رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شرط صدور حکم به پرداخت دیه

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۹۳۰۰۰۸۸
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۹۳۰۰۰۸۸
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۳/۰۴
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۹ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعشرط صدور حکم به پرداخت دیه
قاضیرضا حاتمی
نبی الله راجی
حسین خاتوندهی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شرط صدور حکم به پرداخت دیه: در قتل شبه عمد به مجرد قتل، دیه بر ذمه جانی مستقر می گردد. لیکن تکلیف دادگاه به صدور حکم به پرداخت دیه، منوط به مطالبه اولیای دم است.

رأی خلاصه جریان پرونده

حسب محتویات پرونده در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۰۱ به کلانتری شماره ... شهرستان ج. گزارش می شود که شخص به نام ح. شانزده ساله در روستای س. به قتل رسیده است. بازپرس محترم شهرستان ج. و مأمورین انتظامی به محل وقوع حادثه عزیمت و محل حادثه که در منزل ص. بوده بازدید و مشاهدات خود را صورت جلسه می نمایند. قبل از آن م. و ر. که متوفی را به بیمارستان منتقل نموده اند دستگیر می شوند. م. در تحقیقات اولیه اظهار می دارد که با ب. به منزل ما در روستای س. رفتیم که بعدا آقایان ر. و ح. آمدند، غذا درست کردیم و خوردیم دراز کشیده بودیم که ح. تفنگ را آورد روی سر خود گذاشت و به شوخی گفت خودم را می کشم بعد از چند ثانیه صدای شلیک بلند شد و به سر خودش شلیک کرد. اما ب. می گوید م. بعد از نماز درحالی که ما سه نفر استراحت می کردیم، اسلحه کلاش را آورد و ضامن را کشید و لوله کلاش را روی سر ح. گذاشت غافل از این که گلوله داخل خشاب بوده ناگهان صدای گلوله شنیده شد که دیدم اسلحه دست م. و ح. روی زمین افتاده و م. می گوید کشتمش بدبخت شدم. زنگ زدیم به اورژانس و به بیمارستان منتقل نمودیم بین م. و ح. هیچ گونه اختلافی نبوده است. ر. دیگر افرادی که درصحنه حادثه می گوید من دراز کشیده بودم و کتم را روی صورتم انداخته بودم که ناگهان صدای بلندی شنیدم کتم را برداشتم دیدم اسلحه کلاش در دست م. می باشد و فریاد می زد و می گفت خودم را بدبخت کردم و به سر و صورت خود می زد. متهم در تحقیقات بعدی گفته است نمی دانستم داخل خشاب گلوله هست اسلحه را به سمت پیشانی ح. گرفتم و شلیک کردم که تیر به وی اصابت کرد و یک لحظه خواستم خودم را بکشم اما سریعا اسلحه را بردم سر جایش گذاشتم و به اورژانس زنگ زدم بین ما هیچ گونه اختلافی نبود اسلحه متعلق به پدرم می باشد، من اصلا قصد کشتن وی را نداشتم و فکر نمی کردم داخل خشاب فشنگ وجود دارد بقیه آقایان ر. و ب. در کشتن وی هیچ نقشی نداشته اند. پدر و مادر مقتول از م. دو نفر همراهمان وی شکایت نموده اند درخواست قصاص قاتل را نموده اند اما اظهار داشته اند که با مشتکی عنهم هیچ گونه خصومت و اختلافی نداشته ایم. پزشکی قانونی علت مرگ را تخریب نسج مغزی متعاقب خردشدگی استخوان جمجمه در اثر اصابت گلوله دانسته است پس از اقرار م. به قتل اولیاء دم مقتول از نامبرده شکایت و درخواست قصاص وی را کرده اند. دادسرا با صدور قرار مجرمیت متهم آقای م.ص. و کیفرخواست از دادگاه درخواست کیفر برای نامبرده نموده شعبه سوم دادگاه حسب الارجاع ضمن تشکیل جلسه با حضور متهم و وکیل تسخیری وی و اولیاء دم مقتول (پدر و مادر) و استماع شکایت اولیاء دم و دفاعیات متهم و وکیل وی به شرح ذیل مبادرت به صدور رأی نموده است. رأی دادگاه: اصل ارتکاب قتل از ناحیه متهم محرز و مسلم است مدعی قتل عمدی بوده و نیز دادستان محترم با اعتقاد به عمد کیفرخواست صادر نموده است اما متهم در کلیه مراحل رسیدگی ضمن قبول ارتکاب قتل مدعی غیر عمد بودن می باشد و قصد قتل نداشته و مدعی بوده که نمی دانسته گلوله در جان اسلحه می باشد و قصد شوخی داشته و با توجه به اینکه متهم و مقتول و ب. و ر. همگی باهم دوست بوده و سابقه خصومتی باهم نداشته اند و خانواده مقتول این موضوع را اظهار نموده اند متهم گرچه تا اندازه ای آشنا به استفاده از سلاح بوده اما این آشنایی به نحو دقیق و کامل نبوده، لذا در وصف عمدی بودن قتل شبهه و تردید قوی وجود دارد. همچنین در پرونده دلیلی بر نفی این شبهه و تردید وجود ندارد و لذا با توجه به حاکمیت ماده ۱۲۰ قانون مجازات اسلامی و اصل ۳۷ قانون اساسی دادگاه م. را از ارتکاب قتل عمدی مرحوم ح. تبرئه نموده است و قتل ارتکابی را از مصادیق قتل شبه عمد می داند و به استناد ماده ۲۹۱ از قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و ماده ۶۱۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ و با رعایت مواد ۱۸ و ۱۹ و ۸۹ قانون مجازات اسلامی دادگاه متهم را ازلحاظ جنبه عمومی محکوم به یک سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت با کسر ایام بازداشت قبلی نموده و ازلحاظ جنبه خصوصی موضوع (پرداخت دیه) نظر به عدم مطالبه از جانب اولیاء دم، دادگاه خود را مواجه با تکلیفی ندانسته است. پس از ابلاغ دادنامه به طرفین پرونده مورد اعتراض شکات و وکلای آنان قرار گرفته و با تقدیم لایحه اعتراض درخواست تجدیدنظر نموده اند. پرونده پس از ارسال به دیوان عالی کشور به این شعبه ارجاع گردیده است. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای نبی اله راجی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حسین خاتون دهی دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر اتخاذ تصمیم قانونی و شایسته به شرح محتویات پرونده دادنامه شماره ۴۶۴۳۰۰۱۵- ۱۳۹۳/۱۱/۱۹ تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص تجدیدنظرخواهی نسبت به دادنامه شماره ۴۶۴۳۰۰۱۵- ۱۳۹۳/۱۱/۱۹ صادره از شعبه سوم دادگاه کیفری استان ک.که م. از اتهام قتل عمدی مرحوم ح. برائت حاصل نموده و اولیاء دم آن مرحوم و وکلای اولیاء دم که به دادنامه اعتراض و درخواست تجدیدنظر کرده اند با توجه به مفاد مندرجات پرونده و اظهارات همراهان متهم و مجنی علیه که بین متهم و مقتول هیچ گونه سابقه اختلاف و درگیری نبوده و حتی اولیاء دم نیز این موضوع را اظهار نموده اند و هیچ انگیزه ای برای قتل عمد نبوده است و اولیاء دم دلیلی بر عمدی بودن قتل اقامه ننموده اند. بلکه صرفا جهالت و جوانی متهم منجر به حادثه شده و لذا دادنامه صادره وفق مقررات و موازین اصداری یافته و به لحاظ این که تجدیدنظرخواه دلیل موجهی که موجبات نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته را ایجاب نماید، ارائه ننموده است و لذا ضمن رد تجدیدنظرخواهی به استناد بند الف ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته را عینا ابرام می نماید. در پایان اضافه می نماید که در قتل شبه عمد به مجرد قتل دیه که حق شخص ولی دم می باشد بر ذمه جانی مستقر می گردد و تا زمانی که از جانب مرتکب پرداخت یا مصالحه یا ایراد و یا تهاتر ننموده بر ذمه مرتکب باقی و هر زمان که ولی دم مطالبه نماید، مرتکب لازم است پرداخت نماید. البته دادگاه در وضعیت فعلی که ولی دم مطالبه ننموده مواجه با تکلیفی نبوده اما این بدان معنی نیست که ولی دم دارای حق نباشد از مفهوم مواد ۴۵۰ و ۴۵۲ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ این مطلب استفاده می شود.

رئیس شعبه ۲۹ دیوان عالی کشور- مستشار

نبی اله راجی- رضا حاتمی

مواد مرتبط