کفر در لغت، یعنی بی‌دین بودن، در حقوق به کسی که به توحید یا پیامبری حضرت محمد، یا یکی از ضروریات دین، اعتقاد نداشته باشد؛ کافر گویند.[۱] همچنین، اینطور بیان شده است که کافر در لغت، به معنی فرد انکار کننده آمده‌است، در فقه و مفهوم حقوقی نیز به شخصی گفته می‌شود که منکر ایمان به خداست.[۲]

مواد مرتبط

اقسام کافر

کافر اصلی

به کسی گویند که از کودکی، به تبع پدر و مادر خود، کافر بوده‌است.[۳]

کافر مرتد

کسی است که مسلمان بوده؛ اما پس از بلوغ، با عقل و اختیار کامل، از دین خارج شده‌است.[۳]

کافر حربی

کافری است که هیچ‌یک از مذاهب اسلام، یهودیت، مسیحیت و زرتشتی را نپذیرفته‌است.[۴]

کافر ذمی

کفار ذمی نیز کفاری هستند که از آنان تحت عنوان «کتابی» نیز یاد شده‌است و یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان، صائبین را در بر می‌گیرند.[۴] جان و مال و عرض این دسته از کفار، تحت شرایطی در ذمه اسلام قرار دارد.[۵]

وقف بر کافر

وقف بر کافر ذمی صحیح بوده، اما وقف بر کافر حربی محل تأمل است.[۶]

جستارهای وابسته

منابع

  1. علی حسین مصلحی عراقی. حقوق ارث. چاپ 1. سمت، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 445332
  2. عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 707596
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ محمد روشن. بررسی تطبیقی موانع ارث. چاپ 1. مجد، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1071888
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 707580
  5. ایرج گلدوزیان. محشای قانون مجازات اسلامی. چاپ 5. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 669580
  6. عبداله کیایی. قانون مدنی و فتاوای امام خمینی (جلد اول). چاپ 1. سمت، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 37360