رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره ضمانت اجرای عدم رعایت تناسب در دفاع (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۸۰۰۴۲۰)

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره ضمانت اجرای عدم رعایت تناسب در دفاع: در صورت احراز اصل دفاع، عدم رعایت تناسب در دفاع با خطر ایجادشده، موجب محکومیت متهم به تعزیر و پرداخت دیه است.

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۸۰۰۴۲۰
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۸۰۰۴۲۰
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۱۲/۱۷
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۶ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعضمانت اجرای عدم رعایت تناسب در دفاع
قاضیرحمت الله عروجی
رحمت اله احمدی

رأی خلاصه جریان پرونده

حسب محتویات پرونده و کیفرخواست مورخه ۱۳۹۳/۰۵/۱۸ صادره از دادسرای عمومی و انقلاب ...، آقای م.، متولد ۱۳۷۴، به اتهام قتل عمدی مرحوم ع.، ۱۸ ساله، موضوع شکایت اولیای دم تحت تعقیب قانونی قرار گرفته است(صفحه۱۴). به گزارش مرجع انتظامی در ساعت ۰۰:۳۰ بامداد یوم جاری(۱۳۹۳/۰۴/۳۰) حسب اعلام مرکز ۱۱۰ در خصوص انتقال یک مصدوم نزاع از میدان گ. به بیمارستان ... مأمورین به بیمارستان اعزام شدند. طی بررسی به عمل آمده گزارش شد که شخصی به هویت ع. در بیمارستان فوت نموده که در میدان گ. بر اثر ضربه چاقو که به زیر سینه اش خورده و منجر به فوت شده است. از جسد متوفی بازدید به عمل آمد، جسد خون آلود و اثر یک ضربه چاقو بر روی بدن وی در جلو بالای شکم برخورد کرده که به سردخانه بیمارستان منتقل گردید(صفحه۱). از متهم و شهود و مطلعین حادثه تحقیق شده است. و. به عنوان شاهد اظهار نموده: من با ع.(مقتول) روی چمن نشسته بودیم که یک دفعه م. و آن دیگری که سوار موتورسیکلت بود به میدان گ. نزدیک شدند که ع. صدای م. زد و م. سریع از موتور پیاده شد. من به ع. گفتم ول کن، ع. تسمه شلوارش را بیرون آورد و من جلوی ع. را خواستم بگیرم که ع. من را کنار زد و بدو بدو به سمت م. رفت و تسمه را زد به م. و م. چاقو به شکم ع. زد و فرار کرد(صفحه۲۲).

متهم اظهار داشته: حدود سه ماه پیش س. که حدودا ۱۷ ساله است در حال رفتن به مدرسه با ع.(مقتول) درگیر شده بود و فکر کنم ع. می خواست با او کار بد انجام دهد ... س. به من زنگ زد و من پارک بودم گفت بیا خیابان ک. که ع. و تعدادی دیگر آمده اند مرا بزنند که من هم خودم را به آنجا رسانیدم .... به میدان گ. که رسیدیم ع. دوباره با من جر و بحث کرد که این قضیه ها به تو ربطی ندارد و بعد هم با سر به دماغ من زد و دماغ من پر از خون شد یکی از رفقایش یک دستمال کاغذی به من داد و آن ها دیگر از محل رفتند ... گذشت قضیه تا امشب ... داشتیم می رفتیم که مشاهده نمودم ع. و یک نفر دیگر در مثلثی میدان گ. نشسته بودند که من و او همدیگر را دیدیم به من گفت بایست(وایستا) من هم کنار خیابان ایستادم و از موتورسیکلت پیاده شدم که او هم بلافاصله کمربند شلوارش را باز کرد و به سمت من دوید من هم چاقو را درآوردم تا دیگر جلوتر نیاید که به من نزدیک شد و با کمربند به گردن من کوبید و چاقو هم در دست راست من بود و می خواست یکی دیگر بزند که من هم می خواستم هولش دهم. تا هولش دادم چاقو به دلش خورد و او دست بر دل گرفت و من هم ترک موتورسیکلت که روشن بود نشستم و گفتم فرار کن ... سؤال: دقیقا بیان نمایید چند ضربه به ع. وارد شده است؟ جواب: فکر کنم یک ضربه شد همان جور که هولش دادم دست بر دلش گرفت و نشست و همان لحظه ما از محل فرار کردیم ... (صفحه۲۴-۲۸). متهم در بازپرسی اظهار نموده: ... داشتیم می رفتیم ... ع. سر فلکه گ. بود من را صدا کرد گفت بایست (وایستا) من هم ایستادم ع. با کمربند به من زد من چاقو بیرون آوردم که بترسد دیگر نزند ع. را هول دادم چاقو دستم بود خورد تو دلش من قصد کشتن ع. را نداشتم بعد سوار موتور شدم فرار کردم رفتم ... (صفحه۴۰). پزشکی قانونی علت فوت را شوک هموراژیک به علت بریدگی دیواره آزاد بطن راست متعاقب برخورد جسم نوک تیز و برنده به قدام قفسه سینه تعیین نموده است(صفحه ۸۷).

ق. اظهار نموده: ... چند لحظه بعد م. آمد گفت بیایید برویم ... گشتی بزنیم بچه ها گفتند می خواهیم برویم قرآن سرگذاری. م. اصرار کرد بیایید برویم زود برمی گردیم خلاصه قبول کردیم من رفتم سوار موتور برادرزنم ع. شوم که م. گفت من کمرم درد می کند نمی توانم موتور راه ببرم بیا شما رانندگی کن من هم قبول کردم و او ترک موتور نشست و ح. و م. و ع. سوار یک موتور دیگر شدند. وقتی نزدیک میدان گ. رسیدیم صدایی آمد و گفت هوی بیا، نگاه برگرداندم دیدم جوانی با یک نفر دیگر داخل مثلثی قبل از میدان گ. نشسته اما توجهی نکردیم و به حرکت ادامه دادیم ناگهان م. از ترک موتور من پرید پایین و به ما گفت شما بروید ما به حرکت ادامه دادیم ... من رفتم داخل بلوار و از آنجا حرکت کردم و نهایتا رفتم درب منزل ج.، وقتی آنجا رسیدم دیدم م. و ع. و م.ح. و ج. آنجا هستند. م.ح. حالت عجیبی داشت و رنگش پریده بود و گفت موتور من را بدهید می خواهم بروم. پرسیدم: چی شده؟ گفت: چیزی نشده کاری به کسی نداشته باشید و سوار موتورش شد و رفت. حدود نیم ساعت بعد یک نفر زنگ به برادرزن من ج. زد و گفت م. یکی از بچه های ... را با چاقو زده و او را کشته است .... (صفحه۷۶ ،۷۷).

متهم در جلسه دادرسی اظهار داشته: .... مرتب زنگ می زد و تهدید می کرد اگر جرئت داری بیا فلکه گ. ... آن شب ۲۳ رمضان بود که من دور فلکه گ. می گشتم با دوستانم که ع. را دیدم و چون دو شب قبل هم مقتول با چاقو مرا تهدید کرده بود چاقویی که استفاده شده را از ... یک سال قبل خریده بودم و آن شب برای بار اول بود که همراه خودم بردم و من قصد کشتن مقتول را نداشتم و ندیدم که چاقو کجا می خورد. او با کمربند زد به من که من افتادم روی آسفالت زمین و او که کمربند درآورد چاقو درآوردم و به او گفتم برو تا شاید بترسد و سگک کمربند خورد به من و من نیت و قصد کشتن وی را نداشتم. در آن لحظه حال خوبی نداشتم و نفهمیدم که چند تا زدم و نمی دانستم کجا می خورد و چاقو دست من بود. وقتی او زد توی سرم و من رفتم پایین و چاقو زدم و ندیدم چاقو کجا می خورد و بعد دیدم چاقوی من خونی است .... و نمی دانم چطور شد که چاقو به او خورد و تا سر فلکه که خیابان تاریک بود نفهمیدم که چاقو به وی خورده است. بعد سر فلکه دیدم چاقو خونی است و قصد کشتن نداشتم. قبول دارم که ضربه چاقو را من زدم ولی قصد و نیت کشتن وی را نداشتم. من با ع. زیاد دعوا کرده بودم ولی هیچ دفعه با چاقو با وی دعوا نکرده بودم و نفهمیدم که چاقو فرو رفته است فقط دیدم دستش خونی است و دیدم که خون به دستش ریخت و شروع کرد به ناله و داد زد که چاقو زد و ق. پانزده متر عقب تر ایستاده بود و من و ع. رفته بودیم جلو و بعد از درگیری ق. هم همان جا ایستاده بود. رفتن با ق. بودم و برگشتن همراه ع. برگشتم و ع. و م. و ح. می دانستند که می خواهیم دعوا کنیم ولی ق. خبر نداشت ...

شعبه اول دادگاه کیفری استان ... پس از رسیدگی طی دادنامه شماره ۰۰۱۵۶-۱۳۹۳/۰۹/۲۵ به­اتفاق آراء به شرح آتی انشاء حکم نموده است:

به نام خدا – در خصوص اتهام م.، ۱۹ ساله، بدون ملاحظه سابقه کیفری، با وکالت ح.، دایر بر ارتکاب بزه قتل عمدی مرحوم ع. موضوع کیفرخواست شماره ۴۸۳/۹۳ مورخ ۱۳۹۳/۰۵/۱۸ دادسرای عمومی و انقلاب و شکایت اولیای دم متوفی: ۱- الف. (پدر) ۲- م.ز. (مادر) بدین توضیح که در پی اعلام نزاع منجر به قتل در محل میدان گ. به موجب صورت جلسه مورخ ۱۳۹۳/۰۴/۳۰ مرجع انتظامی، که منجر به فوت مرحوم ع. در بیمارستان ... شهرستان ... شده است، با شروع تحقیقات اولیه صحنه جرم مورد بازدید مأمورین قرار گرفته و مسجل گردیده که مقتول در اثر ضربات چاقو به ناحیه سینه به قتل رسیده است. ضارب م. نیز پس از کسب اطلاع از مطلعین شناسایی و در همان تاریخ از سوی مرجع انتظامی و بازپرس محترم دادسرا مورد بازجویی و تحقیق قرار گرفته است که اجمالا مدعی وجود روابط ناسالم میان مقتول و کارگرش به نام س. و هم چنین سابقه اختلاف و درگیری فیزیکی قبلی به همین سبب شده است. در مورد درگیری منجر به قتل، اجمالا چنین گفته که ع. و یک نفر دیگر در مثلثی میدان گ. نشسته بودند که من و او همدیگر را دیدیم به من گفت بایست، من کنار خیابان ایستادم و از موتورسیکلت پیاده شدم او هم بلافاصله کمربند شلوارش را باز کرد به سمت من دوید و من هم چاقو درآوردم، با کمربند به گردن من کوبید من هم خواستم او را هول بدهم چاقو به شکمش خورد و دست بر دل گرفت و به سمت ب. فرار کردم، دیدم چاقو پر از خون است آن را داخل منزل گذاشتم و خوابیدم و دایی ام خبردار شده بود دیدم دنبالم هستند خود را به مأمورین معرفی کردم(صفحه۲۶). آلت قتل بر اساس اظهارات متهم در انتهای انباری منزل متهم داخل پوتین کشف و ضبط گردیده است(صفحه۳۸). نام­برده نزد بازپرس نیز اقرار نموده که مقتول وی را صدا زده و گفته: پس از این که با کمربند به من زد من چاقو بیرون آوردم که بترسد و او را هول دادم چاقو دستم بود خورد توی دلش و من قصد کشتن نداشتم و بعد سوار موتور شدم و فرار کردم و اضافه نموده: چاقو همین چاقوی مکشوفه است، آن را از جیب شلوارم بیرون آوردم و تیغه آن را بیرون کشیدم، درحالی که چاقو را به سمت بالا گرفته بودم سعی کردم او را بترسانم تا کمربند به من نزند ولی او محکم سگک کمربندش را به گردن من کوبید. رفیق او سعی می کرد جلوی ع. را بگیرد او دست بردار نبود خواست کمربند دومی را به من بزند درحالی که چاقو دستم بود او را هول دادم عقب که در همین لحظه چاقو داخل شکمش رفت و گفت آخ ... خواهر.... با چاقو به من زد من هم دیدم چاقو پر از خون است ترسیدم و رفتم .... من نمی خواستم او را بکشم(آثار کمربند روی گردن متهم ملاحظه شده است). سپس صحنه جرم توسط بازپرس محترم پلیس آگاهی با راهنمایی متهم بازسازی شده(سی دی مربوطه پیوست است) و متهم اظهارات قبلی خود را تکرار نموده است(ص۵۰ ،۵۱). از مطلعین و مرتبطین با موضوع توسط مرجع انتظامی و جداگانه توسط بازپرس محترم تحقیق شده و در موارد اختلاف مواجهه نیز به عمل آمده است(صفحات ۵۴- ۵۵ ؛ صفحات ۷۱ -۸۱) که اجمالا مشخص شده متهم ترک نشین فردی به نام ق. بوده که به محل قتل رفته و اظهارات اولیه اش مبنی بر این که به همراه ح. بوده خلاف واقع است. و. نیز که به عنوان دوست مقتول در صحنه حضورداشته توضیح داده که م. پیاده شد و ع. هم به سمت او راه افتاد و من دست ع. را گرفتم و گفتم ول کن، ع. دست من را پس زد و کمربندش را درآورد درحالی که کمربندش درمی آورد دستش به صورت من خورد من پریدم سمت م. گفتم برو ول کن. م. گفت نه ع. هم من را کنار زد و کمربند را به م. زد و من دیگر حواسم نبود و یادم نیست و پشتم به دعوا بود که صدای چاقو را فهمیدم و آن پسری که م. سوار کرده بود به طرف ب. خلاف به سمت موتور رفت و گفت برو و فرار کردند. من ع. را دیدم که به سمت پیاده رو می رود و دست بر سینه خود گرفته .... سؤال شده: منظورت از این که صدای چاقو را فهمیدی چه است؟ پاسخ داده: فهمیدم چاقو داخل سینه ع. رفت و صدایی مثل صدای((قری)) آمد و تا به خودم آمدم دیدم از زیر سینه ع. دارد خون به بیرون می ریزد و روی آسفالت پر از خون شد و ع. دستش روی سینه اش گرفته بود و به من گفت و. مرا ببر و منظورش این بود که به بیمارستان ببرم و من اصلا چاقو را ندیدم. اولیای دم تقاضای قصاص نموده اند. پزشکی قانونی حسب شرح معاینه جسد و گواهی صادره علت فوت را شوک هموراژیک به علت بریدگی دیواره آزاد بطن راست متعاقب برخورد جسم نوک تیز و برنده به قدام قفسه سینه اعلام داشته است. متهم در جلسه مورخ ۱۳۹۳/۰۵/۱۳ بازپرس علت اظهار خلاف واقع در خصوص چگونگی حضور در محل را گفته: چون ق. تازه فرزندش متولد شده بود و متأهل بود گفتم با موتور ح. بودم چون می خواستم پای ق. به دادگاه و کلانتری کشیده نشود. با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست پرونده به این شعبه ارجاع و با تعیین وقت رسیدگی و دعوت از طرفین و وکیل متهم نام­برده به شرح صورت مجلس تنظیمی این دادگاه ضمن اشاره به سوابق اختلاف و درگیری خود با مقتول گفته که: من قصد کشتن مقتول را نداشتم، در آن لحظه حال خوبی نداشتم و نفهمیدم که چند تا زدم و وقتی او زد توی سرم من رفتم پایین و چاقو زدم و ندیدم کجا می خورد. بعد دیدم چاقوی من خونی است و نمی دانم چطور شد که چاقو به او خورد و قصد کشتن نداشتم و قبول دارم که ضربه چاقو را من زدم. سؤال شده: وقتی ضربه زدی و خون دیدی فرار کردی؟ پاسخ داده: ترسیدم و فرار کردم رفتم خانه و از ترس نتوانستم چاقو را تمیز کنم و ناراحت بودم که نکند بمیرد و می دانستم چاقو خورده است. ساعت چاقو زدن ۱۲ شب بود و ۲/۵ نصف شب رفتم خودم را معرفی کردم. اولیای دم متوفی در دادگاه نیز اظهار نموده اند بابت صدمات غیر مؤثر در فوت، ادعایی ندارد و تقاضای قصاص نموده اند. و وکیل متهم نیز ضمن بیان دفاعیات که ضرورتی به ذکر آن نیست مراتب استعفای خود را برای پس از جلسه دادرسی اعلام که مراتب به موکل وی اعلام شده است و نام­برده اظهار داشته: چنانچه ضرورتی به مداخله وکیل برای مراحل بعدی است، تقاضای وکیل تسخیری دارم. علی هذا با توجه به مراتب فوق، دادگاه با عنایت به کیفرخواست صادره و ادله ابرازی در آن و با امعان نظر به گزارش مرجع انتظامی، صورت مجالس بازدید و بازسازی صحنه قتل از ناحیه مرجع انتظامی و بازپرس محترم دادسرا، کشف آلت قتاله در منزل محل سکونت متهم، ملاحظه تصاویر جسد متوفی که پیوست پرونده گردیده است، نظریه پزشکی قانونی در خصوص علت فوت که شوک هموراژیک به علت بریدگی دیواره بطن راست متعاقب برخورد جسم نوک تیز برنده به قدام قفسه سینه اعلام شده است، اظهارات گواهان و مطلعین به شرح مضبوط در پرونده که دلالت بر مداخله متهم و درگیری فیزیکی بین قاتل و مقتول و اقدام به فرار قاتل پس از ایراد جرح عمدی با چاقو به مقتول دارد. النهایه با توجه به اظهارات و اقاریر صریح و ضمنی متهم در مراحل مختلف تحقیق نزد مأمورین انتظامی و بازپرس پرونده و هم چنین نزد این دادگاه مبنی بر این که مقتول در اثر ضربه چاقوی وارده از طرف وی به قتل رسیده و این که دفاعیات وی از این حیث که نفهمیدم چگونه چاقو به بدن او وارد شد با توجه به درگیری فی مابین و سوابق اختلافات قبلی و نحوه حضور و مداخله اش فاقد وجاهت قانونی است و این که اقدام متهم در مقابل عمل مقتول(زدن ضربه با کمربند به ناحیه گردن متهم) دفاع مشروع و متناسبی محسوب نمی گردد؛ من حیث المجموع دادگاه هرچند قتل عمدی با سبق تصمیم قبلی به نحوی که با بند الف ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی انطباق یابد را محرز نمی داند، لکن ازآنجایی که اقدام متهم در ایراد ضربه چاقو به کیفیت منعکس در پرونده به ناحیه قفسه سینه به لحاظ موضع و آلت قتل، نوعا عملی کشنده محسوب و علی الاصول قاتل را آگاه به آن می داند من حیث المجموع ارتکاب بزه قتل عمدی مرحوم ع. از ناحیه متهم م. را علما محرز و مسلم تشخیص و مستندا به مواد ۲۸۹ و بند ب و تبصره ۱ ماده ۲۹۰ و ۳۸۱ و ۳۵۱ و ۴۱۷ و ۴۱۸ و ۴۱۹ و ۱۶۰ از قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ و با توجه به درخواست اولیای دم متوفی و این که دیه صدمات غیر مؤثر در فوت، مورد مطالبه نیست حکم به قصاص متهم مذکور با چوبه دار به اذن ولی امر و توسط اولیای دم متوفی در محل ندامتگاه مرکزی ... صادر و اعلام می دارد. رأی صادره ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان عالی کشور است.

دادنامه صادره در مورخه ۱۳۹۳/۱۰/۱۵ به آقای م.ج. به عنوان وکیل تسخیری متهم ابلاغ که نام­برده به شرح لایحه تقدیمی به تاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۰۶ درخواست تجدیدنظر نموده است. متقاضی در لایحه تقدیمی اجمالا عنوان نموده: ... صرف نظر از اختلافات و درگیری قبلی موکل و مقتول، قبل از این که موکل اقدام به ایراد ضربه با چاقو به مقتول نماید، مقتول با کمربند که دارای سگک فلزی است به وی حمله نموده و ضرباتی با کمربند به موکل وارد کرده است و در تمام مراحل موکل صراحتا بیان می دارد که اصلا قصد ارتکاب بزه قتل نداشته و اتفاقی بوده و پس از وارد نمودن ضربه کمربند و سگک به گردن وی متوجه نبوده است که به نظر می رسد هرچند آلت قتل کشنده بوده، ولی بنا به شدت عصبانیت و عدم اراده و اختیار ناشی از ضربه وارده از سوی مقتول به سر و گردن موکل مبادرت به ارتکاب بزه و ایراد ضربه با چاقو نموده باشد ... پس از ارسال پرونده به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به این شعبه (۶) ارجاع شده است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به محتویات پرونده به ویژه اظهارات توأم با اقرار م. به ایراد جرح عمدی با چاقو به آقای ع. و لحاظ نظریه پزشکی قانونی در مورد علت فوت مجروح، رسیدگی شعبه محترم اول دادگاه کیفری استان ... و احراز فوت ع. بر اثر جرح وارده م. اشکال اساسی از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی ندارد، لکن با توجه به اظهارات شاهدان ماوقع ازجمله و. که همراه مقتول بوده، ع. با دیدن متهم او را صدا کرده و بلافاصله کمربند خود را باز کرده و با شتاب به سوی نام­برده رفته و با کمربند او را مورد ضرب وجرح قرار داده است و متهم هم متقابلا از چاقو استفاده کرده است که این امر مشعر به در مقام دفاع بودن او دارد و دادگاه محترم هم که در رأی خود تصریح دارد: اقدام متهم در مقابل عمل مقتول(زدن ضربه با کمربند به ناحیه گردن متهم) دفاع مشروع و متناسبی محسوب نمی گردد. ظاهرا اصل دفاع را قبول دارد ولی نامتناسب می داند و ازاین جهت رأی دادگاه به نظر اجمال و ابهام دارد که با توجه به مقررات تبصره ۲ ماده ۳۰۲ قانون مجازات اسلامی، درصورتی که نفس دفاع صدق کند لکن از مراتب آن تجاوز شود قصاص منتفی است، ایجاب می کرده است که ادعای دفاع متهم کاملا بررسی تا اصل دفاع و یا تناسب آن نفیا و یا اثباتا روشن و سپس رأی مقتضی صادر می شد. نتیجتا اعتراض بر محکومیت م. به قصاص نفس وارد است، لذا با استناد به بند ۲ قسمت ب ماده ۲۶۵ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری رأی معترض علیه نقض و رسیدگی مجدد به همان شعبه محترم ارجاع می گردد.

شعبه ۶ دیوان عالی کشور - ریس و عضو معاون

رحمت اله عروجی - رحمت اله احمدی