۱۴٬۹۶۸
ویرایش
فاطمه امیدی (بحث | مشارکتها) جز (added Category:قاضی مجتهد using HotCat) |
فاطمه امیدی (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی''': [[قضات]] [[ | '''ماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی''': [[قضات]] [[دادگاه]]ها موظفند موافق [[قوانین]] به [[دعاوی]] رسیدگی کرده، [[حکم]] مقتضی صادر یا [[فصل خصومت]] نمایند. در صورتی که [[قوانین موضوعه]] کامل یا صریح نبوده یا [[متعارض]] باشند یا اصلاً قانونی در قضیه مطروحه وجود نداشته باشد، با استناد به [[منابع معتبر اسلامی]] یا [[فتاوی معتبر]] و [[اصول حقوقی]] که مغایر با [[موازین شرعی]] نباشد، حکم قضیه را صادر نمایند و نمیتوانند به بهانه [[سکوت]] یا [[نقص]] یا [[اجمال]] یا [[تعارض]] قوانین از رسیدگی به [[دعوا]] و صدور حکم امتناع ورزند والا [[مستنکف از احقاق حق]] شناخته شده و به [[مجازات]] آن محکوم خواهند شد. | ||
تبصره - چنانچه [[قاضی]] [[مجتهد]] باشد و [[قانون]] را [[خلاف شرع]] بداند پرونده به شعبه دیگری جهت رسیدگی [[ارجاع]] خواهد شد. | تبصره - چنانچه [[قاضی]] [[مجتهد]] باشد و [[قانون]] را [[خلاف شرع]] بداند پرونده به شعبه دیگری جهت رسیدگی [[ارجاع]] خواهد شد. | ||
*{{زیتونی|[[ماده ۲ قانون آیین دادرسی مدنی|مشاهده ماده قبلی]]}} | * {{زیتونی|[[ماده ۲ قانون آیین دادرسی مدنی|مشاهده ماده قبلی]]}} | ||
*{{زیتونی|[[ماده ۴ قانون آیین دادرسی مدنی|مشاهده ماده بعدی]]}} | * {{زیتونی|[[ماده ۴ قانون آیین دادرسی مدنی|مشاهده ماده بعدی]]}} | ||
== مواد مرتبط == | == مواد مرتبط == | ||
* [[اصل ۱۶۷ قانون اساسی]] | |||
* [[اصل ۱۶۷ | * [[ماده ۵۹۷ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات)]] | ||
* [[ماده ۵۹۷ | * [[ماده ۸ قانون داوری تجاری بینالمللی]] | ||
* [[ماده ۸ قانون داوری تجاری | |||
== توضیح واژگان == | == توضیح واژگان == | ||
[[منابع فقهی]]: مقصود از منابع فقهی معتبر امهات کتب فقهی شیعه است که مورد قبول اکثریت فقها باشد.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب۲||عنوان= | [[منابع فقهی]]: مقصود از منابع فقهی معتبر امهات کتب فقهی شیعه است که مورد قبول اکثریت فقها باشد.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب۲||عنوان=سادهساز حقوق جزای اختصاصی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3014736|صفحه=|نام۱=نورمحمد|نام خانوادگی۱=صبری|چاپ=3}}</ref> | ||
فتاوی معتبر: منظور از فتاوی معتبر نظرات علمای اجتهادی است که در شرایط زمان و مکان واجد اعتبار باشند.<ref name=":0" /> | فتاوی معتبر: منظور از فتاوی معتبر نظرات علمای اجتهادی است که در شرایط زمان و مکان واجد اعتبار باشند.<ref name=":0"/> | ||
[[تعارض قوانین داخلی]]: منظور تعارض قوانین داخلی میباشد مانند تعارض قوانین بین مواد آیین دادرسی مدنی در مرور زمان مملک با [[ماده ۳۲۵ قانون مدنی]] و پاره ای از مواد راجع به [[بیع فضولی]]، [[تدافع]] و [[تعارض]] میباشد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=115700|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref> | [[تعارض قوانین داخلی]]: منظور تعارض قوانین داخلی میباشد مانند تعارض قوانین بین مواد آیین دادرسی مدنی در مرور زمان مملک با [[ماده ۳۲۵ قانون مدنی]] و پاره ای از مواد راجع به [[بیع فضولی]]، [[تدافع]] و [[تعارض]] میباشد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=115700|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
منابع فقهی و فتاوی معتبر که همان امهات کتب فقهی شیعه و نظرات علمای صاحب اجتهادی | منابع فقهی و فتاوی معتبر که همان امهات کتب فقهی شیعه و نظرات علمای صاحب اجتهادی میباشند با توجه به متن ماده و به استناد [[اصل ۱۶۷ قانون اساسی]] جز منابع حقوقی است که [[قضات]] میتوانند به آن استناد نمایند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=گزیدهای از لوایح دفاعی دکتر غلامرضا طیرانیان (جلد اول) (لوایح حقوقی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=سیمین دخت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1023784|صفحه=|نام۱=غلامرضا|نام خانوادگی۱=طیرانیان|چاپ=2}}</ref> | ||
البته در [[ماده | البته در [[ماده ۳ قوانین موقتی اصول محاکمات حقوقی]] مصوب ۱۲۹۰ در عوض ارجاع به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر شرایط دیگری اندیشیده شده بود: «محاکم عدلیه مکلفند که به دعاوی موافق قوانین رسیدگی کرده و به موجب آن حکم داده یا فصل نمایند. و در صورتی که قوانین موضوعه مملکتی کامل یا صریح نباشد یا ناقص یا متناقض باشد باید محاکم عدلیه موافق [[روح قانون|روح]] و مفاد عمومی قوانین موضوعه امور را قطع و فصل نمایند.». در تکمیل آن نیز [[ماده ۴ قوانین موقتی اصول محاکمات حقوقی|ماده ۴ آن قانون]] بیان داشته: «اکیداً ممنوع است که محاکم عدلیه به عذر این که قوانین موضوعه مملکتی کامل یا صریح نیست یا [[نقص قانون|ناقص]] و متناقض است صدور حکم را توقیف کنند. متخلفین از این قاعده در حکم اشخاصی خواهند بود که [[مستنکف از احقاق حق|استنکاف از احقاق حق]] کرده باشند.». | ||
== نکات توضیحی تفسیری دکترین == | == نکات توضیحی تفسیری دکترین == | ||
در [[تفسیر]] این بخش از ماده «اصول حقوقی که مغایر با موازین شرعی نباشد» میتوان سه معنا را محتمل دانست: | در [[تفسیر]] این بخش از ماده «اصول حقوقی که مغایر با موازین شرعی نباشد» میتوان سه معنا را محتمل دانست: | ||
الف) منظور اصولی است که در قوانین آمده و قانونگذار به آنها مهر تأیید زده مثل [[استصحاب]] و | الف) منظور اصولی است که در قوانین آمده و قانونگذار به آنها مهر تأیید زده مثل [[استصحاب]] و … | ||
ب) منظور [[استنباط عقلی]] که از مجموع قوانین میشود و طبعاً در اندیشههای عالمان و [[رویه قضایی]] ما آید همانند [[تفسیر قانون به سود متهم]] | ب) منظور [[استنباط عقلی]] که از مجموع قوانین میشود و طبعاً در اندیشههای عالمان و [[رویه قضایی]] ما آید همانند [[تفسیر قانون به سود متهم]] | ||
ج) منظور اصولی که فراتر از [[قانون عادی|قوانین عادی]] و حامی آرمانهای حقوقی و آنچه باید باشد و نزدیک به «عدالت نوعی» است در این مفهوم گسترده، [[عرف]] و [[عادت|عادات]] و مصلحتهای اجتماعی جای شایسته دارد. | ج) منظور اصولی که فراتر از [[قانون عادی|قوانین عادی]] و حامی آرمانهای حقوقی و آنچه باید باشد و نزدیک به «عدالت نوعی» است در این مفهوم گسترده، [[عرف]] و [[عادت|عادات]] و مصلحتهای اجتماعی جای شایسته دارد. | ||
به نظر میرسد همه این سه معنا همان تعریف [[روح قانون]] بوده و قضات میتوانند با مفاهیم مستنبط از این اصول به صدور حکم عادلانه اقدام نمایند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان= | به نظر میرسد همه این سه معنا همان تعریف [[روح قانون]] بوده و قضات میتوانند با مفاهیم مستنبط از این اصول به صدور حکم عادلانه اقدام نمایند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شیوههای تفسیر قوانین مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=فروزش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2313504|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=نوبخت|چاپ=1}}</ref> | ||
نوعی از تعارض که همان تعارض قوانین داخلی میباشد در ماده سوم آیین دادرسی مدنی پیشبینی شدهاست، به عنوان مثال بین [[ماده ۴۴۸ قانون مدنی]] و بند اول [[ماده ۲۳۳ قانون مدنی]] تعارض وجود دارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=115700|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref> | نوعی از تعارض که همان تعارض قوانین داخلی میباشد در ماده سوم آیین دادرسی مدنی پیشبینی شدهاست، به عنوان مثال بین [[ماده ۴۴۸ قانون مدنی]] و بند اول [[ماده ۲۳۳ قانون مدنی]] تعارض وجود دارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=115700|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref> | ||
نقش [[عقل]] در تدوین اصول حقوقی به گونه ای است که عقل احساسی مبهم نیست بلکه کوششی است برای ساختن یک نظام همگون. اصول عقلانی حقوق، نقشی بنیادین در تکوین قواعد حقوق دارد، گاه طراح آن است و گاه سازنده آن، به تعبیر [[ریموند]]، اصول حقوقی «رشتهای از گزارههای عقلانی به هم | نقش [[عقل]] در تدوین اصول حقوقی به گونه ای است که عقل احساسی مبهم نیست بلکه کوششی است برای ساختن یک نظام همگون. اصول عقلانی حقوق، نقشی بنیادین در تکوین قواعد حقوق دارد، گاه طراح آن است و گاه سازنده آن، به تعبیر [[ریموند]]، اصول حقوقی «رشتهای از گزارههای عقلانی به هم پیوستهاست که دیگر قواعد حقوق، از دامان آن برخاسته و به وسیله اصول به یکدیگر مرتبط میشوند» و حرکت معقول حقوق را به سوی کمال مطلوب تأمین مینماید.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=جستاری در بنیادهای علم حقوق اصول حقوقی و جایگاه آن در حقوق موضوعه|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2970596|صفحه=|نام۱=محسن|نام خانوادگی۱=صادقی|چاپ=1}}</ref> برای عمل به عرف نمیتوان از دادرس انتظار داشت که عرفهای محلی در تمام امور را بشناسد و با توجه به اینکه داوری عرف مانند قانون صریح و روشن نمیباشد لذا [[دادرس]] برای شناسایی عرف باید به یک سلسله وقایع ماهوی، از جمله تکرار عادت و مدت اجرا و عمومی بودن آن را مورد رسیدگی قرار دهد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات حقوق (نظریه عمومی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=شرکت سهامی انتشار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2974328|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=3}}</ref> | ||
همین که ملتی به صورت واحد سیاسی درآید و برای ادارهٔ آن میثاقی به نام [[قانون اساسی]] نوشته شود، باید قوای ملی را با شیوه ای به کار برد که آن قانون معین | همین که ملتی به صورت واحد سیاسی درآید و برای ادارهٔ آن میثاقی به نام [[قانون اساسی]] نوشته شود، باید قوای ملی را با شیوه ای به کار برد که آن قانون معین کردهاست، وجدان عمومی مفهومی مجرد و ذهنی است که مظهر خارجی آن به دشواری معین میشود، با وضع قانون اساسی دشوار است بتوان پذیرفت که چون عرف از وجدان عمومی سرچشمه گرفتهاست، همدوش و در ردیف قانون از منابع حقوق است، به ویژه که بیشتر قواعد عرفی ناشی از رسوم طبقه خاصی از مردم است و آن گونه که ادعا شدهاست بر وجدان عمومی تکیه ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات حقوق (نظریه عمومی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=شرکت سهامی انتشار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2974204|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=3}}</ref> | ||
نفوذ اخلاقیات اسلامی که تا پیش از تشکیل حکومت اسلامی نیز در قوانین دیده میشد، پس از تصویب [[اصل ۴ قانون اساسی|اصل چهارم قانون اساسی]] و با اعلام حکومت حقوق اسلامی بر عموم همه قوانین، آن الزامات اخلاقی به تکلیف حقوقی تبدیل شد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات حقوق (نظریه عمومی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=شرکت سهامی انتشار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2976000|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=3}}</ref> | نفوذ اخلاقیات اسلامی که تا پیش از تشکیل حکومت اسلامی نیز در قوانین دیده میشد، پس از تصویب [[اصل ۴ قانون اساسی|اصل چهارم قانون اساسی]] و با اعلام حکومت حقوق اسلامی بر عموم همه قوانین، آن الزامات اخلاقی به تکلیف حقوقی تبدیل شد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات حقوق (نظریه عمومی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=شرکت سهامی انتشار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2976000|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=3}}</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
# تمیر حق وقتی مصداق پیدا میکند که در این باره بین اشخاص اختلاف باشند. | # تمیر حق وقتی مصداق پیدا میکند که در این باره بین اشخاص اختلاف باشند. | ||
# اگر قبول کنیم که حق امتیازی است که اجتماع برای افراد میشناسد، تمیز حق نیز با اعمال قانون ملازمه دارد. | # اگر قبول کنیم که حق امتیازی است که اجتماع برای افراد میشناسد، تمیز حق نیز با اعمال قانون ملازمه دارد. | ||
# هدف دولت را در فصل قطعی دعوی به خوبی بیان میکند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اعتبار امر قضاوت شده در دعوای مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1376|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1974372|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=5}}</ref> | # هدف دولت را در فصل قطعی دعوی به خوبی بیان میکند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اعتبار امر قضاوت شده در دعوای مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1376|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1974372|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=5}}</ref> | ||
== مطالعات فقهی == | == مطالعات فقهی == | ||
=== مستندات فقهی === | |||
هرگاه وصفی بدون سبر و تقسیم، تخمینا علت حکم اصلی، تلقی شدهاست موجب پیدایش ظن و گمان برای قیاس کننده شود (ظن به علیت آن وصف برای حکم اصل) [[قیاس]] مناسب پیدا میشود اما اگر موجب ظن هم نشود آن را [[قیاس شبه]] نامیدهاند که حتی اهل سنت هم این قسم [[قیاس مستنبط العله]] را محکوم میکنند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مکتبهای حقوقی در حقوق اسلام|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2979916|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=3}}</ref> | |||
در موارد [[تزاحم]] و تعارض قوانین در صورتی که یکی نسبت به دیگری مهمتر باشد آن مقدم است و گرنه [[قاضی]] مخیر است. همانطور که برای مکلف در هنگام تزاحم دو حکم مثلاً [[نفقه]] مادر و زوج نفقه زوجه مقدم است که در این مورد [[ماده ۱۰۲۳ قانون مدنی]] به آن تصریح کرده و در فرضی که نفقه بین پدر و مادر در تزاحم باشد فرد مخیر است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شیوههای تفسیر قوانین مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=فروزش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2311340|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=نوبخت|چاپ=1}}</ref> | |||
در | در برخی روایات آمده که در تعارض دو حکم، [[شهرت]] را میتوان ترجیح قرار داد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مباحثی از اصول فقه دفتر سوم (اصول عملیه و تعارض ادله)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=مرکز نشر علوم اسلامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2214748|صفحه=|نام۱=سیدمصطفی|نام خانوادگی۱=محقق داماد|چاپ=5}}</ref> | ||
برخی معتقدند [[اجماع]] حجیت ندارد و آن را مساوی [[سکوت قانون]] شمردهاند لکن بعضی از مؤلفان فقه عقیده دارند که موارد اجماع جز موارد سکوت قانون نیست بلکه از مواردی است که نظر قانونگذار (شارع) ابراز شده لکن به صورت عبارات، ضبط نشده یا اگر هم شده بدست مردم روزگار بعد نرسیدهاست.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مکتبهای حقوقی در حقوق اسلام|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2979424|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=3}}</ref> | |||
== مصادیق و نمونهها == | == مصادیق و نمونهها == | ||
مصادیق و نمونههای مورد استفاده توسط قضات با توجه به روایات و فتاوای شرعی میتوان به توضیح شرایط [[شهادت]] همچون [[عدالت]] یا تعریف احکام مربوط به [[مرتد فطری]] و شناسایی آن یا چگونگی عملکرد قضات در زمان تزاحم دو حکم یا فلسفه [[ایلا]] در مورد زن و شوهر و مواردی از این دست را نام برد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مطالبات زوجه و روش وصول آن (مهریه، نفقه، اجرت المثل، نحله، شرط تنصیف دارایی)|ترجمه=|جلد=|سال=1391|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2801104|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=مهرپور|نام۲=محمد|نام خانوادگی۲=روشن|چاپ=1}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی مدنی (جلد دوم) ( | مصادیق و نمونههای مورد استفاده توسط قضات با توجه به روایات و فتاوای شرعی میتوان به توضیح شرایط [[شهادت]] همچون [[عدالت]] یا تعریف احکام مربوط به [[مرتد فطری]] و شناسایی آن یا چگونگی عملکرد قضات در زمان تزاحم دو حکم یا فلسفه [[ایلا]] در مورد زن و شوهر و مواردی از این دست را نام برد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مطالبات زوجه و روش وصول آن (مهریه، نفقه، اجرت المثل، نحله، شرط تنصیف دارایی)|ترجمه=|جلد=|سال=1391|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2801104|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=مهرپور|نام۲=محمد|نام خانوادگی۲=روشن|چاپ=1}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی مدنی (جلد دوم) (دادگاههای عمومی و انقلاب)|ترجمه=|جلد=|سال=1379|ناشر=پایدار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1181356|صفحه=|نام۱=سیدجلال الدین|نام خانوادگی۱=مدنی|چاپ=1}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شیوههای تفسیر قوانین مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=فروزش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2311340|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=نوبخت|چاپ=1}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=احوال شخصیه (جلد اول) (ازدواج و پایان آن در مذاهب چهارگانه اهل سنت)|ترجمه=|جلد=|سال=1370|ناشر=مرکز نشر دانشگاهی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1192372|صفحه=|نام۱=سیداسعد|نام خانوادگی۱=شیخ الاسلامی|چاپ=1}}</ref> | ||
== | == رویههای قضایی == | ||
* [[رای وحدت رویه شماره ۳۸۳۷ مصوب ۱۳۳۵/۱۰/۱۰ هیئت عمومی دیوان عالی کشور (دادگاه صالح در رسیدگی به دعوی در صورت امتناع دادرس)]] | |||
* [[رای وحدت رویه شماره | * [[رای وحدت رویه شماره ۶۰۵ مورخ ۱۳۷۵/۱/۱۴ هیئت عمومی دیوان عالی کشور( مرجع صالحه حل اختلاف بین دادگاه عمومی و دادگاه تجدیدنظر)]] | ||
* [[رای وحدت رویه شماره | |||
== مقالات مرتبط == | == مقالات مرتبط == | ||
* [[موجه ، مستند و مستدل بودن رای دادگاه و داوری]] | * [[موجه ، مستند و مستدل بودن رای دادگاه و داوری]] | ||
* [[ضرورت تفسیر قانون اساسی در پرتو ویژگیهای این قانون]] | * [[ضرورت تفسیر قانون اساسی در پرتو ویژگیهای این قانون]] | ||
خط ۸۳: | خط ۸۲: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{مواد قانون آیین دادرسی مدنی}} | {{مواد قانون آیین دادرسی مدنی}} | ||