رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شبهه حکمیه در بزه زنا
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شبهه حکمیه در بزه زنا: در صورت بروز شبهه حکمیه، محکوم کردن زانیه به حد زنا اعم از محصنه یا غیر محصنه به دلیل مطلق بودن شبهه، فاقد وجاهت قانونی است.
رأی خلاصه جریان پرونده
به موجب درگیری آقایان ص.م. و آقای الف.ح. مبنی بر اینکه هرکدام مدعی هستند شوهر خانم ف.ب. و پدر دختر خانم به نام ی. می باشند هر دو مرد به همراه خانم ف.و ی. به کلانتری انتقال و در کلانتری خانم ف.ب. اظهار می دارد. بنده در سال ۸۸ با الف.ح. دوست شدم درحالیکه شوهرم ص.م. می باشد سند ازدواج رسمی دایم داریم با الف.ح. که دوست بودم صاحب یک دختر به نام ی. شدم از این دوستی و بچه دار شدنم شوهرم اطلاع نداشت فکر می کرد از خودش می باشد مقصر اصلی من هستم شوهر اول اطلاعی نداشت شوهر دومم که من صیغه اش بودم از شوهر داشتن من خبر نداشت الف.ح. بیان می کند شب گذشته رفتم درب منزل خانم ب. که زن صیغه ایم می باشد که از سال ۸۸ او را صیغه کرده ام به مدت یک سال مدت آن به اتمام رسیده بود درب منزل ایشان رفتم دیدم آقایی در منزل می باشد و دختر بنده هم در بغل ایشان است علت را پرسیدم آقا گفت من شوهر اصلی و قانونی خانم ب. هستم ف. ب. در آن لحظه فرار کرد رفتیم کلانتری ف. ب. به من گفت من سال ۸۶ از شوهرم طلاق گرفتم و صیغه آقای الف. ح. شدم به مدت یک سال خانم از من باردار شد خواستیم بچه را سقط کنیم که ف. به مدت ۶ ماه متواری شد. بخاطر بچه ام خواستم عقد دایم کنم که ایشان امروز فردا کرد نشد از وی شاکی هستم چون مرا گول زده است. آقای ص. م. اظهار می دارد وقتی درب منزل را باز کردم این آقا ( الف. ح.) گفت با خانم من چکار داری گفتم ایشان ۱۲ سال است خانم قانونی و عقدی من است که با او زندگی می کنم با ایشان در حال صحبت بودیم که ف. فرار کرد از این آقا به دلیل اینکه منزل من نصف شب آمده وارد منزلم شده شاکی هستم از خانم خودم هم به نام ف. شاکی هستم ف. ب. می گوید با الف. ح. حدود چهار سال صیغه بودم ایشان از شوهر داشتن من مطلع نبود از وی بچه دار شدم با ایشان رابطه زناشویی داشته ام شوهر اصلی من هم اطلاعی نداشت به وی اتهام زنای محصنه تفهیم می شود می گوید قبول دارم (صفحه ۱۰) دادسرای کرج قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه کیفری استان صادر می کند پرونده به شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز ارجاع می گردد این شعبه در تاریخ ۱۳۹۲/۸/۴ با حضور طرفین دعوا به همراه وکلای خود تشکیل گردیده ابتداء وکیل شاکی آقای ص. م. شکایت موکلش را بیان می کند مدعی است که ف. ب. همسر قانونی و شرعی موکلش آقای ص. م. می باشد که دارای یک فرزند دختر به نام ی. می باشند شناسنامه ی. هم به اسم آقای ص. م. می باشد در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۱۸ آقای الف. ح. درب منزل وی می آید با هجوم وارد می شود و می گوید شما ( ص. ) چرا با همسرم هستید. موکلم هم می گوید منزل مال من است و این خانم هم خانم من است متهم الف. م. دختر موکل را می گیرد می گوید دختر من است ف. نیز فرار می کند متهم یک دفترچه عقد موقت ارائه داده است که خانم ف. ب. زن موقت متهم می باشد لذا علیه هر دو هم الف. ح. و هم ف. ب. به دلیل زنای محصنه شاکی هستم سپس دادگاه از ف. ب. می خواهد جواب دهد. می گوید جرم زنا را قبول ندارم ولی رابطه با آقای الف. را قبول دارم حدود پنج سال رابطه داشتیم سپس خود متهم می نویسد در حد صحبت و نزدیکی را قبول ندارم ماچ و بوسه ولی دختر از آقای الف. ح. می باشد عمل جنسی با ایشان انجام داده ام متهمه با گریه می گوید همه چیزی را قبلا گفته ام سپس الف. ح. می گوید من با ایشان ازدواج کرده ام عقدنامه دارم. حدود دو سال است که عقد کرده ام ماهی دو بار به منزل وی می رفتم و عمل زناشویی انجام می دادیم اطلاع نداشتم که ایشان همسر دارد حتی اهالی مجتمع هم نگفتند که ایشان شوهر دارد هیچ آثاری از مرد در منزل ایشان ندیدم خیالم راحت بود که ایشان همسرم می باشد سپس ماجرای شب حادثه را بیان تکرار می کند ف. ب. می گوید اظهارات الف. صحیح می باشد من بخاطر بی میلی و عدم رغبت شوهرم و عدم صحبت وی این کار را کردم. هر شش ماه یکبار می آمد رابطه جنسی داشتیم شوهرش می گوید من میل جنسی دارم همان شب حادثه را رابطه داشتیم هر هفته یا ده روز رابطه زناشویی داشتیم نتیجه آزمایش ژنتیک DNA ابوت آقای الف. ح. نسبت به طفل دختر به نام ی. تأیید می کند ولی نسبت به آقای ص. م. منفی اعلام می نماید (صفحه ۶۴) در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۵ مجددا دادگاه با حضور طرفین به همراه وکلای خود و نماینده دادستان تشکیل گردیده ابتدا شاکی و وکیل وی شکایت خود را به شرح محتویات پرونده تکرار می نمایند نماینده دادستان حکم شایسته را می خواهد ف. ب. در پاسخ به اتهام زنای محصنه می گوید اتهام را قبول دارم که بچه متولد شده از الف. ح. می باشد چون از شوهر اصلی ام در مدت ۱۳ سال محبتی ندیدم. کتک می زد خسیس بود در مدت چند سال با آقای الف. ح. رابطه جنسی داشتم ص. هر شش ماه یکبار هم پیش من نمی آمد. ص. م. می گوید ف. دروغ می گوید من هفته یکبار داشتم ا. متهمه می گوید جرمی که کرده ام هم پشیمانم و هم توبه کرده ام سپس وکیل متهمه ف. ب. لایحه تقدیم می نماید دادگاه از متهمه آخرین دفاع اخذ می کند می گوید دفاعی ندارم با هم عقد کرده بودیم دادگاه مبادرت به انشاء رأی می نماید و با استدلالی که می کند متهمه ف. ب. را از اتهام زنای محصنه تبرئه می نماید ولی اتهام زنای غیرمحصنه را احراز نموده وی را به تحمل صد ضربه شلاق حد زنا محکوم می کند که این رأی مورد اعتراض آقای س. م. به وکالت از آقای ص. م. واقع جهت رسیدگی به دیوان عالی کشور ارسال که به این شعبه ارجاع می گردد این شعبه پس از بررسی به شرح آتی رأی صادر می کند. هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای علی شوشتری عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای علی پروینی دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر: اینکه اتهام در حد زنای غیرمحصنه محرز است و ایرادی به دادنامه وارد نیست مع الوصف تقاضای رسیدگی و صدور حکم شایسته را دارم. در خصوص دادنامه شماره ۰۱۰۹ – ۱۳۹۳/۳/۲۰ مشاوره نموده چنین رأی می دهد:
رأی شعبه دیوان عالی کشور
نظر به محتویات پرونده و کیفیات منعکس در آن در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای س.م. به وکالت از آقای ص.م. نسبت به رأی مذکور چون متهمه اظهار نموده حاکم به حکم نبودم یعنی شبهه در حکم داشتم دادگاه به همین جهت وی از حیث اتهام زنای محصنه تبرئه نموده ولیکن در خصوص اتهام زنای غیرمحصنه دادگاه محترم تفهیم اتهام نکرده تا معلوم شود آیا متهمه در مورد زنای غیرمحصنه هم شبهه در حکم دارد یا خیر؟ از استدلال دادگاه استفاده می شود که شبهه در حکم ف.ب. مطلق است یعنی کلا شبهه در حکم زنا چه محصنه و چه غیرمحصنه داشته بنابراین محکوم نمودن وی به حد زنا وجاهت قانونی ندارد لذا به دلیل وجود نواقص مذکور باستناد بند ب ماده ۲۶۵ ق.آ.د.ک رأی معترض عنه نقض جهت رسیدگی مجدد به دادگاه صادرکننده رأی تجدیدنظرخواسته ارجاع می گردد.
رئیس و مستشار شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور
ابراهیم لشکری - علی شوشتری