رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره خودداری مدعی از مطالبه قسم از متهم در بزه قتل عمدی

نسخهٔ تاریخ ‏۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۳۵ توسط Itbot (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور|شماره دادنامه=۹۴۰۹۹۷۰۹۰۸۰۰۰۱۴۴|تاریخ دادنامه=۱۳۹۴/۱۲/۱۵|نوع رأی=رأی شعبه|شعبه=شعبه ۲۰ دیوانعالی کشور|موضوع=خودداری مدعی از مطالبه قسم از متهم در بزه قتل عمدی|قاضی=احمدرفیعی{{سخ}}محمدناصری صالح آبا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره خودداری مدعی از مطالبه قسم از متهم در بزه قتل عمدی: در موارد عدم تحقق لوث و خودداری مدعی از مطالبه قسم از متهم، دادگاه مکلف به صدور حکم مبنی بر توقف دعوی بوده و صدور حکم برائت در این مورد، فاقد وجاهت قانونی است.

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۸۰۰۰۱۴۴
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۸۰۰۰۱۴۴
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۱۲/۱۵
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۰ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعخودداری مدعی از مطالبه قسم از متهم در بزه قتل عمدی
قاضیاحمدرفیعی
محمدناصری صالح آباد
حمید دلیر

رأی خلاصه جریان پرونده

محتویات پرونده حاکی است در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۳ خانمی به هویت پ.ش. در روستای ت...شهرستان لردگان دچار سوختگی شدید شده است و مامورین انتظامی به شرح برگ ۱ در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۵ در محل حادثه حضور یافته و موضوع صورتجلسه شده است و حسب صورتجلسه مذکور موضوع خودسوزی بوده است و خانم مذکور که به بیمارستان در اصفهان منتقل شده بوده در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۸ به علت شدت سوختگی فوت کرده است .آقای ح.ش. به شرح برگ های ۳ و ۳۶ و ۳۷ از آقای و.الف. م. که خواستگار متوفی بوده و مدتی با او ارتباط داشته است شکایت کرده و مدعی شده است نامبرده اقدام به آتش زدن دخترم کرده است اما در این خصوص شاهدی نداریم و حادثه ساعت ۱۰ شب و در کوچه بوده است و کسی حضور نداشته است و اظهارات ما براساس اظهارات دخترم می باشد که در بیمارستان است . خانم م.گ. ش. مادر متوفی به شرح برگ های ۱۱ و ۲۸ و ۲۹ همین موضوع را به نقل از متوفی مطرح کرده است و شهود خود را خانم ها م.ش. ، ا.ش. و ن.ع. و آقایان م.ح. و س.ف. معرفی کرده است .خانم م.ش. خواهر متوفی به شرح برگ ۱۲ اظهار داشته من عینا مشاهده کردم که متهم خواهرم را آتش زد اما در برگ های ۳۲ و ۳۳ اظهار داشته من زمان آتش زدن حضور نداشتم .خانم ا.ش. خواهر متهم به شرح برگ های ۱۳ و ۷۸ و ۷۹ اظهار داشته متوفی در بیمارستان گفت متهم مرا آتش زده است و حتی آثار سوختگی البسه با کف پا تا پشت منزل متهم وجود داشت و دکتر گفت پشت کمرش بیشتر سوخته و احتمالا عمدی است و خواهرم به من گفت متهم یک ماه قبل از سوختگی به من تجاوز کرده است .آقای م.ح. شوهر خواهر متوفی به شرح برگ های ۱۴ و ۳۴ و ۳۵ اظهار داشته و.الف. م. و برادرش ر. جلو منزل خودشان بودند و در فاصله ۷ متری دختر و پسر در حال حرف زدن بودند یکباره مشاهده کردم دختر از پشت سر آتش گرفته و خود و.الف. به طرف دختر آمد به کمک وی پیراهن او را بیرون کشید و اقدام به فرار کرد حاضرم قسم بخورم که و.الف. م. او را سوزانده است .آقای س.ف. داماد شاکی به شرح برگ های ۱۵ و ۳۰ و ۳۱ اظهار داشته در مسیر اعزام به بیمارستان و نیز در بیمارستان متوفی می گفت و.الف. مرا آتش زد . خانم ن.ع. دختر خواهر متوفی به شرح برگ ۱۶ اظهار داشته متوفی و متهم در مورد موضوع ازدواج جرو بحث کردند و متهم متوفی را تهدید کرد و من مشاهده کردم که متهم متوفی را آتش زد اما در برگ ۳۶ اظهار داشته من شاهد آتش زدن نبوده ام .آقای ر.م. برادر متهم به شرح برگ های ۵۱ و ۱۱۲ اظهار داشته آن شب ما مهمان داشتیم و آقای س. خ. منزل ما مهمان بود با شنیدن سرو صدا رفتم بیرون و خواهر متوفی به نام م. ج. گفت می خواسته نفت در چراغ کند آتش گرفته است و برادر دیگر متهم به نام ح. نیز به شرح برگ ۱۱۳ مطالب مشابهی بیان کرده است .خانم ت. م. همسر پسر عموی متوفی به شرح برگ ۵۲ اظهار داشته من به بیمارستان رفتم اما به جزداد و فریاد و گریه چیزی از متوفی نشنیدم .متهم و.الف. م. ۲۱ ساله به شرح برگ های ۵۳ و ۵۴ ضمن انکار موضوع اظهار داشته من در زمان حادثه در منزل بودم بعد از آتش سوزی با پدرم بیرون آمدم از تمام مملکت ف... در مورد این خانواده تحقیق کنید که چطور خانواده ای هستند و به من تهمت می زنند وقتی من بیرون آمدم شخصی به نام خ. که تیرچه بلوکی دارد گفت چراغ آتش گرفته است شهود از بستگان متوفی هستند و ما دو سال با خانواده ایشان رابطه داشتم من این دختر را می خواستم و قصد داشتم او را عقد کنم اما موقعیت آن را نداشتم . پزشکی قانونی استان اصفهان به شرح برگ های ۱۸ و ۱۹ در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۳۰ از جسد متوفی معاینه کرده و چنین اعلام نظر نموده است : .... در معاینه قفسه سینه و شکم و خلف تنه سوختگی کامل درجه سوم مشهود است ولی آثار جرح و شکستگی مشهود و ملموس نیست و بررسی آثار ضرب نیز به دلیل سوختگی مقدور نیست (سوختگی ۳۶ درصد سطح بدن ) در معاینه اندام های فوقانی سوختگی کامل درجه دوم و سوم از شانه تا نوک انگشتان مشهود است (۱۸ درصد سطح بدن) .... در معاینه اندام های تحتانی و لگن ، در نواحی لگن و قدام و خلف رانها و خلف ساقها به طور کامل و دو سوم فوقانی قدام ساقها سوختگی درجه دوم و سوم همراه با کندگی لایه سطحی پوست مشهود است ولی یک سوم تحتانی قدام ساقها و کف و روی پاها سوختگی ندارد ( ۳۰ درصد سطح بدن ) .... ناحیه تناسلی و مقعد سوختگی درجه اول دارد ( یک درصد سطح بدن) ... پرده بکارت محو شدگی ناحیه ساعت ۴ تا ۸ دارد که بیش از سه هفته قبل از فوت ایجاد شده و تعیین زمان دقیق ازاله بکارت مقدور نیست .... داخل نای و حنجره مملو از مایع کف آلود بی رنگ است ... حفرات مملو از حدود یک لیتر مایع شفاف در هر طرف می باشد .... حفرات قلب محتوی خون لخته و چربی جوجه chicken fat می باشد . حفره شکم باز شد . داخل صفاق محتوی حدود یک لیتر مایع زرد شفاف است .... رحم سایز کوچک دارد و در برش فاقد جنین و جسم خارجی است . با توجه به یافته های فوق علت فوت سوختگی شدید (۸۵ درصد سطح بدن) و عوارض ناشی از آن تعیین و جواز دفن به نام وی صادر شد ضمنا در نظریه مذکور هیچ آثاری از ضرب وجرح و شکستگی و در رفتگی اعضاء مختلف گزارش نشده است . به شرح برگ های ۸۸ و ۹۶ دست نوشته ای منتسب به متوفی ضمیمه پرونده شده است که اجمالا ذکر شده دلیل این کار غیرانسانی را توضیح می دهم و تقاضا کرده کسی که باعث این کار شده است را قصاص کنند و پسر همسایه از سه سال قبل از من درخواست ازدواج کرد و مرا مورد اذیت و آزار قرار داد اما به وعده های خود عمل نکرد و نجابت مرا لکه دار کرد. آقای ا. ، ه. و ح. همگی م. برادران متهم به شرح برگ های ۱۱۴ تا ۱۱۶ اظهار داشته اند در زمان آتش سوزی حضور نداشته و بعدا موضوع را شنیده اند. متهم و.الف. م. به شرح برگ های ۱۱۷ و ۱۱۸ در پلیس آگاهی مرتکب موضوع اتهام شده است و اظهار داشته نامه مکشوفه را کارشناسی کنید اگر به خط متوفی بود قبول دارم . آقای غ. (س.) خ. به شرح برگ های ۱۵۵ و ۱۵۶ شهادت داده اند که در شب حادثه در منزل آقای ن. م. پدر متهم مهمان بوده است و فرزندان و از جمله متهم در منزل بودند و متهم از نیم ساعت قبل از حادثه در منزل بود و به پذیرایی مشغول بود و بعد از حادثه و ایجاد سرو صدا می گفتند پیک نیک آتش گرفته و با چراغ آتش گرفته است. ضمنا برگ های ۱۶۰ تا ۱۷۹ در پرونده موجود پشت احتمالا به علت اشتباه در شماره گذاری بعد از ۱۵۹ عدد ۱۸۰ ذکر شده است . آقای ب.ص. به شرح برگ ۲۰۴ اظهار داشته آقای خ.ر. صاحب خودرو نیسان مهمان من بوده و آقای م. ح. داماد ح.ش. آمد گفت پ.ش. به علت نشست گاز و ترکیدگی پیک نیک آتش گرفته است و خ. متوفی را به بیمارستان برد به شرح برگ های ۲۰۵ تا ۲۰۷ بازسازی صحنه با حضور قاضی محترم دادگاه بخش انجام شده است و در این مرحله آقای م.ح. شوهر خواهر متوفی اعلام کرده است در فاصله ۲۴ متری متهم و.الف. م. را در حال فرار مشاهده کرده است .پزشکی قانونی استان اصفهان با توجه به استعلام انجام شده در نظریه تکمیلی موضوع برگ ۲۰۸ چنین اعلام نظر کرده است : .... در مورد سوال ۱- تشخیص خودسوزی یا دیگر سوزی از روی نحوه سوختگی بدن مقدور نیست و افتراق آنها نیازمند تحقیقات قضایی است . در مورد سوال دوم : می توان گفت که سوختگی ناشی از نفت و گازوئیل و بنزین و مواد مشابه آنها از نوع سوختگی های خشک می باشد ولی افتراق نوع ماده آتش زا از روی شکل و شدت سوختگی مقدور نیست . شروع سوختگی از پشت یا قدام بدن نیز قابل افتراق نیست به خصوص که سوختگی بدن متوفیه با درصد بالا به طور تقریبا مساوی در قدام وخلف بدن می باشد . قسمت های خلف تنه و قدام سینه و شکم و اندام های فوقانی و رانها و دو سوم فوقانی و یک سوم تحتانی خلف ساقها سوختگی دارد و تنها یک سوم تحتانی قدام ساقها فاقد سوختگی می باشد لذا مجموع سوختگی های خلف تنه ۴۳ درصد در مجموع سوختگی های قدام تنه ۴۱ درصد و ناحیه تناسلی یک درصد سطح بدن را شامل می شود . در خصوص رنگ و حجم ریه ها لازم به ذکر است که در سوختگی های شدید به دلیل اختلالات الکترولیت های خون ، مایع بیش از حد در همه نسوج و حفرات از جمله ریه ها تجمع می باشد که برای شرایط متوفی نیز قابل قبول و ناشی از سوختگی شدید می باشد .... جانشین بازپرس و رئیس دادگاه عمومی بخش ف... (شهرستان لردگان استان چهار محال وبختیاری ) در نهایت به موجب دادنامه شماره ۸۷/۷۹۸ (کلاسه پرونده ۸۶/۸۱۷ ک) مورخ ۱۳۸۷/۱۰/۲۱ در مورد موضوع فوت متوفی با احراز خودسوزی و اینکه با توجه به انکار متهم و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده بزهکاری نامبرده محرز نیست قرار منع تعقیب صادر کرده و قرار صادره را قابل اعتراض در دادگاه صالحه اعلام کرده است و در مورد اتهام آقای و.الف. م. دائر بر رابطه نامشروع با متوفی به لحاظ فقد دلیل حکم برائت صادر کرده است و در مورد اتهام فوق دائر بر رابطه نامشروع با توجه به فوت وی قرار موقوفی تعقیب صادر کرده و آراء اخیر (برائت و موقوفی تعقیب ) را قابل تجدید نظر در محاکم تجدید نظر استان چهار محال و بختیاری اعلام کرده است . دادستان محترم عمومی و انقلاب شهرستان لردگان با قرار منع تعقیب موافقت کرده و پس از اعتراض اولیاءدم نسبت به قرار منع تعقیب پرونده به دادگاه کیفری استان ارسال شده است و دادگاه مذکور به موجب دادنامه شماره ۸۸/۱۹ مورخ ۱۳۸۸/۲/۱۴ رسیدگی به موضوع را در صلاحیت دادگاه عمومی شهرستان لردگان دانسته است و در نهایت شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی جزایی لردگان به موجب دادنامه شماره ۸۸/۷۶۰ مورخ ۱۳۷۸/۴/۲۰ قرار منع تعقیب صادره را تایید کرده است .پس از تایید قرار منع تعقیب و متعاقب اظهار نظر کمیسیون استانی و کشوری موضوع ماده ۱۸ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب به شرح برگ های ۲۶۰ تا ۲۶۵ و به این استدلال با توجه به اظهارات برخی از مطلعین از جمله س.ف. به شرح منعکس در صفحات ۳۰ و ۳۱ و م.ح. به شرح منعکس در صفحات ۳۴ و ۳۵ و اظهارات دیگر مطلعین وخصوصا با توجه به ارتباط نامشروع متهم با مرحومه که متهم به شرح منعکس در صفحه ۵۳ آن را تکذیب نکرده است و نظریه پزشکی قانونی مبنی بر ازاله بکارت از مرحومه در دو هفته قبل از فوت و دیگر قرائن و شواهد و اهمیت موضوع و حرمت دماء مسلمین ضرورت داشته دادگاه محترم تحقیقات محسوس و غیرمحسوس بیشتری را پیرامون موضوع معمول می داشت ریاست محترم قوه قضاییه رأی صادره را خلاف بین شرع تشخیص داده و رسیدگی به دادگاه هم عرض ارجاع شده است شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی لردگان به شرح برگ های ۲۸۶ تا ۲۹۴ در جلسه دادرسی مورخ ۱۳۹۰/۶/۲۲ که با حضور شهود اولیاءدم و وکیل آنان آقای م.ا. برگزار شده از شهود تحقیق کرده است خانم م. ش. خواهر متوفی اجمالا اظهار داشته متهم خواهر مرا می خواست پدرش مخالف بود بارها گفته بود بیا با هم فرار کنیم آن شب حدود ساعت ۷ با خواهرم درگیر شد و یک سیلی به او زد خواهرم اعتراض کرد گفت می آیم به پدرت می گویم و.الف. م. گفت اگر به پدرم چیزی بگویی تو را آتش می زنم و بعد از آن خواهرم رفت موضوع را به پدر و.الف. بگوید که او هم خواهرم را آتش زد . من با توجه به صدای خواهرم متوجه شدم آتش گرفته است وقتی رسیدم به من گفت و.الف. مرا آتش زده است و من وقتی وارد کوچه شدم غیر از مرحومه کسی را ندیدم و متهم را نیز ندیدم و اصلا متوجه کسی نشدم اگر بود خودش را نشان می داد و وقتی خواهرم را آوردیم داخل حیاط و.الف. را دیدم که ایستاده بود به ما نگاه می کرد و سپس در مورد تعارض اظهاراتش با مطالبی که قبلا گفته نیز در پاسخ به سوال دادگاه توضیح داده است . آقای م.ح. نیز اجمالا اظهار داشته پس از شنیدن سروصدا من از منزل پدر متوفی خارج شدم و متوجه آتش گرفتن یک نفر شدم و در آن زمان متهم و برادرش ر. آنجا ایستاده بودند و چون شخصی که آتش گرفته بود در حال فرار به طرف منزل پدر خانم می بود فهمیدم که او خواهر زن خود من است در آن زمان ر. م. روی دیوار ایستاده بود و و.الف. هم درب حیاط ایستاده بود و وقتی من به طرف مرحومه آمدم دیدم آن دو نفر در حال فرار هستند. متوفی به من نگفت چه کسی او را آتش زده است در مورد اینکه قبلا گفته متوفی به او گفته متهم او را آتش زده است اظهار داشته نمی دانم شاید اگر هم باشد تلفنی کسی به من چیزی گفته باشد . خانم ن.ع. دختر خواهر متوفی نیز اجمالا اظهار داشته متهم و متوفی از قبل با هم رابطه جنسی داشتند متوفی به متهم گفت می روم به مادرت می گویم که این عمل را انجام داده ای متهم با دست به بینی متوفی زد و یک دبه نفت آنجا بود برداشت روی خاله من ریخت و از بینی متوفی هم خون آمد و متوفی به طرف منزل متهم رفت متهم هم پشت سر او رفت و قصد داشت مانع او شود و من تا جلو کوچه رفتم بعد برگشتم چون مرحومه از من خواست دنبال آنها نروم و وقتی رفتم داخل متوجه سرو صدا شدم وقتی با آقای ح. و مادرم رفتیم دیدم لباسهای او سوخته است و وقتی خاله ام به بیمارستان منتقل شد تلفنی به من گفت و.الف. مرا آتش زده است از وی سوال شده چرا در تاریخ ۱۳۸۶/۹/۱۷ جریان را به این صورت نقل نکردید که اظهار داشته واقعیت این است که الان می گویم و نمی دانم چرا قبلا نگفتم . آقای س.ف. نیز در تحقیقات بدون تاریخ موضوع برگ ۳۰۶ اجمالا اعلام کرده است من پس از شنیدن سرو صدا از منزل خارج شدم و دیدم متوفی در حال سوختن است و او را خاموش کردم ولی ندیدم چه کسی او را آتش زد اما در مسیر انتقال به بیمارستان و نیز در بیمارستان به من گفت که و.الف. مرا آتش زد. کارشناس رسمی دادگستری به شرح برگ ۳۳۴ در خصوص دست نوشته منتسب به متوفی چنین اعلام نظر کرده است که جهت بررسی موضوع از وکیل اولیاءدم تقاضای اسناد مسلم و مصور متوفی شده است که دو برگ دست نویس ارائه کرده اند که نمی توان آنها را مسلم الصدور دانست اما این دو برگ و دست نوشته موضوع برگ ۸۸ دارای تشابه بوده و همگی توسط فرد واحد تحریر شده است .در نهایت شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی لردگان به موجب دادنامه شماره ۹۲/۷۶۲ مورخ ۱۳۹۲/۷/۴ به استناد تحقیقات انجام گرفته و اینکه قرار منع تعقیب مخدوش است و بدون استدلال در مورد علت مخدوش بودن قرار منع تعقیب ، قرار مذکور و رأی دادگاه قبلی در مورد تایید قرار منع تعقیب را نقض کرده و پرونده را جهت انجام تحقیقات تکمیلی و صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به دادگاه بخش ف... ارسال کرده است . دادگاه عمومی بخش ف... به شرح برگ های ۳۹۸ تا ۴۰۸ در تاریخ ۱۳۹۳/۷/۱ از شهود خانم م.ش. خواهر متوفی ، ن.ع. دختر خواهر متوفی ، ا.ش. خواهر متوفی تحقیق کرده است که عمدتا مطالب قبلی را تکرار کرده اند و وکیل اولیاءدم آقای خ. م. با توجه به قرائن و امارات موجود یعنی ۱- درگیری و تهدید به آتش سوزی ۲- وجود چند بشکه نفت در منزل متهم ۳- آتش سوزی از ناحیه پشت متوفی ۴- اظهارات شهود به نقل قول از متوفی ۵- فرار متهم به هنگام حادثه ۶- دستخط متوفی و اظهار نظر کارشناس مبنی بر تعلق آن به متوفی ۷- اظهارات متعارض گواهان متهم ۸- بازسازی صحنه و مطابقت با حادثه و اظهارات گواهان ، تقاضای رسیدگی به اتهام قتل عمد را مطرح کرده است . متهم و.الف. م. نیز اظهار داشته در روز حادثه من متوفی را ندیدم و با او صحبت نکرده ام و در زمان حادثه من در منزل بودم و مهمان داشتیم و پس از شنیدن سرو صدا بیرون رفتیم و متوجه خودسوزی متوفی شدم .حسب گواهی حصروراثت موضوع برگ ۴۱۶ ، آقای ح.ش. پدر متوفی در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۲۷ فوت کرده است و ورثه وی عبارتند از ۱- خانم م.گ. ش.ر. (همسر متوفی) و نیز فرزندان متوفی به اسامی :۲- خانم ج.ش. ۳- ت. ش. ۴- پ.ش. ۵- ا.ش. ۶- م.ش. ۷- پ.ش. ۸- ط.ش. ۹- ی.ش. ۱۰- ف.ش. ۱۱- ق.ش. (در ردیف ۷ خانم پ.ش. متوفی است که اسم وی اشتباها جزء ورثه ذکر شده است . عضو ممیز) آقای م.ا. از وکالت اولیاءدم استعفا کرده است (برگ ۴۱۸) . دادگاه عمومی بخش ف... در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۰ به شرح برگ های *** تا ۴۵۰ از آقایان س.ف. و م.ح. و غ. (س.) خ. و برات ق.ص. و خ. آ. و ر. م. و وکیل اولیاءدم و متهم و وکیل وی تحقیق کرده است که در این جلسه نفراتی که قبلا از آنها تحقیق شده است عمدتا مطالب قبل را تکرار کرده اند و اجمالا اینکه آقای س.ف. اظهار داشته پس از حادثه ، متوفی می گفت و.الف. م. اقدام به آتش زدن من کرده است اما در آن مرحله در طول این مدت که من آنجا بودم و.الف. م. را ندیدم و در بیمارستان متوفی از روابط خود با م. اظهار پشیمانی می کرد اما در خصوص علت اصلی آتش سوزی صحبت نکرد. آقای م.ح. نیز اظهار داشته متوفی به من گفت چرا حرف شما را گوش ندادم و قصاص من را بگیرید ولی اسمی از آقای و.الف. م. نیاورد و من در آن زمان قبل از دیدن خانم پ.ش. ، آقای م. را ندیدم و در مورد درگیری آنها نیز نشنیدم . آقای غ.خ. اظهار داشته وقتی صدای داد و فریاد آمد و.الف. م. در حال جمع کردن سفره بود و بعد با بردارش ر. م. و پدر و مادرش بیرون رفتند آقای ب.ص. نیز اظهار داشته من همسایه طرفین هستم آقای م.ح. به منزل من آمد و گفت گاز نشت کرده و پیک نیک منفجر شده است و پ. ش. آتش گرفته است اما من صدای ترکیدن پیک نیک را نشنیدم . آقای خ. ا. اظهار داشته پس از شنیدن صدای داد و فریاد آقای م.ح. گفت پیک نیک منفجر شده است و دختر (پ.) آتش گرفته است و من متوفی را به بهداری بردم به اتفاق م. و چند خانم و در راه هیچ صحبتی از طرف من یا ح. یا دختر (متوفی) نشد و اگر حرفی زده می شد من می شنیدم و ضمنا من صدای انفجار پیک نیک را نشنیدم. ر. م. مفادا حرفهای غ.خ. که مهمان آنها بوده را تکرار کرده است . وکیل اولیاء دم اظهار داشته فقط از متهم سوال دارم که چرا پس از حادثه متواری شده و به منزل برنگشته است . متهم اظهار داشته من تا بهداری رفتم و برگشتم و وقتی برگشتم اهالی منزل خوابیده بودند و گناهی مرتکب نشده ام . وکیل متهم نیز اظهار داشته هیچ یک از شهود اظهاری دال بر این که موکل مرتکب جرمی شده باشد نکرده اند و همگی حضور خود را بعد از وقوع حادثه اعلام می کنند. دادگاه عمومی بخش (جانشین بازپرس) به شرح دادنامه شماره ۹۳/۱۴۹۲ مورخ ۱۳۹۳/۹/۲۸ به لحاظ تعارض اظهارات شهود اولیاء دم و تعارض اظهارات آنان در مراحل مختلف و نیز با توجه به اظهارات شهود متهم به لحاظ فقد دلیل مجددا قرار منع تعقیب صادر کرده است . اما دادستان با توجه به اظهارات شهود و نظریه کارشناس خط و نظریه پزشکی قانونی و اظهارات خود مقتول عقیده به تحقق لوث داشته است و جانشین بازپرس با توجه به اینکه شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی قبلا قرار منع تعقیب را نقض نموده است از قرار منع تعقیب عدول کرده است و پس از تفهیم اتهام قتل عمدی به متهم و اخذ آخرین دفاع قرار وثیقه به میزان دو میلیارد ریال صادر کرده است و با توجه به اینکه دادستان در اظهار نظر خود به بازداشت موقت داشته است به جهت تحقق اختلاف شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی لردگان نظر دادستان را تایید کرده است و در نهایت در مورد اتهام متهم قرار مجرمیت صادر نموده و دادستان نقایص را ذکر کرده است و در این راستا جانشین بازپرس ضمن اخذ اسناد هویتی اولیاءدم خواسته آنان را استماع کرده است و تعداد نفر از اولیاء دم به اسامی ۱- ت.ش. ۲- ف.ش. ۳- ط.ش. ۴- پ.ش. ۵- م.گ. ش.ر. ۶- ا.ش. ۷- ج.. ۸- م.ش. تقاضای قصاص کرده اند اما آقای ق. ش.ر. ( ش. ) یکی از برادران متوفی به شرح برگ ۵۱۳ اظهار داشته من نسبت به آقای م. هیچ ادعایی ندارم و هیچ شکایتی ندارم و نه خواهان دیه هستم و نه خواهان قصاص و برادر دیگر متوفی به نام ی.ش. نیز با وجود ابلاغ واقعی اخطاریه از حضور خودداری کرده است و در نهایت به شرح برگ ۵۱۷ در مورد اتهام متهم و.الف. م. دائر بر قتل عمدی کیفرخواست صادر شده و پرونده در شعبه پنجم دادگاه کیفری استان چهار محال و بختیاری مطرح شده است .جلسه دادرسی دادگاه در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۲۷ با حضور نماینده دادستان ، اولیاءدم (۱- م.گ. ش.ر. ۲- ج.ش. ۳- ت.ش. ۴- م.ش. ۵- ط.ش. ۶- ف.ش. ) متهم و.الف. م. و وکیل انتخابی وی آقای م.الف. م. تشکیل شده است و سایر اولیاءدم حضور نداشته اند . خانم م.گ. ش. مادر متوفی از متهم شکایت و تقاضای مجازات قانونی کرده است و با وجود تذکر دادگاه در مورد نوع خواسته اظهار داشته هر گونه مجازاتی که دادگاه و قانون صلاح بداند و سایر اولیاءدم حاضر تقاضای قصاص کرده اند . شهود آقای م.. ، خانم ن.ع. اظهارات قبلی خود را تکرار کرده اند. متهم منکر اتهام انتسابی شده است و اظهار داشته آن روز به خانه خواهر متوفی به نام م. نیز نرفته است و روز قبل از حادثه منزل وی رفتم و من خواستگار متوفی بودم و رابطه ما هم خیلی خوب بود و مشکلی نداشتیم و مشاجره ای بین ما واقع نشده است . وکیل متهم اظهار داشته عمده دلایل نقض قرار منع تعقیب در مرحله اعمال ماده ۱۸ اظهارات آقایان س.ف. و م.ح. و خانم ن.ع. بوده است که دو نفر از آنان امروز اظهارات خود را مطرح کردند و اظهارات شهود مذکور عمدتا ناظر بر مرحله بعد ازآتش سوزی می باشد ضمن اینکه اظهارات آنان در مراحل مختلف تعارض دارد و در اصل وقوع قتل تردید وجود دارد و دلیل مقنن علیه موکل ارائه نشده است . در ادامه دادگاه به اولیاء دم تفهیم کرده است که با توجه به ماده ۳۱۵ قانون مجازات اسلامی و در اجرای قاعده البینه علی المدعی و ا لیمین علی من انکر می توانید از متهم درخواست نمایید برای اثبات بی گناهی خود سوگند یاد کند ( در جریان رسیدگی خانم پ.ش. خواهر متوفی نیز وارد دادگاه شده است ) که به اتفاق اظهار داشته اند حاضر نیستیم متهم قسم بخورد و دادگاه با اعلام ختم دادرسی به موجب دادنامه شماره ۹۴/۳۷۰ مورخ ۱۳۹۴/۳/۲۸ به اتفاق آراء پس از ذکر یک مقدمه ، ماوقع و دلایل موجود در پرونده را مورد ارزیابی قرار داده و چنین رأی صادر کرده است : ... در ما نحن فیه مدعای شکات متکی به اظهارات خانم ها ۱- م.ش. (احد از مدعیان) ۲- ن.ع. فرزند ج. ( فرزند شاکیه م.ش. ) و آقایان ۳- م.ح. فرزند ع. ۴- س.ف. فرزند ب. ( هر دو همسر شکات پرونده ) بوده که در مطالب ابرازی گواهان به موضوعاتی چون : درگیری متهم با متوفیه ساعاتی قبل از سوختن مشارالیها ، تهدید به آتش کشیدن قربانی قبل از ماجرا ، استقرار متهم و برادر وی در داخل کوچه هنگام سوختن متوفیه و معرفی جانی توسط مجنی علیها اشاره شده است . در مقابل متهم در کلیه مراحل رسیدگی اعم از تحقیقات مقدماتی و دادرسی و نزد بازجویان متعدد انتظامی و قضایی ضمن انکار مجدانه ی اتهام هرگونه ایفای نقش در فرایند آتش سوزی و مرگ متوفیه را قویا تکذیب و حضور در منزل م. در آن روز را ادعایی گزاف و کذب توصیف نموده و این در شرایطی است که :۱-اولین حضور ضابطین در روستا راجع به واقعه مربوط به ۱۳۸۶/۸/۲۵ ( دو روز بعد) بوده و تحقیقات محلی از اهالی صریحا دلالت بر خودسوزی متوفیه داشته و به شرح صورتجلسه ی تنظیمی ، هنگام تحقیق از پدر و خواهران متوفیه هرگز از مداخله یا مباشرت متهم در سوزندان پ.ش. اندک صحبتی به میان نیامده و صرفا از نامبرده به سبب ایجاد آزردگی خاطر در پ.ش. با به هم زدن نامزدی و سوابق عدیده متهم در اغفال دختران و تلویحا به عنوان مسبب وقایع آن شب اعلام شکایت شده است .۲- موضوع سوزندان عمدی متوفیه توسط متهم ابتدا در ۱۳۸۶/۸/۲۸ ( پنج روز بعد از واقعه ) مطرح و مدعی (پدر پ. ش. ) صریحا اذعان نموده در آن زمان کسی در کوچه حضور نداشته و جنایت را مشاهده نکرده و ادعا صرفا براساس اظهارات مصدوم در بیمارستان اقامه گردیده است . ( برگ ۳ پرونده ) شکایت راجع به قتل عمد نیز در ۱۳۸۶/۹/۵ به دادگاه بخش ف... تقدیم و در این مقطع به مشاهدات چند گواه از بستگان متوفیه استناد شده است .۳- اظهارات شهود پیشگفت صرف نظر از نسبت خویشاوندی نزدیک و شائبه ی جدی جانبداری در هر مرحله متناقض با مقطع قبلی بیان شده ، همچنانکه در تعارض با دیگری قرار دارد ، در بررسی مطالب ابرازی در هر بازجویی ، چندین فقره تناقض گویی غیرقابل اغماض از حیث مشاهده ی شرایط و مختصات محل، موقعیت متهم و برادر وی ، واکنش مشارالیهما در قبال ماجرا ، تقدم و تاخر حضور هر یک از گواهان داخل کوچه و ... الخ وجود دارد . گواهان که در بدایت امر مدعی مشاهده ی صحنه به آتش کشیده شدن متوفیه توسط متهم بوده اند (اوراق ۱۲ و ۱۶ پرونده ) و صحنه های بدیعی چون کمک به قربانی و بیرون کشیدن پیراهن از تن مصدوم در حین سوختن (برگ ۱۴) و ریختن نفت داخل دبه و ظرف روی قربانی داخل منزل م.ش. (برگ ۲۹۳) را دیده اند ، در ادامه روایت دیگری از واقعه ارائه و متفقا به عدم رؤیت نحوه ی آتش گرفتن لباس متوفیه و چگونگی وقوع آتش سوزی اذعان نموده اند . در مقابل اظهارات شهودی چون ۱- خانم ت. م. فرزند م. (برگ ۵۲) ۲-غ.خ. فرزند ع. ( صفحات ۱۵۵ و ۴۴۴) ۳- ب.ص. فرزند ج.( برگ ۴۴۶) ۴- خ.ا. فرزند ک. (برگ ۴۴۷) مفادا در تعارض با اظهارات گواهان شکات قرار دارد . وانگهی با فرض مشاهده ی مداخله ی متهم در واقعه توسط شهود و سوزندان عمدی متوفیه توسط وی ، عدم مداخله ی خانواده و بستگان قربانی در آن شب و مراجعه ی با تأخیر (۱۲ روزه) به قانون وعدم اشاره به موضوع مزبور در تحقیقات ۱۳۸۶/۸/۲۵ ضابطین منطقی و باور پذیر نیست .۴-صرف اشاره مصدوم در آمبولانس یا بیمارستان به نام متهم به عنوان شخص جانی و عامل در وقوع صدمات ، واجد حجیت و ارزش اثباتی نمی باشد و چه بسا کینه و عداوت ناشی از موضوع عهد شکنی مخاطب در موضوع ازدواج ، انگیزه ی چنین ادعایی می شود . همچنین دست نوشته ی مکشوفه منتسب به متوفیه (اوراق ۸۸ و ۹۶) ومطالب مندرج در آن نه تنها موید وقوع جرم علیه تمامیت جسمانی کاتب و انتساب آن به فعل مشتکی عنه نبوده ، بلکه برعکس خود به روشنی نشانگر سبق تصمیم و عزم قبلی متوفیه به خودکشی و سلب حیات از خویش دارد . زیرا اطلاع قبلی نویسنده از اقدام متهم در شب واقعه و پیشدستی در تحریر سطور با موضوع تحریک اطرافیان و مقاصد و مکانات طرف ، امری کاملا بعید و ناممکن است . همچنانکه موارد اشاره و ادعا شده در نامه ، گویای بروز شرایطی بین طرفین موجد احساس غبن و ...سرشکستگی در متوفیه و تصمیم شخصی به انجام اقدامی خطیر و مهلک ( و به تعبیر مشارالیها غیر انسانی ) می باشد.۵-مطابق مندرجات متون علمی پزشکی قانونی و تجربه ی حاصله از پرونده های مشابه مطروحه ، سوختگی معمولا با روش خودسوزی تحقق می یابد و سوزندان عمدی شخص زنده و هوشیار بدون انقیاد مخاطب و سلب امکان عکس العمل غریزی وی نسبت به خطر متصور نیست . خاصه آنکه سوخت مورد اشتعال نفت باشد. این در شرایطی است که مطابق گزارش معاینه جسد ، هیچگونه آثار ضرب و جرح یا شکستگی و در رفتگی در بدن مرحوم مشاهده نشده و دلیلی بر بستن دست و پای مشارالیها برای احراق عمدی در پرونده ملحوظ نبوده و اظهارات شهود حکایت از حرکت آزادانه فرد مصدوم داخل کوچه دارد .لهذا در مانحن فیه وقوع قتل عمدی ناشی از سوزندان عمدی متوفیه با شبهات اساس مواجه و در عین حال انتساب واقعه به فعل متهم متکی به ادله اثباتی لازم و حجت شرعی و قانونی معتبر نیست . همچانکه برخلاف عقیده دادستان محترم شهرستان مربوطه ظن آور و مشمول قواعد لوث نیز نمی باشد. این مرجع در راستای اجرای ماده ۳۱۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲/۲/۱ و رعایت قاعده البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر حق مطالبه سوگند از متهم را در جلسه ی دادرسی چهار شنبه مورخه ی ۱۳۹۴/۳/۲۷ به شکات تفهیم نموده که آنان حاضر و قائل بدان نشده اند . هر چند ضمانت اجرای عدم مطالبه قسم از متهم در قانون مجازات اسلامی قدیم و جدید مسکوت مانده و اگرچه سکوت مقنن موجب استفتاء مورخه ی ۱۳۷۱/۱۱/۱۴رئیس محترم وقت دیوان عالی کشور گردیده و توقف دعوی به عنوان حکم مقتضی در موضوع مطرح شده است ، لکن دادگاه متوقف نمودن رسیدگی در این فرض (موضوع مادتین ۳۱۵ و ۴۸۴ قانون مجازات اسلامی ) و بلاتکلیف نمودن اصحاب پرونده در مهم ترین پرونده های جنایی مطروحه در محاکم کیفری را علی رغم غلبه ی وجه حق الناسی آن با وظیفه ی حیاتی و اساسی محکمه در فصل خصومت و اصدار حکم مغایر می داند. مضافا ماده ۱۷۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری اثر و نقش سوگند در فرایند دادرسی کیفری را صرفا به نحوی ایجابی و اثباتی و در عین حال محدود (مؤثر در اثبات دعوا یا فعل خصومت) مورد پذیرش قرار داده است . بدین سبب توقف دعوی هرگز متضمن آن نبوده و آثار قانونی مترتب بر این وقفه روشن نیست همچانکه موجب سرگردانی موجب سرگردانی طرفین و رکود پرونده خواهد شد . در نتیجه به لحاظ فقدان دلیل معتبر موجد حصول اقناع وجدانی بر وقوع بزه قتل عمد و انتساب آن به فعل متهم مستند به مادتین ۱۲۰ و ۱۲۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و اصل ۳۷ قانون اساسی حکم بر برائت صادر و اعلام می گردد. این رأی حضوری و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدید نظر خواهی در دیوان محترم عالی کشور می باشد .رأی صادره در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۴ به خانم ها ط. ، ج. ، ا. ، ت.، پ. ، م. همگی ش. و خانم م.گ. ش.ر. و آقای ف.ش. ابلاغ شده است و در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۳۱ نیز به دادستان ابلاغ شده است . خانم م.گ. ش. مادر متوفی به شرح لایحه شماره ۹۴/۳۵ مورخ ۱۳۹۴/۵/۲۲ فرجام خواهی کرده است و در ادامه خانم ف. ج. به عنوان وکیل خانم م.گ. ش. اعلام وکالت کرده و لایحه تکمیلی به شماره ۹۴/۱۱۰ مورخ ۱۳۹۴/۶/۴ تقدیم کرده است ، اما سایر اولیاءدم و دادستان فرجام خواهی نکرده اند پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است .هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید و پس از قرائت گزارش آقای حمید دلیر عضو ممیز و بررسی اوراق پرونده و لایحه فرجام خواهی و نظریه کتبی جناب آقای دکتر احمد رفیعی دادیار محترم دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر : با توجه به جهات و قرائن و امارات موجود در پرونده و صرف نظر از نقائص تحقیقاتی در پرونده به نظر می رسد شرایط به گونه ای است که افاده لوث می نماید لذا تقاضای نقض دادنامه فرجام خواسته را دارم در مورد دادنامه فرجام خواسته مشاوره نموده و چنین رأی می دهند:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی خانم م.گ. ش.ر. (احد از اولیاءدم مرحومه پ.ش. ) با وکالت خانم ف. ج. نسبت به دادنامه شماره ۹۴/۳۷۰ مورخ ۱۳۹۴/۳/۲۸ صادره از شعبه پنجم دادگاه کیفری استان چهار محال بختیاری از حیث عدم احراز وقوع قتل و احراز موضوع فوت مرحومه پ. به عنوان خودسوزی وارد نیست و تشخیص دادگاه منطبق با محتویات پرونده است و جهات اعلامی وکیل فرجام خواه به شرح بین الهلالین ۱- تأخیر در اعلام جرم به دلیل اعتقادات فرهنگی و حفظ آبرو بوده است ۲-متوفی از ناحیه پشت سوخته بنابراین موضوع خودسوزی نبوده است ۳- تحقیق از متهم چند ماه پس از حادثه انجام شده است و از متهم در اداره آگاهی تحقیق نشده است ۴- دادگاه فقط به تعارض اظهارات شهود توجه داشته است و اصل موضوع مورد توجه قرار نگرفته است ۵-وجود تعارض در اظهارات شهود از نظر روان شناسی امری طبیعی است ۶- موضوع ازاله بکارت مرحومه مغفول مانده است نیز موجب خدشه بر استنباط دادگاه نیست زیرا صرف نظر از اینکه در خصوص اتهام رابطه نامشروع منتسب به متهم قبلا از طرف دادگاه عمومی بخش ف... حکم برائت صادر شده است ، موارد اعلام شده در لایحه وکیل فرجام خواه موجب حصول علم متعارف بر وقوع قتل و حتی موجب ظن نیز نمی باشد و قرائن و امارات و شواهد امر دلالت آشکار بر خودسوزی متوفی دارد ، اما از حیث صدور حکم برائت به جای حکم به توقف دعوی نتیجتا اعتراض فرجام خواه وارد است ، زیرا مطابق فتاوای معتبر فقهای عظام و از جمله فتوای مقام معظم رهبری حضرت آیت اله خامنه ای که در دادنامه فرجام خواسته نیز ذکر شده است و نیز وحدت ملاک ماده ۳۱۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ ، در صورتی که مدعی از مطالبه قسم از متهم خودداری کند رسیدگی به دعوی متوقف می شود و حکم به توقف دعوی نیز در چنین شرایطی از مصادیق فصل خصومت محسوب می شود و صدور حکم برائت و قطعی شدن آن موجب از بین رفتن حق تحلیف مدعی است که زوال این حق مخالف موازین شرعی و اصول حقوقی است ، بنابراین به استناد بند ۴ قسمت ب ماده ۴۶۹ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ ، دادنامه فرجام خواسته را نقض می نماید و پرونده جهت رسیدگی مجدد به دادگاه هم عرض که در حال حاضر دادگاه کیفری یک می باشد ارجاع می گردد.

شعبه ۲۰ دیوان عالی کشور – رئیس و عضو معاون

محمد ناصری صالح آباد - حمید دلیر