رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری درباره وحدت رویه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری درباره وحدت رویه'''{{جعبه اطلاعات آراء هیات عمومی دیوان عدالت اداری|موضوع=وحدت رویه|شاکی=آقای محمدرضا دلاوری مستشار تجدیدنظر دیوان عدالت اداری|کلاسه پرونده=۹۶/۴۵|تاریخ رأی=سه شنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۶|شماره دادنامه=۴۴}}مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
'''رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری درباره وحدت رویه'''{{جعبه اطلاعات آراء هیات عمومی دیوان عدالت اداری|موضوع=وحدت رویه|شاکی=خانم مهناز بیگلرزاده سماکوشی|کلاسه پرونده=۹۶/۲۲۳|تاریخ رأی=سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶|شماره دادنامه=۹۳}}مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
اعلام کننده تعارض: آقای محمدرضا دلاوری مستشار تجدیدنظر دیوان عدالت اداری
اعلام کننده تعارض: خانم مهناز بیگلرزاده سماکوشی


موضوع: اعلام تعارض بین آراء شعب دیوان عدالت اداری
موضوع شکایت و خواسته: اعلام تعارض بین آراء صادر شده از شعب دیوان عدالت اداری


گردش کار: آقای محمدرضا دلاوری، مستشار تجدیدنظر دیوان عدالت اداری اعلام کرده است که در موضوع دادخواست اشخاص به طرفیت اداره کل مسکن و شهرسازی و به خواسته الزام به تحویل نصاب مالکانه، شعب دیوان عدالت اداری آراء معارض صادر کرده اند
گردش کار: خانم مهناز بیگلرزاده به موجب لایحه ای اعلام کرده است که در موضوع الزام به استخدام پیمانی تعدادی از کارکنان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که در آزمون برگزار شده شرکت کرده و به کسب نمره قبولی نائل شده اند شعب دیوان عدالت اداری آراء معارض صادر کرده اند


نامبرده رفع تعارض و صدور رأی وحدت رویه را خواستار شده است
نامبرده با اعلام مراتب رفع تعارض آراء و صدور رأی وحدت رویه را خواستار شده است


گردش کار پرونده ها و مشروح آراء به قرار زیر است:
گردش کار پرونده ها و مشروح آراء به قرار زیر است:


الف: شعبه ۱۰ دیوان عدالت اداری در رسیدگی به پرونده شماره ۹۳۰۹۹۸۰۹۰۱۰۰۰۴۳۳ با موضوع دادخواست خانم الهام جوینده به وکالت از موکلین خود و به طرفیت اداره کل راه و شهرسازی استان همدان و به خواسته الزام به تحویل حد نصاب مالکانه، به موجب دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۱۰۰۱۴۵۲-۲/۹/۱۳۹۴ به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است:
الف: شعبه ۲ دیوان عدالت اداری در رسیدگی به دادخواست خانم مهناز بیگلرزاده سماکوشی به طرفیت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور و به خواسته الزام به استخدام پیمانی و دریافت شماره مستخدم و تامین اعتبار به لحاظ قبولی در آزمون استخدامی به موجب دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۰۲۰۱۴۱۲-۲۵/۱۱/۱۳۹۳ به شرح زیر به صدور رأی


این دیوان در رسیدگی به دعوای تحویل حد نصاب خود را صالح به رسیدگی نمی داند و برای اثبات این موضوع دو
مبادرت کرده است:


گونه استدلال می آورد الف: استدلال مبتنی بر تحلیل عمل اداری ب: استدلال مبتنی برتحلیل قرارداد واگذاری
در خصوص خواسته شاکی به طرفیت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور به خواسته فوق الذکر با التفات به جمیع اوراق پرونده و مفاد دادخواست و دلایل و مدارک پیوست آن از جمله کپی نامه شماره ۵۲۸۹/۹۲۲۱۱-۱۰/۹/۱۳۹۲ مشاور رئیس سازمان در امور ایثارگران سازمان میراث فرهنگی که حاکی از طی مراحل گزینش و مصاحبه شاکی می باشد و با توجه به لوایح تقدیمی از سری[سوی] طرفین شکایت که پاسخ و دفاع موثر و موجهی به عمل نیاورده اند و طرف اول شکایت ضمن لایحه اعلام نموده است که عدم تامین اعتبار مالی ناشی از استخدام پیمانی یکی از موانع تنظیم و صدور پیمان نامه شاکی می باشد که نظر به حقوق مکتسبه نامبرده و اینکه عدم تامین اعتبار مالی نمی تواند نافی حقوق شاکی باشد بنابراین شکایت وارد تشخیص می شود و حکم به ورود شکایت صادر و اعلام می گردد


الف استدلال مبتنی بر تحلیل عمل اداری: ماده ۱۰ قانون تشکیلات وآیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب ۱۳۹۲ صلاحیت شعب دیوان عدالت اداری را معین کرده است و اگرچه از دو لفظ اقدام و تصمیم نامبرده که از گویایی لازم برخوردار نمی باشد ولی از به کارگیری در راستای انجام وظیفه در بند ب ماده مذکور می توان نتیجه گرفت صلاحیت دیوان منحصر در رسیدگی به شکایات و تظلمات مردم از عمل اداری مراجع و مقامات عمومی منحصر در ماده ۱۰ است و در تبیین عمل اداری می توان سه خصیصه را برای آن برشمرد
رأی صادره وفق ماده ۶۵ قانون دیوان عدالت اداری ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در شعب تجدیدنظر دیوان می باشد


۱- عملی اداری است که در راستای انجام وظیفه قانونی باشد زیرا مستفاد از اصول ۱۳۸و ۵۸ و ۵۷ قانون اساسی و مواد ۹۰ و ۹۶ قانون مدیریت خدمات کشوری صلاحیت تکلیفی یا تشخیصی مقامات یا مراجع عمومی را قانون، مقررات و امر قانونی آمر قانونی تعیین می نماید
در اثر تجدیدنظر خواهی سازمان میراث فرهنگی از رأی مذکور، شعبه ۸ تجدیدنظر دیوان عدالت اداری به موجب دادنامه شماره ۵۴۱-۳۱/۳/۱۳۹۴ با استدلال زیر رأی مذکور را نقض می کند


یعنی مقام یا مستخدم عمومی تا زمانی که در چارچوب قانون، مقررات یا امرآمر قانونی انجام وظیفه یا اعمال اختیار می نماید عمل وی اداری می باشد اما هرگاه عمدا مرتکب فعل زیانبارگردد یا از حوزه صلاحیت ذاتی خود خارج شود یا دست به انجام اقدامی زند که الزام آن ناشی از حکم مستقیم قانون، مقررات یا امرآمر قانونی نباشد مثلا ناشی از الزام قراردادی می باشد این عمل اداری نمی باشد
مشارالیها اعلام نموده در آزمون استخدامی موضوع ماده ۵۷ قانون برنامه پنجم در سال ۱۳۹۲ شرکت و پس از قبولی و طی مراحل مختلف قانونی از استخدام پیمانی خودداری می نمایند تقاضای صدور حکم به شرح دادخواست را نموده که منجر به صدور دادنامه تجدیدنظر خواسته گردیده است


۲-عملی اداری است که هدف از آن برقراری نظم عمومی یا خدمت عمومی باشد بنابراین اقدامات کارمندانی که با هدف مطامع شخصی یا عداوت دنیوی صورت می پذیرد عمل اداری تلقی نمی شود (اصول ۳ و۲۰ قانون اساسی و ماده ۲۵ قانون مدیریت خدمات کشوری
نظر به اینکه بر اساس مواد ۲۹- ۵۱ و ۵۷ قانون برنامه پنجم توسعه ، مصوب ۱۵/۱۰/۱۳۸۹ و مواد ۲۴ و ۵۱ قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب ۱۳۸۶ جذب نیروی انسانی به صورت رسمی یا پیمانی ممنوع بوده و صرفا با شرایط خاص از جمله مراعات سقف اعتبارات و وجود مجوز و آزمون عمومی و تامین اعتبار تجویز می گردد که در مانحن فیه آزمون استخدامی با نشر آگهی عمومی و با


۳-عملی اداری است که درآن برتری یک طرف رابطه (دولت ) برطرف دیگر رابطه (مردم )مشهود است آنگاه که دولت مالیات می گیرد، ملک مردم را بدون رضایت آنها تملک می کند، برای ورود کالا عوارض اخذ می نماید در همه موارد این برتری دولت مشهود است
طی مراحل مذکور انجام شده باشد مدارک مثبته بر اثبات آن وجود ندارد لذا با استناد به ماده ۷۱ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب ۱۳۹۲ ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته به شماره ۱۴۱۲-۲۵/۱۱/۱۳۹۳ حکم به رد شکایت شاکیه صادر و اعلام می گردد رأی صادره قطعی است


حالا که خصایص عمل اداری مشخص شد می خواهیم بدانیم تحویل حد نصاب عمل اداری است یا خیر و به نظرمی رسد تحویل حد نصاب عمل اداری نمی باشد زیرا، اولا: ناشی از
ب: شعبه ۵۰ دیوان عدالت اداری در رسیدگی به دادخواست آقای محمد نام آورده ارباب به طرفیت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور و به خواسته الزام به استخدام پیمانی به موجب دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۵۷۵۰۰۴۳۱-۲۳/۳/۱۳۹۴ به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است:


حکم مستقیم قانون نمی باشد بلکه ناشی از انعقاد قرارداد واگذاری است کما اینکه در حقوق خصوصی هم تحویل مبیع ناشی از عقد بیع صحیح است (بند ۳ ماده ۳۶۲ قانون مدنی ) ثانیا: درآن برتری یک طرفه رابطه (دولت ) بر طرف دیگر ملاحظه نمی گردد (اگرچه در تملک همان طور که اشاره شد این برتری مشهود است) اما در تحویل حدنصاب که پس از انعقاد قرارداد واگذاری صورت می پذیرد الزام دولت به تحویل حدنصاب ناشی از الزام قراردادی است
نظر به اینکه شاکی در آزمون تبدیل وضعیت استخدامی که طبق مواد ۴۴ و ۵۷ قانون برنامه پنجم توسعه برگزار شده شرکت کرده و قبول گردیده است و سایر مراحل قانونی نیز طی شده است تا جایی که برای شاکی شماره استخدامی نیز مشخص شده است نیاز هست که اقدامات انجام شده توسط دستگاههای اجرایی دارای صلاحیت را صحیح تلقی کرده و به آنها ترتیب اثر داده شود (اصل صحت اقدامات دولت) و آنچه که از مفاد اسناد ارائه شده بر می آید، این است که فرآیند استخدامی شاکی تکمیل شده و تنها حکم کارگزینی وی صادر نشده است که این امر هم بر خلاف حقوق مکتسبه شاکی می باشد و بنابراین شکایت قابل اجابت است و شعبه مستند به مواد ۱۰ و ۶۵ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری حکم به ورود شکایت را صادر و اعلام می دارد، رأی صادره در بازه زمانی بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در شعب تجدیدنظر دیوان عدالت اداری است


نه اعمال قدرتی که قانون به وی بخشیده است
رأی مذکور به موجب رأی شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۵۶۰۰۲۶۶۷-۲۸/۱۱/۱۳۹۴ شعبه ۱۰ تجدیدنظر دیوان عدالت اداری عینا تایید شده است


ب: استدلال مبتنی برتحلیل قرارداد واگذاری: نظر به اینکه واگذاری املاک از سوی دستگاه واگذارکننده یک فرآیند اداری است که با طرح درخواست از سوی متقاضی شروع سپس مقامات ذی صلاح به تشخیص این موضوع که متقاضی مصداق حکم قانون است یا خیر می پردازند و برای اینکه فردی مصداق حکم قانون باشد باید شرایط مقرر در قانون بر وی صدق نموده و موانع در خصوص وی مفقود باشد که پس از تحقق شرایط و فقدان موانع در صورتی که واگذاری بلاعوض نباشد و مستلزم اخذ هزینه هایی باشد هزینه مذکور اخذ و النهایه قرارداد واگذاری بین سازمان مذکور و متقاضی منعقد می شود و این فرآیند اداری با انعقاد قرارداد واگذاری پایان می پذیرد به عنوان مثال در تبصره ۲ ماده ۹ قانون زمین شهری به کسانی که ملک آنها تملک گردیده در صورتی که از مزایای مواد ۶ و ۸ قانون اراضی شهری بهره مند نگردیده باشند حدنصاب مالکانه واگذار می شود یعنی متقاضی درخواست خود را تقدیم سازمان زمین شهری سابق یا راه و شهرسازی فعلی می نماید سپس مقامات عمومی بررسی می نمایند آیا وی مالک زمین است اگر مالک زمین است آیا در اجرای قانون زمین شهری ملک وی تملک گردیده (احراز شرایط قانونی ) و اگر ملک وی در اجرای قانون مذکور تملک شده آیا از مزایای مواد ۶ و ۸ قانون اراضی شهری بهره مند نگردیده (فقدان موانع ) در صورت فراهم بودن شرایط و مفقود بودن موانع با وی قرارداد واگذاری حدنصاب منعقد و فرآیند اداری پایان می پذیرد اما آنچه وکیل شکات خواسته یعنی تحویل یا تسلیم حدنصاب از فرآیند مذکور خارج است و تحویل حدنصاب همان گونه که قبلا اشاره گردیده از آثار قرارداد واگذاری است و پس از پایان فرآیند اداری محقق
ج: شعبه ۲ دیوان عدالت اداری در رسیدگی به دادخواست آقای امیرحسین شادنوش به سازمان میراث


می گردد با توجه به دو استدلال مذکور که نشان می دهد تحویل حدنصاب عمل اداری نبود، و اثر ناشی از قرارداد است و با توجه به آراء وحدت رویه شماره ۵۹-۳۰/۴/۱۳۷۱، ۳۳-۲۹/۲/۱۳۷۵، ۱۹۷-۲۰/۶/۱۳۷۹ و ۲۲۸-۲۶/۴/۱۳۹۱ هیات عمومی دیوان عدالت اداری که دعاوی ناشی از عقود و قراردادها را در صلاحیت دیوان عدالت اداری ندانسته (البته استدلال هیات عمومی مبنی بر اینکه دعوای ناشی از عقود و قراردادهای ترافعی است و از این جهت در صلاحیت دیوان عدالت اداری نمی باشد محل ایراد است زیرا دیوان عدالت اداری هم به امور ترافعی که در اثر اختلاف طرفین ایجاد می شود رسیدگی می نماید و به امور حسبی که در آنها اختلاف وجود ندارد رسیدگی نمی کند اما از آن جهت که دعوای ناشی از قرارداد چون ناشی از الزام قانون (حکم مستقیم قانون ) نمی باشد عمل اداری تلقی نمی شود صحیح به نظرمی رسد) و مستندا به ماده ۴۸ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب ۱۳۹۲ قرار عدم صلاحیت به شایستگی و صلاحیت محاکم عمومی حقوقی شهرستان همدان صادر و اعلام می دارد
فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور و به خواسته تبدیل وضعیت از قراردادی به پیمانی به موجب دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۰۲۰۰۲۶۲-۲۳/۳/۱۳۹۴ به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است:


دفتر پس از دادنامه پرونده، برگ شماری با حفظ بدل به مرجع ذی صلاح ارسال مراتب به وکیل شاکی اعلام شود
در خصوص شکایت مطروحه به شرح فوق الذکر با توجه به مدارک ابرازی و لایحه دفاعیه طرف شکایت نظر به اینکه شاکی چندین سال به صورت قرارداد خرید خدمت اشتغال داشته و مطابق ماده ۱ تصویب نامه شماره ۳۵۹۱/ت۱۷۲۹۶ه-۱/۳/۱۳۷۸ هیأت وزیران آن دسته از دستگاههای دولتی که بر اساس تصویب نامه شماره ۱۷۵۹۸-۲۳/۳/۱۳۶۲ و با رعایت ضوابط از خدمات کارکنان خرید خدمت استفاده می کنند و به خدمتشان نیاز دارند مکلفند ظرف شش ماه با رعایت مقررات مربوط وضعیت استخدامی آنها را به پیمانی یا عناوین مشابه دیگری که در قوانین مربوط وجود دارد تغییر دهند از آنجا که ادامه خدمت مشارالیه حاکی از نیاز دستگاه به خدمت وی و رضایت از عملکرد او می باشد و قوانین و مقررات بعدی ناظر به آتیه بوده و نافی حقوق مکتسب ایشان نیستند لذا مستندا به بند ب ماده ۴۵ قانون مدیریت خدمات کشوری و رأی شماره ۵۵۵-۱۹/۸/۱۳۸۷ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری و مواد ۱۰ و ۵۶ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری حکم به ورود شکایت و الزام مشتکی عنه به تبدیل وضعیت استخدامی شاکی از قراردادی به پیمانی صادر و اعلام می نماید


این رای قطعی است
رأی صادره ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در شعب تجدیدنظر دیوان می باشد


ب: شعبه ۸ دیوان عدالت اداری در رسیدگی به پرونده شماره ۸۸۰۹۹۸۰۹۰۰۰۶۶۴۲۴ با موضوع دادخواست آقای کسری ایزدی به طرفیت اداره کل راه و شهرسازی استان همدان و به خواسته الزام به تحویل نصاب مالکانه، به موجب دادنامه شماره ۸۹۰۹۹۷۰۹۰۰۸۰۰۵۷۳-۱۶/۹/۱۳۸۹ به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است:
رأی مذکور به موجب رأی شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۵۶۳۰۰۶۴۹-۲۷/۷/۱۳۹۴ شعبه ۱۳ تجدیدنظر دیوان عدالت اداری عینا تایید شده است


با عنایت به اینکه اراضی موضوع پرونده در اجرای ماده ۹ قانون زمین شهری تملک شده است و در اجرایتبصره ۲ ماده ۹ قانون مذکور سازمان مکلف به تحویل نصاب مالکانه بوده و در قضیه مانحن فیه تاکنون نصاب مالکانه شاکی تحویل داده نشده است علیهذا حکم به ورود شکایت و الزام سازمان مسکن و شهرسازی به تحویل نصاب مالکانه
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ ۱۲/۲/۱۳۹۶ با حضور رئیس و معاونین دیوان عدالت اداری و رؤسا و مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد و پس از بحث و بررسی با اکثریت آراء به شرح زیر به


شاکی نسبت به سهم الارث صادر و اعلام می گردد
صدور رأی مبادرت کرده است


حکم صادرهقطعی است
== رأی هیأت عمومی ==
 
الف- بین رأی شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۵۵۸۰۰۵۴۱-۳۱/۳/۱۳۹۴ شعبه هشتم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری و رأی شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۵۷۵۰۰۴۳۱-۲۳/۳/۱۳۹۴ شعبه پنجاهم دیوان عدالت اداری که به موجب رأی شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۵۶۰۰۲۶۶۷-۲۸/۱۱/۱۳۹۴ شعبه دهم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری عینا تایید شده است، تعارض وجود دارد
 
ب- مطابق ماده ۴۴ قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب سال ۱۳۸۶ به کارگیری افراد در دستگاههای اجرایی به پذیرفته شدن در امتحان عمومی که به طور عمومی نشر آگهی می شود موکول شده است


هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ ۲۹/۱/۱۳۹۶ با حضور رئیس و معاونین دیوان عدالت اداری و رؤسا و مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد و پس از بحث و بررسی با اکثریت آراء به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است
در ماده ۵۷ قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران مصوب سال ۱۳۸۹ نیز مقرر شده است که جذب نیروی انسانی به صورت رسمی یا پیمانی در قوه مجریه با رعایت سقف اعتبارات و مجوزهای استخدامی به ترتیب با تشخیص معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور و معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور موکول به آزمون عمومی است


== رأی هیأت عمومی ==
نظر به اینکه معاونت وقت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور در استخدام پیمانی نیروی انسانی مورد نیاز به برگزاری آزمون استخدامی از طریق نشر آگهی عمومی اقدام نکرده و آزمونی برای کارکنان قراردادی دستگاهها برگزار کرده است و شاکیان پرونده های موضوع تعارض در این آزمون شرکت کرده اند به جهت اینکه اولا: طبق ماده ۳۲ قانون مدیریت خدمات کشوری، به کارگیری نیروهای قراردادی بدون تعهد استخدامی است و ثانیا: اساس جذب نیروی انسانی از طریق نشر آگهی عمومی صورت نگرفته است، بنابراین این شیوه با قوانین فوق الذکر و ماده ۴۱


اولا: تعارض در آراء محرز است
قانون مدیریت خدمات کشوری در رعایت مراتب شایستگی و برابری فرصتها در ورود به خدمت منطبق نیست و موجد حق استخدام پیمانی برای اشخاص نمی شود


ثانیا: با توجه به مفاد رأی شماره ۹۶۳-۱۱/۹/۱۳۸۶ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، رأی شماره ۸۹۰۹۹۷۰۹۰۰۸۰۰۵۷۳-۱۶/۹/۱۳۸۹ شعبه ۸ دیوان عدالت اداری که در رسیدگی به خواسته شاکی مبنی بر الزام به تحویل نصاب مالکانه، دیوان عدالت اداری را صالح در رسیدگی شناخته است، صحیح و موافق مقررات می باشد
با توجه به مراتب رأی شعبه هشتم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری به شماره دادنامه ۹۴۰۹۷۷۰۹۵۵۸۰۰۵۴۱-۳۱/۳/۱۳۹۴ که با این استدلال به رد شکایت صادر شده صحیح و موافق قانون تشخیص شد


این رأی به استناد بند ۲ ماده ۱۲ و ماده ۸۹ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال ۱۳۹۲ برای شعب دیوان عدالت اداری و سایر مراجع اداری مربوط در موارد مشابه لازم الاتباع است
این رأی به استناد بند ۲ ماده ۱۲ و ماده ۸۹ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان عدالت اداری و سایر مراجع اداری مربوط در موارد مشابه لازم الاتباع است


مرتضی علی اشراقی
رحیم باقری زیاری


معاون قضایی دیوان عدالت اداری
معاون قضایی دیوان عدالت اداری
خط ۶۴: خط ۶۸:




کدمنبع: 9376
کدمنبع: 9395
[[رده:آراء هیات عمومی دیوان عدالت اداری سال ۱۳۹۶]]
[[رده:آراء هیات عمومی دیوان عدالت اداری سال ۱۳۹۶]]
۱۰۱٬۸۷۴

ویرایش