رای دادگاه درباره مسئولیت شرکا در رد مال مسروقه (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۰۴۰۰۷۷۲)
شماره دادنامه | ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۰۴۰۰۷۷۲ |
---|---|
تاریخ دادنامه | ۱۳۹۳/۰۶/۱۲ |
نوع رأی | رأی شعبه |
نوع مرجع | دادگاه تجدیدنظر استان |
گروه رأی | رای کیفری |
موضوع | مسئولیت شرکا در رد مال مسروقه |
قاضی | ایوب امرجی هدایت اله جوادی بهزاد سعادت زاده |
چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره مسئولیت شرکا در رد مال مسروقه: مسئولیت شرکا در رد مال مسروقه بصورت تساوی است نه تضامنی.
رأی دادگاه بدوی
در خصوص شکایت ۱. ح.ب. فرزند ن. (موضوع ایراد ضرب و جرح عمدی با قمه) ۲. ع.ت. فرزند غ. (موضوع سرقت مقرون به آزار به واسطه تهدید با چاقو، گذشت کرد) ۳. ر.ح. فرزند ه. (سرقت مقرون به آزار به واسطه تهدید با چاقو، گذشت کرد) ۴. د.ح. فرزند ی. (موضوع سرقت بیست هزار تومان وجه نقد - یک دستگاه ریش تراش و مدارک سرقت به نحو کیف زنی) ۵. س.ه. فرزند ک. (سرقت به نحو کیف زنی - یکصد و شصت هزار تومان وجه نقد - یک ادکلن - یک فلش مموری و گواهینامه رانندگی و کارت عابر بانک قیمت ادکلن یکصد و ده هزار تومان) ۶. ع.الف. فرزند ع. ( سرقت داخل مغازه، گذشت کرد) ۷. ص.ب. فرزند ع. (سرقت از داخل مغازه، گذشت کرد) ۸. ک.م. فرزند ع. (سرقت مقرون به آزار یک گردنبند طلا به ارزش دو میلیون و دویست هزار تومان) ۹. ف.الف. فرزند ع. (سرقت به نحو کیف زنی - پانصد هزار تومان وجه نقد داخل کیف و دویست هزار تومان از عابر بانک وی برداشت شد و یک عابر بانک که حدود یک میلیون تومان در آن حساب وجه می باشد ولی گزارش از پرداخت آن موجود نیست و کارت ملی او) ۱۰. ج.ج. فرزند ب. ( ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو) ۱۱. سرقت مقرون به آزار (گذشت کرد) ۱۲. ف.د. با وکالت ع. (سرقت به نحو کیف زنی چهار میلیون تومان وجه نقد) ۱۳. ف.ع. فرزند م. (سرقت به نحو کیف زنی موضوع سرقت پنجاه میلیون وجه نقد طبق اظهارات وی در صفحه ۳۸۷ پرونده) علیه ۱. و.ک. فرزند ع.، ۲۸ ساله، فاقد شهرت، اهل تهران - مقیم کرج فردیس دارای یازده فقره سابقه کیفری و به لحاظ عجز از تودیع وثیقه بازداشت با وکالت الف.ح. دایر بر سرقت مقرون به آزار به نحو تهدید با قمه و چاقو، سرقت به نحو کیف زنی و سرقت از داخل مغازه که در بحث رد مال دقیقا به شکات وی و آن هایی که گذشت کرده اند اشاره می شود و اخلال در نظم عمومی به نحو ایجاد حرکات غیرمتعارف در شهر که باعث رعب و وحشت مردم را فراهم آورده و مضافا با هیاهو و جنجال در حیاط دادگستری با زخمی کردن خود موجبات بی نظمی و جنجال را سبب شده بود به واسطه تهدید با چاقو در شهر برای مردم. ۲. ی.ب. فرزند غ.، فاقد شهرت، ۳۰ ساله، اهل شهر ری، مقیم ....، با ایداع وثیقه آزاد، دارای یک فقره سابقه کیفری، با وکالت م.ن.، دایر بر مشارکت در چندین فقره سرقت مقرون به آزار و سرقت به نحو کیف زنی که در بحث رد مال دقیقا به شکات وی اشاره می شود. ۳. م.ر. فرزند م، فاقد شهرت، ۲۷ ساله، اهل ملارد، مقیم ....، فاقد سابقه کیفری و با ایداع وثیقه آزاد، دایر بر مشارکت در سرقت مغازه ( موضوع شکایت ع.الف. و ص. ب. که گذشت کردند). ۴. ر.م. فرزند ع.الف.، معروف به ر.ل.، ۲۲ ساله، دارای سوابق متعدد کیفری، اهل قم، مقیم ....، با ایداع وثیقه آزاد، دایر بر ایراد ضرب و جرح عمدی با قمه، مشارکت در سرقت چندین فقره مقرون به آزار، تمرد در برابر مأمورین دولت در حین انجام وظیفه به واسطه تهدید و قدرت نمایی با چاقو علیه آن ها، اخلال در نظم و آسایش عمومی در شهر که باعث رعب و وحشت مردم را فراهم کرده است و شرب خمر که در خصوص رد مال متعاقبا به تفکیک اعلام می شود. ۵. ف.س. فرزند م.ر.، ۲۲ ساله، معروف به ک.، اهل سنقر، مقیم .... و با ایداع وثیقه آزاد با وکالت س.ش.، دایر بر ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو، مشارکت در چندین فقره سرقت مقرون به آزار، تمرد در برابر مأمورین دولت در حین انجام وظیفه به واسطه تهدید و قدرت نمایی با چاقو علیه آن ها، اخلال در نظم و آسایش عمومی به واسطه حرکات غیرمتعارف، هیاهو و جنجال در شهر که سبب رعب و وحشت آن ها شده است، شرب خمر. در این پرونده مواجه با متهمان نام آشنای منطقه بوده که از چندین سال قبل تا حال به شرارت و سرقت از مردم و ایجاد رعب و وحشت شهرستان مشغول بوده که با شگردهایی خاص که اغلب شر در ظاهر بوده نیز اقدام می کردند که اغلب مردم منطقه که از افراد ضعیف جامعه از هر لحاظ بوده بعضا از ترس جان فرزندان و نوامیس خود و بعضا از ترس مال ناچیز خود اقدام به طرح دعوی کیفری نمی نموده چه بسا در این پرونده بسیاری شکایت نکرده و بسیاری پس از طرح شکایت گذشت کرده و عده قلیلی به ناچار شکایت کرده این افراد در پارک ها ظاهر می شده در حالی که اغلب مست می کرده با چاقو به مردم هجوم می برده و اموال آن ها را غارت می نمودند که شکات دقیقا در پرونده به این موضوع اشاره کرده اند و گاها با موتورسیکلت دست به گردن و دستان ضعیف زنان بیچاره نموده و گردنبند و دستبند آن ها را در ملاء عام سرقت می نمودند گاه شناسایی شده گاه متواری می شدند و حتی مردم را به این طریق مجروح می کردند با توجه به شرح معنونه شکایت بی شائبه شکات، گزارش مبسوط مرجع انتظامی اعم از کلانتری های منطقه، آگاهی شهرستان و علی الخصوص پلیس اطلاعات و امنیت این شهرستان که به وضوح موضوع را پیگیری و تحقیق و متهمان را جلب نموده اند، اقرار متهمان در اغلب موارد سرقت و ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو و کیف زنی و مقرون به آزار و دفاعیات بلاوجه برخی از آن ها در خصوص اخلال در نظم عمومی و تمرد در برابر مأمورین و نظریه های پزشکی قانونی و مفاد کیفرخواست دادسرای عمومی و انقلاب ملارد تحت شماره ۸۸ الی ۶۶۰۱۰۱۷۷۴ تحقق و انتساب بزه به مشارالیهم محرز و مسلم است، لهذا مستندا به مواد ۴۴۸-۴۴۹-۴۸۸-۷۰۹ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲، تبصره ذیل ماده ۶۱۴ و مواد ۶۱۸-۶۶۷-۶۵۶-۶۱۵-۶۵۲ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵ الف- و.ک. را در خصوص کلیه سرقت های یاد شده جمعا موضوع را سرقت مقرون به آزار تلقی و در این خصوص نامبرده را به ۳ سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی و ۴۰ ضربه شلاق در اجرای احکام کیفری ملارد و رد مال متعاقبا ذکر می گردد و در خصوص اخلال در نظم به نه ماه حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی و ۳۰ ضربه شلاق در اجرای احکام کیفری ملارد؛ ب- ی.ب. در خصوص کلیه سرقت های موصوف آن ها را جمعا سرقت مقرون به آزار تلقی و مشارالیه را به تحمل ۳ سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی و ۲۰ ضربه شلاق در اجرای احکام کیفری ملارد محکوم رد مال ذیلا اعلام می شود؛ ج- م.ر. که فقط در خصوص سرقت مغازه با مشارکت و.ک. بوده که شکات وی ع.الف. و ص.ب. گذشت کرده و نامبرده را به ۶ ماه حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی و ۱۰ ضربه شلاق در اجرای احکام کیفری ملارد محکوم و در خصوص رد مال موضوع سرقت های و.ک. و ی.ب. در خصوص سرقت از ۱. ف.ع. ۲. د.ح. ۳. س.ه. ۴. ف.د. دو متهم یاد شده ( و. و ی.) متضامنا محکوم و پرداخت اصل مال یا مثل یا قیمت مال در حق شکات و در خصوص سرقت از ک.م. و ش.ع. فقط و.ک. محکوم به پرداخت اصل مال یا قیمت یا مثل آن ها می گردد و سایر شکات گذشت کردند که در صدر رأی بیان شد. ضمنا رد مال ف.الف. را هم باید ی.ب. به تنهایی نسبت به رد اصل مال یا مثل یا قیمت آن اقدام کند. ت- ر.م. در خصوص مشارکت در ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو به ج.ج. و ح.ب. از حیث جنبه خصوصی جرم به میزان تقصیر به پرداخت دیات: ۱. بریدگی دامیه بخیه شده روی لب فوقانی دو صدم دیه کامل انسان ۲. بریدگی دامیه ناحیه آهیانه چپ به دو صدم دیه کامل انسان در حق ح.ب. و دیات: ۱. جوشگاه خلف بازوی چپ متلاحمه یک و نیم صدم دیه کامل انسان ۲. جوشگاه جراحت ساعد چپ دامیه یک صدم دیه کامل انسان در حق ج.ج. محکوم (نصف دیات) و از حیث جنبه عمومی جرم نیز نامبرده را به نه ماه حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی در خصوص اخلال در نظم عمومی به ۶ ماه حبس تعزیری و ۱۰ ضربه شلاق و تمرد در برابر مأمورین در حین انجام وظیفه چهار ماه حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی د- ف.س. در خصوص ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو نسبت به ج.ج. (که رضایت وی را جلب کرد) و ح.ب. از حیث جنبه خصوصی جرم نامبرده را به پرداخت نصف دیه ح.ب. به شرح فوق از حیث جنبه عمومی جرم به ۴ ماه حبس تعزیری و در خصوص اخلال در نظم عمومی به ۴ ماه حبس تعزیری و ۱۰ ضربه شلاق در خصوص تمرد در برابر مأمورین دولت هم به ۴ ماه حبس تعزیری محکوم و اعلام می دارد. اما در خصوص اتهام و.ک. دایر بر تهدید با چاقو و نگه داری یک قبضه اسلحه شاه کشی و اتهام ر.م. دایر بر مشارکت در سرقت مقرون به آزار - نگه داری یک قبضه اسلحه کلت کمری شاه کش و شرب خمر و اتهام ف.س. دایر بر مشارکت در سرقت مقرون به آزار و شرب خمر با توجه به جمیع اوراق و محتویات پرونده بدوا در خصوص نگه داری سلاح گرم کلت کمری چون سلاح کشف نشده است و متهمان نیز به تفکیک یاد شده منکر شده اند. در خصوص شرب خمر دلیل کافی وجود ندارد و در خصوص مشارکت در سرقت موضوع اتهامی ف.س. و ر.م. چون شکات یاد شده در قرار مجرمیت همانگونه که در صدر رأی اشاره شده است دقیقا متهمان خود را اعلام نموده چرا که پس از جلب آن ها را شناسایی کرده بودند و در این خصوص بزه متوجه آن ها نمی باشد. حکم صادره فقط نسبت به م.ر. غیابی و نسبت به سایر متهمان حضوری است، بدوا ظرف ۱۰ روز پس از ابلاغ به متهم غایب قابل واخواهی در این دادگاه و سپس ظرف ۲۰ روز پس از ابلاغ به او و سایر اطراف دعوی قابل اعتراض در یکی از محاکم تجدیدنظر استان تهران است .
رئیس شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی ملارد امرجی
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص اعتراض و تجدیدنظرخواهی آقای ر.م. نسبت به دادنامه شماره ۹۲۰۰۱۹۳۴ مورخ ۰۸/۱۱/۹۲ صادره از سوی شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی ملارد که به موجب مفاد آن در مورد اتهامات تجدیدنظرخواه دایر به مشارکت در ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو نسبت به دو نفر مصدوم که یکی از آنان گذشت خود را اعلام کرده است و متهم از جهت جنبه خصوصی به رد نصف دیات معینه در حق هرکدام از مصدومان محکوم شده است که به لحاظ این که دیات معینه کمتر از خمس دیه کامل مرد مسلمان بوده و در این خصوص و بر اساس مفهوم مخالف بند دال ماده ۱۳۲ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری این قسمت از دادنامه تجدیدنظرخواسته قطعی محسوب و بنابراین تجدیدنظرخواهی در این قسمت مردود و محکوم به رد است و از جهت جنبه عمومی جرح با چاقو نیز تجدیدنظرخواه را به تحمل نه ماه حبس تعزیری محکوم نموده است. و هم چنین به جهت اتمام اخلال در نظم عمومی و تمرد نسبت به مأمورین دولت در حین انجام وظیفه نیز متهم تجدیدنظرخواه را به تحمل شش ماه حبس و ده ضربه شلاق تعزیری بابت اخلال در نظم و چهار ماه حبس تعزیری بابت تمرد محکوم نموده است که پس از ابلاغ و در فرجه از سوی متهم مورد تجدیدنظرخواهی واقع و پس از ارجاع و بررسی در این دادگاه و از آن جا که ایراد و اعتراض موجه و مؤثری از ناحیه متهم به عمل نیامده و دادنامه هم با رعایت موازین و بر اساس مستندات صادر شده است، لهذا ضمن رد اعتراض و تجدیدنظرخواهی و از آن جا که دادگاه بدوی در رأی خود به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۰۱/۰۲/۹۲ اشاره نکرده است و رعایت مفاد این ماده متناسب به حال متهم بوده، لذا این دادگاه رعایت مفاد ماده مذکور را نسبت به متهم در مرحله اجرای حکم توسط اجرای احکام را لازم می داند و با اصلاح دادنامه از این حیث و با رد تجدیدنظرخواهی و به استناد بند الف از ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته را تأیید می نماید. و اما در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای م.ن. به وکالت از آقای ی.ب. که به اتهام سرقت های متعدد که مقرون به آزار بوده و طبق دادنامه صدرالاشاره به تحمل سه سال حبس تعزیری و بیست ضربه شلاق تعزیری و رد مال به اتفاق متهم دیگر به نام آقای و.ک. محکوم شده است و پس از ابلاغ دادنامه به وکیل و در فرجه از سوی وی نسبت به آن اعتراض و تجدیدنظرخواهی شده و به این دادگاه ارجاع و مورد رسیدگی و بررسی قرار گرفته است و از آن جا که در لایحه تقدیمی وکیل ایراد و اعتراض موجه و مؤثری که موجب نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته باشد به عمل نیامده و دادنامه نیز با رعایت موازین صادر شده است و لذا با رد تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه و با اصلاح این قسمت از دادنامه که در مورد رد مال که در دادنامه به نحو تضامن اشاره شده است و این امر مبنی بر اشتباه بوده و به رد مال به نحو تناصف اصلاح می گردد و نهایتا به استناد بند الف ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری این قسمت از دادنامه را نیز تأیید می نماید. رأی صادره قطعی است.
رئیس شعبه ۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مستشار دادگاه
جوادی سعادت زاده