رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره درخواست فسخ نکاح به استناد بیماری روحی و روانی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره درخواست فسخ نکاح به استناد بیماری روحی و روانی: اختلال در شخصیت و بیماری روحی و روانی ولو به صورت حاد، با توجه به تعاریف دقیق علمی، جنون محسوب نشده و سابقه بیماری روحی و یا ادامه آن بعد از وقوع عقد نکاح و پیگیری درمان بیماری، به تنهایی موجبی برای فسخ نکاح نیست.

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۲۵۶۰۰۶۹۱
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۲۵۶۰۰۶۹۱
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۹/۲۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۴۱ دیوان عالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعدرخواست فسخ نکاح به استناد بیماری روحی و روانی
قاضیحمیددرخشان نیا
احمدخان بیگی
علی رازینی
محسن یکتن خدائی

رأی خلاصه جریان پرونده

آقایان ب. ک. و ن. ص. بوکالت از آقای ن. ق. دادخواستی به طرفیت خانم پ. و. به خواسته فسخ نکاح تقدیم محاکم عمومی کرج نموده که به شعبه ۳۱ ارجاع و در آن ادعا نموده اند موکلشان در تاریخ ۹۱/۸/۳ طی عقدنامه شماره ... در دفتر ازدواج شماره ... کرج با خوانده ازدواج دائم نموده و اینک متوجه حالات غیرطبیعی و عیوبی از قبیل افسردگی شدید ، وسواس و ... گردیده که قبل از ازدواج در زوجه بوده و آن را مخفی نگه داشته اند . حال از آنجائی که شرط اساسی عقد ازدواج ، صفت سلامت طرفین است که از شروط اصلی عقد محسوب می گردد و این صفت درخصوص خوانده در زمان عقد وجود نداشته جهت صحت عرایض می طلبد با ارجاع زوجه به پزشکی قانونی ، سلامت وی نسبت به قبل از وقوع عقد و نیز شرایط روحی و روانی وی در وضعیت فعلی مورد بررسی و پس از تأیید مطالب ، با لحاظ نمودن عدم وجود هرگونه فرزند مشترکی و گزارشات مرکز روانشناسی بالینی مندرج در ستون خواسته و همچنین اعلام نظر پزشکی قانونی که مؤید ادعای موکل خواهد بود و عدم امکان ادامه زندگی مشترک زناشویی با نامبرده برای موکل ، مستندا به ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی تقاضای رسیدگی و صدور حکم مبنی بر فسخ نکاح منعقده بین موکل و خوانده دعوی را دارد . زوجه نیز خانم ف. ن. را بعنوان وکیل خود برگزیده و به دادگاه معرفی نموده و در اولین جلسه دادرسی نیز که با حضور طرفین و وکلای ایشان تشکیل گردیده وکیل مدافع زوج اضافه می کند : تقاضای استعلام مدارک بالینی ایشان و سپس استعلام از پزشکی قانونی را دارد تقاضای صدور حکم فسخ نکاح بلحاظ بیماری روانی خوانده را دارم ... وکیل خوانده بیان داشته : موارد فسخ نکاح در قانون احصاء شده و افسردگی جزء موارد مذکور نمی باشد و اساسا موکل حتی هیچگونه افسردگی ندارد خواهان خودش دچار بیماری اعصاب و روان است و دارو مصرف می کند و از طرفی موکل در مدت دو سال زندگی مشترک لیسانس گرفته و بعنوان دانشجوی نمونه معرفی و موفقیتهای دیگری بدست آورده و مدارک دیگری هم دال بر طی مراحل تحصیلی نرمال داریم ... دادگاه با اعلام ختم جلسه دستور معرفی خوانده (زوجه) را به پزشکی قانونی جهت بررسی اینکه وی دارای بیماری روانی می باشد یا خیر ؟ در صورت وجود بیماری از موارد جنون محسوب می گردد یا خیر ؟ داده است . نتیجه واصله در مرحله اول حاکی از آنست که زوج نیز ضرورت دارد به همراه زوجه حاضر تا بتوان جهت اظهارنظر دقیق اقدام نمود ... در مرحله دوم پزشکی قانونی به گواهی شماره ۳۱/۲/م/۲۷۵۹۴ مورخ ۹۴/۱/۳۰ اعلام داشته : صاحب تصویر فوق معاینه و مصاحبه شد . در عین حال با زوج جداگانه مصاحبه شد . براساس مصاحبه و گواهی روانپزشک و پرونده مطب نامبرده نزد روانپزشک معالج نامبرده مبتلا به اختلال خلقی و درجاتی از مشکلات شخصیتی و اختلالات رفتاری ناشی از آن می باشد ولیکن وضعیت نامبرده از مصادیق جنون نمی باشد . با وصول نظریه پزشکی قانونی دادگاه در وقت فوق العاده (۹۴/۱/۳۰) تشکیل جلسه داده با اخذ نظر قاضی محترم مشاور مبنی بر اینکه طبق گواهی پزشکی قانونی جنون خوانده محرز نمی باشد نظر به بطلان دعوی خواهان دارم ... ختم رسیدگی را اعلام و به موجب دادنامه ۹۴۰/۷۰ مورخ ۹۴/۱/۳۰ با توجه به گواهی پزشکی قانونی که بیماری روانی زوجه (خوانده) را از مصادیق جنون ندانسته و نظر قاضی مشاور دعوی خواهان را وارد ندانسته حکم به بطلان دعوی وی صادر نموده است ... (ص ۳۹)از این حکم وکیل مدافع زوج در مهلت قانونی تجدیدنظرخواهی نموده که بتاریخ ۹۴/۳/۲ به شماره ۱۷ دادخواست نامبرده ثبت و پس از تبادل لوایح و ارجاع آن به شعبه سوم تجدیدنظر دادگاه مذکور در وقت فوق العاده جهت بررسی بیشتر و اخذ توضیح حضور زوجین را ضروری دانسته لذا دستور تعیین وقت رسیدگی را صادر می نماید . ولی ظاهرا در تاریخ مقرر علیرغم ابلاغ وقت دادرسی به طرفین پرونده و وکلای آنان تنها به تقدیم لایحه از سوی وکیل تجدیدنظرخواه و ارائه مدارک از سوی وکیل تجدیدنظرخوانده (زوجه) اکتفا شده است . سپس دادگاه تجدیدنظر با اعلام ختم رسیدگی مبادرت به انشاء رأی به موجب دادنامه ۸۳۵-۹۴۰ مورخ ۹۴/۶/۳۱ به شرح ذیل نموده است : ... با بررسی محتویات پرونده ، هرچند خواهان دلیل ثبوت خواسته (فسخ نکاح) را بروز عیب و فقدان سلامت روحی و روانی زوجه اعلام نموده است که از جمله مصادیق بیماری های روحی و روانی جنون می باشد و زوج خواسته خود را مبتنی بر ابتلاء زوجه به اختلافات رفتاری (افسردگی و وسواس شدید) قرار داده لیکن استدلال دادگاه محترم نخستین در صدور رأی به بطلان دعوی معطوف به منتفی بودن جنون زوجه نموده است . مع الوصف با توجه به اینکه فسخ نکاح هرچند به سبب فقدان سلامت زوجه به جهت ابتلاء به اختلالات رفتاری بوده باشد ، حسب اینکه به حکم ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی اعمال خیار فسخ فوریت داشته و در صورت عدم فسخ پس از اطلاع از علت فسخ ، مدت دو سال بوده که با زوجه زندگی کرده و ایشان را برای حل مشکل به کلینک های مختلف برده است که با این وصف زمان فسخ منقضی شده و فوریت آن منتفی گردیده است و به همین سبب موضوع مشمول مقررات ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی نمی باشد . بنابراین صرفنظر از استدلال دادگاه بر بطلان دعوی فسخ ، به جهت نتیجه با توجه به نکات و مستندات ذکر شده با عنایت به اینکه تجدیدنظرخواه ایراد یا دفاع مؤثری که موجبات نقض دادنامه معترض عنه را فراهم آورده باشد ، ارائه نکرده است و موضوع مشمول هیچیک از جهات مندرج در ماده ۳۴۸ قانون آئین دادرسی مدنی نمی باشد لذا ضمن رد تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه به تجویز ماده ۳۵۸ قانون مارالذکر دادنامه تجدیدنظرخواسته را از حیث نتیجه تأیید می نماید ... در فرجه قانونی وکیل مدافع زوج از دادنامه مذکور فرجامخواهی نموده که با وصول لوایح و ثبت دادخواست فرجامی به شماره ۸۸۵۰ مورخ ۹۴/۷/۸ پرونده جهت رسیدگی به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است . هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید . پس از قرائت گزارش آقای محسن یکتن خدائی عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حمید درخشان نیا دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر صدور رأی شایسته برابر موازین قانونی مورد تقاضاست . درخصوص دادنامه شماره ۸۳۵ مورخ ۹۴/۶/۳۱ تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

درخصوص فرجامخواهی آقای ب. ک. بوکالت از آقای ن. ق. به طرفیت خانم پ. و. ش. نسبت به دادنامه ۸۳۵ صادره از شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان البرز در رد دادخواست تجدیدنظرخواهی زوج از دادنامه ۷۰ مورخ ۹۴/۱/۳۰ اصداری از شعبه ۳۱ دادگاه عمومی خانواده گرچه مبنی بر عدم احراز جنون زوجه و خواسته زوج (خواهان بدوی) دائر بر تقاضای فسخ نکاح به این واسطه ، از آنجا که گواهی پزشکی قانونی نافی ادعا فرجامخواه بوده و اختلال در شخصیت از مصادیق جنون به معنای عرفی آن که همانا زوال عقل می باشد محسوب نمی گردد ، لذا برخلاف آنچه اعضای محترم دادگاه تجدیدنظرخواسته در نتیجه گیری به آن رسیده اند . اساسا با عدم احراز جنون نوبت به اعمال حق فسخ نکاح از سوی هر یک از زوجین که مدعی آن هستند و با رعایت مهلت مقرر در ماده ۱۱۳۱ و ۱۱۲۸ قانون مدنی برای اعمال این حق نمی رسد . و از طرف دیگر با مطالعه در لایحه فرجامخواهی تقدیمی از سوی وکیل مدافع محترم فرجامخواه حاوی نکته ایی که در بردارنده ایراد مؤثر باشد و موجبات خدشه به دادنامه معترض عنه را فراهم آورده مشاهده نمی گردد چرا که بیماری روحی و روانی ولو بصورت حاد هم که باشد با توجه به تعاریف دقیق علمی که از سوی متخصصین و اهل فن در رشته روانشناسی و روانپزشکی بعمل آمده جنون تلقی نمی شود و در مانحن فیه نیز بر فرض سابقه بیماری روحی و یا ادامه آن بعد از وقوع عقد ازدواج و پیگیری درمان بیماری به تنهایی موجبی برای فسخ نکاح و اعمال آن نخواهد بود . لذا با رد درخواست فرجامخواه موجبی برای ایجاد حق فسخ نکاح و اعمال آن نخواهد بود . دادنامه معترض عنه مستندا به ماده ۳۷۰ قانون آئین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۷۹ نتیجتا مورد تأیید و ابرام قرار می گیرد .

شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور- رئیس و عضومعاون و عضومعاون

علی رازینی - احمد خان بیگی - محسن یکتن خدایی