رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره صدورحکم غیابی در جرایم مواد مخدر

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۵۰۹۹۷۰۹۳۷۴۰۰۰۹۳
شماره دادنامه۹۵۰۹۹۷۰۹۳۷۴۰۰۰۹۳
تاریخ دادنامه۱۳۹۵/۰۳/۲۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهانتقالی
گروه رأیرای کیفری
موضوعصدورحکم غیابی در جرایم مواد مخدر
قاضیمحمد حسین راضی
علیرضا رحمانی
محمدرضاسعیدنیا

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره صدورحکم غیابی در جرایم مواد مخدر: در جرایم مواد مخدر مستوجب حبس ابد،صدور حکم غیابی فاقد وجاهت قانونی است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

براساس دادنامه ۳۰-۹۵-۹۵/۱/۱۸ صادره از شعبه ۲ دادگاه انقلاب اسلامی بیرجند واخواهی خانم ش.ک. به وکالت از آقای ح. ک. نسبت به دادنامه ۶۸۲-۸۷/۵/۳۱ که طی آن به حبس ابد و پرداخت ۳۶۰ میلیون ریال جزای نقدی و تحمل ۷۴ ضربه شلاق به اتهام مشارکت در حمل ۶۳۴ کیلوگرم تریاک محکوم شده بود رد شده و دادنامه مذکور عینا تأیید گردیده محتویات پرونده حاکی از این است که آقای ن.ب. در هنگام تفهیم اتهام در مورد نگهداری ۶۵۳/۶۰۰ کیلوگرم تریاک اظهار داشته قبول دارم مواد را از آقای ح.ک. و ... گرفتم تا دستمزد بگیرم صاحب اصلی مواد را نمی شناسم قرار بود صد و پنجاه هزار تومان بگیرم آقای ح. ک. در بازجویی مقدماتی هنگام تفهیم اتهام ۶۵۳/۶۰۰ کیلوگرم تریاک (حمل و نگهداری) اظهار داشته قبول دارم مواد از شخصی بنام پ.ن. در دشت سفید تحویل من و .... شد از او سوأل شده قرار بود بابت حمل مواد چقدر پول بگیری پاسخ داده یک میلیون تومان می خواستم به راننده هم مبلغ دویست هزار تومان هم بدهم و به ن. مبلغ پنجاه هزار تومان بدهم . در تاریخ ۸۴/۱/۲۲ متهم در نزد دادیار هنگام تحقیق اظهار داشته قبول ندارم دخالتی در موادمخدر نداشتم اگر موادی بوده متعلق به ن.ب. است با صدور کیفرخواست پرونده در تاریخ ۸۴/۱/۲۴ به دادگاه ارجاع شده صفحه ۲۴ پرونده دایره پذیرش موادمخدر آن را ۶۳۴ کیلو خالص تریاک اعلام نموده است متهم در تاریخ ۸۴/۶/۸ در محضر دادگاه هنگام تفهیم اتهام پاسخ داده خبری نداشتم اظهارات خود در نیروی انتظامی را قبول ندارم چون مرا کتک زدند وکیل مدافع متهمین در دادگاه اظهار داشته آنها از وجود موادمخدر اطلاعی نداشتند در نیروی انتظامی بر اثر ترس و دلهره مطالبی گفتند که صحت ندارد بعلاوه براهویی هم حمل مواد را به عهده گرفته و هم عدم اطلاع سایر متهمین را تصدیق نموده است موکلین اصلا سابقه کیفری هم نداشتند با صدور دادنامه ۱۰۲۱-۸۴/۶/۱۶ متهم از بزه انتسابی تبرئه شده است در نهایت با پیشنهاد دادیاران (دادستانی کل کشور) و معاون محترم قضایی رئیس دیوان عالی کشور دائر بر نقض رأی برائت رئیس محترم وقت دیوان عالی کشور حکم برائت متهم به نام ح. ک. را نقض نموده تا در دادگاه هم عرض رسیدگی شود و پرونده جهت رسیدگی به شعبه دوم انقلاب اسلامی بیرجند ارجاع گردیده است و در تاریخ ۸۵/۶/۷ در جهت دستگیری متهم نیابت قضایی خطاب به دادگاه انقلاب اسلامی زاهدان تنظیم و ارسال شده است بر اثر عدم شناسایی محل اقامت متهم در این مرحله دستگیر نشده لذا در روزنامه حمایت شده ۱۴۵۵-۸۷/۴/۲۴ از طریق آگهی روزنامه احضار شده است و در آگهی ذکر شده بود که برای خود وکیل معرفی کند لذا در تاریخ ۸۷/۵/۱۹ به علت اینکه متهم خود را معرفی نکرده و وکیل نیز معرفی ننموده دادگاه آقای م. را بعنوان وکیل تسخیری متهم تعیین نموده است و ایشان با تقدیم ۱ برگ لایحه در دفاع از متهم بیانداشته که موکل در بازپرسی منکر مشارکت در حمل مواد شده است و در نزد دادگاه نیز اتهام خود را نپذیرفته سابقه کیفری هم ندارد بنابراین برائت وی را از محضر دادگاه درخواست نموده است در این مرحله دادگاه با صدور دادنامه ۶۷۲-۸۷-۸۷/۵/۳۱ نامبرده را به حبس ابد و پرداخت ۳۶۰ میلیون ریال جزای نقدی و تحمل ۷۴ ضربه شلاق محکوم و اعلام نموده که این رأی غیابی است و قابلیت واخواهی دارد رأی صادره در روزنامه حمایت به شماره ۱۴۸۶-۸۷/۶/۵ آگهی شده است و خطاب به دادسرای زاهدان در جهت اجرای حکم نیابت قضایی صادر گردیده است. اقدامات مختلف در جهت دستگیری متهم به نتیجه نرسیده تا اینکه شخصی بنام شهین کرم زاده با تقدیم وکالت نامه از متهم اعلام وکالت نموده است و با تقدیم ۲ برگ لایحه تقاضای رفع ابهام و دستور توقف اجرای حکم را مطرح نموده که پس از دستور دادستان مبنی بر در اختیار وی قرار داده شدن پرونده درتاریخ ۹۴/۹/۱۶ اظهار داشته نسبت به حکم غیابی اعتراض دارم و لایحه تقدیم می کنم بر این اساس با تقدیم ۴ برگ لایحه تقاضای واخواهی از حکم غیابی را مطرح نموده است در تاریخ ۹۴/۹/۲۲ صفحه ۱۹۸ پرونده رئیس شعبه دوم نوشته اند (بسمه تعالی - پرونده در شعبه اول دادگاه انقلاب رسیدگی شده عینا به نظر ریاست محترم شعبه اول دادگاه انقلاب برسد) و در تاریخ ۹۴/۱۰/۲ نوشته اند بسمه تعالی - دفتر ثبت واخواهی و بدوا به وکیل محترم اعلام که ایراد واعتراض درخصوص کیفرخواست و پرونده را ظرف مهلت ۱۰ روز به این مرجع اعلام دارد و پرونده در وقت نظارت باشد در تاریخ ۹۵/۱/۱۷ دادگاه تشکیل شده متهم حاضر نشده وکیل وی در دادگاه حاضر و در دفاع از وی گفته است دفاعیات به شرح لایحه تقدیمی می باشد و خودروی حامل مواد متعلق به موکل نبوده و نمی باشد تقاضای توجه به آن را دارم و به عنوان آخرین دفاع گفته بنا بر اظهارات آقای ب. اتهامی متوجه موکل نیست و همچنین آقای ز. هم به این موضوع اشاره دارد تقاضای برائت موکل را دارم نهایتا دادگاه با صدور دادنامه ای ۳۰-۹۵-۹۵/۱/۱۸ با رد واخواهی دادنامه ۶۷۲-۸۷/۵/۳۱ را مورد تأیید قرار داده است در تاریخ ۹۵/۱/۲۹ دادنامه به متهم ابلاغ قانونی شده و در تاریخ ۹۵/۱/۲۸ به وکیل وی ابلاغ گردیده است وکیل مذکور با تقدیم ۵ برگ لایحه و ضمائم درخواست فرجام خواهی نموده که توسط دادگاه در تاریخ ۹۵/۲/۲۶ دستور ارسال پرونده به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به فرجام خواهی صادر شده خلاصه درخواست وی این است که : ۱- راننده خودرو به نام ز. گفته هرچه هست از ن. است من اطلاعی ندارم بنابراین موکل نقشی در رانندگی و حمل مواد نداشته است ۲- ن.ب. در صفحه ۱۳ گفته حمل و نگهداری مواد را قبول دارم و در پاسخ به این سوأل که آیا موکل و متهم دیگر در جریان مواد بودند یا نه اظهار داشته خیر آنها اطلاع نداشته و چیزی به آنها نگفتم اشتباه کردم ۳- آقای ب. در صفحه ۴۹ گفته اتهام را قبول دارم مواد مال یک افغانی بوده خودش ماشین را برد و مواد را تحویل من داد و در صفحه ۵۲ گفته دو نفر دیگر خبر نداشتند دنبال آنها رفتم گفتم که سیگار است بنابراین موکل از موادمخدر بی اطلاع بوده ۴- موکل فقط در مرجع انتظامی به بارگیری اقرار نموده و استناد دادگاه به اقرار موکل در دادسرا صحیح نیست اما چه چیزی را بارگیری کرده اند اطلاع نداشته است و معمولا در نیروی انتظامی تحت فشار روحی و روانی و جسمی قرار می گیرند ناچارا قبول اتهام می کند یا مأمورین (هر چه) می نویسند (متهمین) امضاء و انگشت می زنند ۵- موکل در صفحه ۵۰ گفته اظهارات در نیروی انتظامی را قبول ندارم مرا کتک کاری کردند و در صفحه ۱۴ گفته اتهام را قبول ندارم من دخالتی در مواد نداشتم اگر موادی بوده متعلق به ن. است ۶- استناد دادگاه به اینکه وکیل اولیه متهمین اقدام به جعل اوراق پرونده و تغییر اظهارات متهمین نموده است دلیلی بر آن نیست پس تمام برگها و اوراق پرونده جعلی است در این صورت صدور رأی و محکومیت متهمین در پرونده خلاف قانون و شرع می باشد ۷- چون ب. در آن لحظه اعلام کرده محموله خودرو موادمخدر است موکل از ترس فرار کرده تا اتهام دامنگیر وی نگردد ۸- دادگاه با استناد به گفتار متهمین دیگر خودرو را متعلق به موکل دانسته بر فرض صحت باید گفت اتهام از باب معاونت در جرم باید رسیدگی می گردید در این خصوص نیز محتویات پرونده حاکی از عدم اطلاع از وجود مواد در پرونده توسط موکل می باشد و وحدت قصد و عنصر معنوی تحقق نیافته است ۹- صرف سرنشین بودن خودرو دلیل بر توجه اتهام نمی تواند باشد و در این حالت نیز از باب معاونت باید رأی صادر می شد ۱۰- مقررات قانونی ابلاغ دادنامه قبلی به دادستان که خارج از فرجه قانونی مورد فرجام خواهی در دیوان قرار گرفته رعایت نشده و رأی بر برائت موکل بوده و قطعیت یافته است و رسیدگی مجدد وجهه قانونی نداشته است بنابراین اتهامی متوجه موکل نیست تقاضای نقض دادنامه و صدور رأی برائت وی را دارم هیئت شعبه با توجه به مراتب فوق به شرح برگ آتی مبادرت به صدور رأی می نماید .هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید . پس از قرائت گزارش آقای علیرضا رحمانی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای محمدرضا سعیدنیا دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر تقاضای اتخاذ تصمیم شایسته وفق مقررات قانونی دارم . درخصوص دادنامه شماره ۹۵۰۹۹۷۵۶۱۵۳۰۰۰۳۰-۹۵/۱/۱۸ مشاوره نموده چنین رأی می دهد :