ماده ۱۷۰ قانون آیین دادرسی مدنی
ماده ۱۷۰ قانون آیین دادرسی مدنی: مستأجر، مباشر، خادم، کارگر و بهطور کلی اشخاصی که ملکی را از طرف دیگری متصرف میباشند میتوانند به قائم مقامی مالک برابر مقررات بالا شکایت کنند.
توضیح واژگان
خادم: یعنی نوکر، کلفت، باغبان، منشی، مباشر و متصدی امور کسی. به بیان دیگر خادم کسی است که به فرمان مخدوم عمل کرده و اجرت دریافت میکند.[۱]
پیشینه
از نظر ساوینی گسترش اقامه دعوای تصرف برای نگه دارنده مال غیر ممنوع میباشد و اراده مالکانه را برای دعوای تصرف ضروری میداند اما ایرینگ پیشنهاد میکند تا این حمایت را گسترش داده و به نگه دارنده مال برای غیر نیز اجازه طرح دعوای تصرف داده شود.[۲][۳] در حقوق فرانسه نیز میگویند: «در تصرف قصد نوعی، معتبر است نه قصد شخصی» بنابراین مستأجر نوعاً قصد تصرف مالکانه نمیکند بلکه قصد تصرف به حساب غیر میکند.[۴]
نکات توضیحی و تفسیری دکترین
در مواد دیگر بحث دعاوی تصرف از واژه دعوا استفاده شدهاست ولی در این ماده از کلمه شکایت استفاده شدهاست و نباید چنین پنداشت که دعوای تصرف نیازمند تقدیم دادخواست نمیباشد.[۵]
به نظر میرسد کلیه کسانی که در مالی تصرف دارند و به نفع خود از آن استفاده میکنند متصرف شناخته میشوند مانند زارع، صاحب حق انتفاع، مستأجر و .. و میتوانند در دادگاه اقامه دعوا کنند. و از طرف دیگر کسانی که تصرف آنان صرفاً برای استفاده دیگری و حفاظت از آن مال میباشد نیز متصرف شناخته میشوند و امکان اقامه دعوا دارند مانند ولی، قیم، وکیل، خادم، سرایدار و .. ، این اشخاص اگرچه عنصرمادی تصرف را در اختیار دارند و فاقد عنصر معنوی تصرف اند ولی وقتی که تصرف آنها منحصراً از نظر نظم عمومی ناشی از آن مورد توجه واقع میشود، قصد استفاده از مال به نفع خود یا دیگری برای تحقق عنصر معنوی کافی است.[۶]
بنابراین با اینکه در این ماده طرح دعوا از جانب اشخاص مذکور به قائم مقامی مالک مورد قبول واقع شدهاست اما از آنجایی که در این دعاوی به موضوع مالکیت رسیدگی نمیشود و مالک بودن خواهان شرط نیست از این رو با توجه به مفاد ماده ۱۶۱ ق.ا.د. م به نظر میرسد اشخاص یاد شده در این ماده راساً به استناد تصرف و استفاده خود میتوانند دعوای تصرف طرح نمایند.[۷] و طرح دعوی به عنوان اصیل بهتر میباشد، چرا که به عنوان مثال حق مستأجر برای تصرف حقی مستقل میباشد و در صورتی که دعوایی به قائم مقامی مالک مطرح کند با استرداد دعوا توسط مالک دعوی مختومه میشود![۸]
انتقادات
عبارت «قائم مقامی» در اینجا صحیح نمیباشد چرا که این افراد اصالتاً میتوانند اقامه دعوا نمایند چون خودشان ذینفع بوده و در دعاوی تصرف نیز مالکیت نقشی ندارد بلکه بر اساس تصرف میباشد که متصرف نیز خود این اشخاص هستند.[۹]
منابع:
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد سوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 329656
- ↑ رضا ولویون. اماره تصرف (قاعده ید). چاپ 2. جنگل، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1541768
- ↑ رضا ولویون. اماره تصرف (قاعده ید). چاپ 2. جنگل، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1541768
- ↑ رضا ولویون. اماره تصرف (قاعده ید). چاپ 2. جنگل، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1541776
- ↑ عباس زراعت. محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران. چاپ 3. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 556984
- ↑ سیدمحسن صدرزاده افشار. آیین دادرسی مدنی و بازرگانی دادگاه های عمومی و انقلاب (جلد اول-دوم-سوم). چاپ 11. جهاد دانشگاهی، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2264348
- ↑ یوسف نوبخت. نگاهی به آیین دادرسی مدنی. چاپ 1. رادنواندیش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5320084
- ↑ علی عباس حیاتی. آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1248984
- ↑ عباس زراعت. محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران. چاپ 3. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 556988