ژاک دریدا و واسازی حقوق بین الملل


ژاک دریدا و واسازی حقوق بین الملل عنوان رساله ای است که توسط مصطفی طاهرخانی، با راهنمایی سیدمحمد قاری سیدفاطمی و با مشاوره ابراهیم بیگ زاده و مهدی پارسا در سال ۱۴۰۱ و در مقطع دکتری دانشگاه شهید بهشتی دفاع گردید.

ژاک دریدا و واسازی حقوق بین الملل
عنوانژاک دریدا و واسازی حقوق بین الملل
رشتهحقوق بین الملل
دانشجومصطفی طاهرخانی
استاد راهنماسیدمحمد قاری سیدفاطمی
استاد مشاورابراهیم بیگ زاده، مهدی پارسا
مقطعدکتری
سال دفاع۱۴۰۱
دانشگاهدانشگاه شهید بهشتی

چکیده

واسازی، که قبل از هر چیز نام ژاک دریدا را به ذهن متبادر می کند، رابطه چالش برانگیزی با قانون و مطالعات حقوقی دارد و این رابطه چالش برانگیز در مواجهه این تفکر با حوزه های مختلف حقوق، ازجمله حقوق بین الملل، نیز وجود دارد. نگاهی به شیوه برخورد دانشکده های معتبر حقوق جهان با این تفکر، شاهدی بر این امر است. لذا، این رساله در پی پاسخ به این مسیله است که واسازی، چه نسبتی با حقوق و حقوق بین الملل برقرار می کند. باری، باور به بدیهی بودن وضوح کلام قانون، و پنهان بودن خشونت برسازنده آن، واسازی قانون را ضروری، و توجه به این تفکر در نظریه حقوقی را بایسته می کند. هرچند این توجه، به خودی خود، به معنای قدمی به پیش نیست. صرف برقراری یک رابطه میان دریدا و حقوق، اگر به قیمت از بین رفتن سویه رادیکال واسازی، و تبدیل آن به یک روش یا توصیه اخلاقی باشد، تغییر چندانی در وضع موجود ایجاد نمی کند. لذا باید از مستحیل شدن واسازی در جریان مسلط نظریه حقوقی جلوگیری، و بر وجه مداخله گر آن تاکید کرد. به همین دلیل، می توان با تمرکز بر متون اصلی دریدا در باب قانون، از رویکردهای حقوقیِ موجود به این اندیشه فراتر رفت و به یک تفکر حقوقیِ واسازانه دست یافت و آن را مفهوم پردازی نمود. تفکری که حقوقدان را به مثابه مبارزِ راه عدالت، و نه پاسدار و حافظِ قانون می بیند. این تفکر حقوقی واسازانه را می توان در حوزه های مختلف حقوق، ازجمله حقوق بین الملل به کار بست و درنتیجه، گونه ای دیگر به این نظم حقوقی نگریست. با بررسی حقوق بین الملل از طریق تفکر حقوقی واسازانه، تناقضِ درونی حقوق بین الملل و فقدان معنا در این نظام عیان شده، پوسیدگی کاخ پرزرق وبرق آن برملا می گردد. همچنین، تفکر حقوقی واسازانه تناقض بنیادین نظام بین المللی حقوق بشر را نشان می دهد و مشخص می کند نظامی که بر انسان به عنوان سوژه و هدف خود تاکید می کند، به محض مواجه شدن با همین انسان از کار می افتد. در مواجهه با تناقضات درونی نظام حقوق بین الملل، می توان بر واسازی به مثابه حرکتی تاکید کرد که اسطوره های پنهان و صداهای محذوف در این نظام را افشاء و احضار می کند و از این طریق، لوگوس یکه و حاکم بر آن را شکسته، راهی به ورای آن می گشاید.

ساختار و فهرست رساله

مقدمه

فصل اول: واسازی در جهان حقوق

مبحث اول: واسازی و دانش حقوق

مبحث دوم: رویکرد ابزارگرا

مبحث سوم: خوانش اخلاقی–لیبرال

مبحث چهارم: رویکرد رادیکال و تاکید بر خشونت قانون

فصل دوم: نگاهی متفاوت به واسازی قانون

مبحث اول: قانون و عدالت

مبحث دوم: خشونت قانون

مبحث سوم: جلوی قانون

مبحث چهارم: دو قرایت متفاوت از جلوی قانون

فصل سوم: واسازی و حقوق بین الملل

مبحث اول: جایگاه اندیشه دریدا در نظریه انتقادی حقوق بین الملل

مبحث دوم: واسازی حقوق بین الملل: فرم و معنا

مبحث سوم: واسازی حقوق بین الملل: مهمان نوازی و پناهندگی

نتیجه گیری

کلیدواژه ها

  • فلسفه حقوق بین الملل
  • نظریه حقوقی پساساختارگرا
  • نظریه انتقادی حقوق بین الملل
  • مطالعات انتقادی حقوق