ میداند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=موازین حقوقی امور حسبی در آرای دیوانعالی کشور (جلد دوم) (وصیت، حصر وراثت، ارث)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2644808|صفحه=|نام۱=یداله|نام خانوادگی۱=بازگیر|چاپ=1}}</ref> | ||
== انتقادات == | == انتقادات == | ||
قانونگذار، با بیان لفظ | قانونگذار، با بیان لفظ «نافذ نیست»؛ در قسمت اخیر این ماده، صراحت را رعایت نکرده؛ و موجب ابهام و فهم دوگانه ای، نسبت به حکم ماده شدهاست. چراکه از لفظ مزبور، هم میتوان معنای بطلان را استنباط نمود؛ و هم معنای غیرنافذ بودن را.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ماهنامه کانون سال 47 شماره 55 اسفند و فروردین 1383-1384|ترجمه=|جلد=|سال=-|ناشر=مهنا|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2107576|صفحه=|نام۱=کانون سردفتران|دفتریاران|نام خانوادگی۱=|چاپ=}}</ref> و «بطلان»، وضعیتی است که در مقابل «صحت» و «عدم نفوذ»، قرار دارد؛ و صحیح نیست درمواردی که حکم قضیه مورد بحث، بطلان است؛ از الفاظی نظیر «نافذ» استفاده نمود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=دایرةالمعارف حقوق مدنی و تجارت (جلد اول) (حقوق تعهدات عقود و ایقاعات)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4218332|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=1}}</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس|۲}} |
ویرایش