ماده ۷۲۴ قانون مدنی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
در [[فقه]] اسلامی عنوان حواله برای [[حواله دین]] به کار رفته‌است ولی از [[انتقال طلب]] در فقه اسلامی به حواله تعبیر نشده‌است و از آن تحت عنوان [[بیع دین]] یا [[هبه دین]] یاد شده‌است. در [[فقهای حنفیه|مذهب حنفیه]] در بحث واگذاری دین، [[حواله مطلقه]] با رضایت سه طرف یعنی داین و مدیون و محال علیه منعقد می‌شود، در عین حال ممکن است با توافق داین و محال علیه و بدون رضایت مدیون نیز صورت گیرد، اما در [[حواله مقیده]] رضایت هر سه طرف ضروری است، ولی در بحث حواله دین، در [[فقهای مالکی|مذاهب مالکی]] و [[فقهای شافعی|شافعی]] و [[فقهای حنبلی|حنبلی]]، حواله مطلقه به عنوان حواله شناخته نشده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق تجارت کاربردی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=نگاه بینه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2181024|صفحه=|نام۱=بهرام|نام خانوادگی۱=بهرامی|چاپ=3}}</ref>
در [[فقه]] اسلامی عنوان حواله برای [[حواله دین]] به کار رفته‌است ولی از [[انتقال طلب]] در فقه اسلامی به حواله تعبیر نشده‌است و از آن تحت عنوان [[بیع دین]] یا [[هبه دین]] یاد شده‌است. در [[فقهای حنفیه|مذهب حنفیه]] در بحث واگذاری دین، [[حواله مطلقه]] با رضایت سه طرف یعنی داین و مدیون و محال علیه منعقد می‌شود، در عین حال ممکن است با توافق داین و محال علیه و بدون رضایت مدیون نیز صورت گیرد، اما در [[حواله مقیده]] رضایت هر سه طرف ضروری است، ولی در بحث حواله دین، در [[فقهای مالکی|مذاهب مالکی]] و [[فقهای شافعی|شافعی]] و [[فقهای حنبلی|حنبلی]]، حواله مطلقه به عنوان حواله شناخته نشده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق تجارت کاربردی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=نگاه بینه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2181024|صفحه=|نام۱=بهرام|نام خانوادگی۱=بهرامی|چاپ=3}}</ref>


«در فقه تشیع، برخی [[فقیه|فقها]]، حواله را عقدی برای تحویل [[مال]]، از ذمه ای به ذمه [[مشغول‌ الذمه|مشغول]] به مثل آن، تعریف کرده‌اند. با توجه به ضرورت اشتغال ذمه محال علیه در این تعریف، [[حواله بر بری]] از شمول این تعریف خارج است، از این رو قائلین به جواز حواله بر بری عبارت «مشغول به مثل آن» را از تعریف حواله حذف و آن را عقدی دانسته‌اند که موجب انتقال [[حق]] از ذمه ای به ذمه دیگر می‌شود اعم از اینکه محال علیه بدهکار محیل باشد یا بری، در تعریف مذکور، وجود بستانکاری که طلب او از ذمه بدهکار به ذمه ذیگری منتقل می‌شود، مستتر است.»<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نقد رویه قضایی در امور مدنی (مجموعه مقالات)|ترجمه=|جلد=|سال=139|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2676320|صفحه=|نام۱=ناصر (زیر نظر)|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=1}}</ref>
«در فقه تشیع، برخی [[فقیه|فقها]]، حواله را عقدی برای تحویل [[مال]]، از ذمه ای به ذمه [[مشغول‌ الذمه|مشغول]] به مثل آن، تعریف کرده‌اند. با توجه به ضرورت اشتغال ذمه محال علیه در این تعریف، [[حواله بر بریء]] از شمول این تعریف خارج است، از این رو قائلین به جواز حواله بر بریء، عبارت «مشغول به مثل آن» را از تعریف حواله حذف و آن را عقدی دانسته‌اند که موجب انتقال [[حق]] از ذمه ای به ذمه دیگر می‌شود اعم از اینکه محال علیه بدهکار محیل باشد یا بری، در تعریف مذکور، وجود بستانکاری که طلب او از ذمه بدهکار به ذمه ذیگری منتقل می‌شود، مستتر است.»<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نقد رویه قضایی در امور مدنی (مجموعه مقالات)|ترجمه=|جلد=|سال=139|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2676320|صفحه=|نام۱=ناصر (زیر نظر)|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=1}}</ref>


حواله باید [[دین]] باشد تا بتواند از ذمه محیل به ذمه محال علیه منتقل شود، ولی در عبارات بعضی [[فقهای امامیه]] دیده می‌شود که [[عین معین]] نیز می‌تواند مورد حواله قرار گیرد، اگر چه عمل مذکور، حواله به معنی اصطلاحی نبوده‌است، اما از معنی لغوی آن تجاوز نشده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (جلد دوم) (در اجاره، مساقات، مضاربه، جعاله، شرکت، ودیعه، عاریه، قرض، قمار، وکالت …)|ترجمه=|جلد=|سال=1375|ناشر=اسلامیه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1594796|صفحه=|نام۱=سیدحسن|نام خانوادگی۱=امامی|چاپ=12}}</ref>  
حواله باید [[دین]] باشد تا بتواند از ذمه محیل به ذمه محال علیه منتقل شود، ولی در عبارات بعضی [[فقهای امامیه]] دیده می‌شود که [[عین معین]] نیز می‌تواند مورد حواله قرار گیرد، اگر چه عمل مذکور، حواله به معنی اصطلاحی نبوده‌است، اما از معنی لغوی آن تجاوز نشده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (جلد دوم) (در اجاره، مساقات، مضاربه، جعاله، شرکت، ودیعه، عاریه، قرض، قمار، وکالت …)|ترجمه=|جلد=|سال=1375|ناشر=اسلامیه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1594796|صفحه=|نام۱=سیدحسن|نام خانوادگی۱=امامی|چاپ=12}}</ref>  
۳۴٬۱۱۹

ویرایش