از خودبیگانگی در خوانش اندیشه سیاسی شریعتی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو

از خود بیگانگی در خوانش اندیشه سیاسی شریعتی نام مقاله‌ای از عباس منوچهری و عاطفه السادات سالاری است که در شماره بیست و پنجم (دی 1387) نشریه پژوهش حقوق عمومی منتشر شده است.

چکیده

شریعتی به از خودبیگانگی چونان یک بحران می‌اندیشد. او از این مفهوم برای توضیح چگونگی از دست رفتن "هويت" و "وجود حقیقی و فطری انسان" و شکل گیری "آگاهی کاذب" و انحطاط مردمان دنیای سوم استفاده می‌کند. مفهوم بحران در نظر شریعتی دو جنبه دارد یکی عقب ماندگی اقتصادی و اجتماعی و دیگری از دست رفتن روح خدایی انسان جدید است. وی نظریه پردازی رادیکال و خوش بین به ذات انسان است که ریشه ی مشکلات و نابسامانی‌های پدید آمده را ناشی از عوامل مصنوعی و ساخته های دست بشر می‌داند. شریعتی استعمار، استبداد استثمار و استحمار را به عنوان علل اصلی بحران الیناسيون در بین مردمان جهان سوم و جوامع اسلامی از جمله ایران معرفی می‌کند. به نظر او اسلام شیعی احیاء شده وضعیت ایده آلی را به وجود می‌آورد که دارای سه بعد عرفان برابری و آزادی است و قادر خواهد بود در این زمانه که روح انسانی در تکاپوی یافتن راهی برای رهایی است اشکال موجود سلطه را از بین ببرد. شریعتی معتقد است این وضع آرمانی تنها از طریق بازگشت به خویشتن محقق می‌گردد و توانایی آن را دارد که مسلمان ایرانی از خود بیگانه را به خویشتن حقیقی خود بازگرداند.

کلیدواژه‌ها

  • الیناسیون
  • تشخیص درد
  • وضعیت بدیل
  • بازگشت به خویشتن