رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره پرداخت سهم الدیه صغار توسط اولیاءدم کبیر در قتل عمدی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره پرداخت سهم الدیه صغار توسط اولیاءدم کبیر در قتل عمدی: چنانچه در قتل عمدی،جد پدری به ولایت از ولی دم صغیر تقاضای قصاص کند،پرداخت سهم الدیه صغار توسط اولیای دم کبیر،شرط اجرای حکم قصاص نیست.

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۸۰۰۰۱۰۱
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۸۰۰۰۱۰۱
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۸/۳۰
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۰ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعپرداخت سهم الدیه صغار توسط اولیاءدم کبیر در قتل عمدی
قاضیاحمدرفیعی
حمید دلیر
محمدناصری صالح آباد

رأی خلاصه جریان پرونده

حسب محتویات پرونده پاسگاه انتظامی ب. طی گزارش مورخه ۱۳۸۹/۸/۱۰به قاضی کشیک گزارش کرده برابر صورت جلسه تنظیمی مامورین پاسگاه انتظامی ب. مبنی بر یک فقره درگیری منجر به قتل مقتول ش. ح. اهل و ساکن روستای ب. در یوم جاری و محتویات صورت جلسه حاکی از آن است که شخص مقتول از طرف یک یا چند نفر از ناحیه سینه مورد اصابت یک ضربه قرار می گیرد که دو نفر حاضر در محل آقایان ب .ف. و م. خ. مصدوم را جهت مداوا به بیمارستان ... شهرستان خ. منتقل می کنند و در بیمارستان فوت می کند. پرسنل بیمارستان به عوامل پلیس ۱۱۰ زنگ زده و مامورین بلافاصله در بیمارستان حاضر و چون نامبردگان مشکوک به نظر می رسند آن ها را به کلانتری ۱۲ دلالت و تحت نظر قرار می گیرند. تقاضای صدور دستورات قانونی را از قاضی کشیک نموده اند. در ساعت ۱:۴۸ دقیقه بامداد قاضی کشیک در نه بند دستورات قضایی را صادر نموده است. پرونده تحویل اداره آگاهی شده است. رییس اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی استان پس از انجام دستورات قضایی طی گزارش مورخه ۱۳۸۹/۸/۱۲عنوان بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب خ. گزارش کرده اند : در اجرای دستورات جنابعالی اقدامات ذیل انجام گردید:۱- طبق نامه پیوستی جهت تعیین علت تامه مرگ مقتول به نام ش. ح. با پزشکی قانونی شهرستان خ. مکاتبه تاکنون جواب آن واصل نگردیده است. ۲- طبق صورت جلسه پیوستی پس از شناسایی و دستگیری قاتل به هویت م. د. آلت قتاله (چاقو) در ید وی کشف و ضبط و مراتب صورت جلسه گردید. ۳- مامورین این اداره طبق صورت جلسه پیوستی جهت انجام تحقیقات به محل وقوع قتل در روستای ب. عزیمت که طبق اظهارات اهالی به جز دو نفر دستگیر شده و خانواده قاتل کس دیگری شاهد قتل نبوده ولی طبق اظهارات خانواده مقتول آقای ح. توسط م. د. به قتل رسیده است. ۴-طبق برگ های بازجویی پیوستی از افراد دستگیر شده تحقیق که در بازجویی اظهار داشته اند جهت بردن م. د. که معتاد به کراک می باشد به کمپ به در منزل وی مراجعه نموده اند که آقای ح. هم به آنان کمک نموده که آقای د. نیز با سلاح سرد (چاقو) مقتول را از ناحیه گردن مجروح نموده که پس از دلالت وی به بیمارستان فوت نموده است. ۵-به غیر از افراد دستگیر شده و قاتل شخص دیگری در نزاع شرکت نداشته است. ۶- با حضور مامورین این اداره در محل امنیت در محل برقرار و خانواده مقتول به آرامش دعوت و در حال حاضر امنیت کامل در محل برقرار می باشد. ۷- پس از شناسایی محل اختفای قاتل در کوی ع. پس از د. و رعایت کلیه موازین شرعی و قانونی و رعایت حقوق همسایگان مجاور دستگیر و پس از دلالت به آگاهی طبق برگ های بازجویی پیوستی از وی تحقیق بیان داشت ساعت ۸ شب مورخ ۱۳۸۹/۸/۱۰ تعداد چهار نفر از عوامل کمپ با یک دستگاه خودرو پیکان سفید رنگ جهت بردن من به کمپ به در منزلم آمدند که خواهرم با آن ها صحبت کرد و آن ها رفتند و چون می دانستم مجددا مراجعه می نمایند مقداری سنگ در بالای پشت بام گذاشتم و چاقویی را نیز آماده کردم حدود ساعت ۹ شب دو نفر دستگیر شده با پسرعمویم به نام ش. ح. جهت بردن من به کمپ به منزلم آمدند و خواستند مرا بگیرند که من هم چاقو را برداشتم و به آن ها گفتم که جلو نیایید چون شما را می زنم که پسرعمویم ش. خواست مرا بگیرد و من هم با چاقو به گردن وی زدم و بعد از آن به بالای پشت بام رفتم و چند عدد سنگ هم به طرف خودرو افراد فوق پرتاب کردم و بعد از ده دقیقه از بالای پشت بام در حالی که چاقو (آلت قتاله) دستم بود پایین آمدم و با خودرو شخصی به هویت ع. که از دوستانم می باشد به ماسور رفتم و از آنجا نیز با خودروی سواری عبوری به منزل شخصی به هویت ع. ر. رفتم و شب را در آنجا ماندم که مامورین در مورخ ۱۳۸۹/۸/۱۱ مرا دستگیر و آلت قتاله (چاقو) را که در زیر سقف دستشویی منزل آقای ر. پنهان نموده بودم کشف و ضبط نمودند و بنده از قبل این آقایان را نمی شناختم و خصومتی هم با آن ها نداشته ام و فقط به خاطر بردن من به کمپ به در منزلم آمده بودند. ۸-از متهم طبق نامه پیوستی انگشت نگاری و ضم سابقه گردید. ۹-اولیای دم مقتول به آگاهی احضار و طبق برگ های بازجویی پیوستی از آنان تحقیق گردید که از م. د. به خاطر قتل ش. ح. و آن دو نفر دستگیر شده شاکی می باشند. علیهذا با عنایت به مراتب فوق پرونده امر به همراه متهمین جهت کسب تکلیف قضایی به حضور ارسال می گردد. بازپرس از آقای م. د. ۳۹ ساله شغل آزاد به عنوان متهم تحقیق کرده و به وی خطاب نموده گزارش مامورین و شکایت اولیای دم برای شما قرائت شد چه توضیحی دارید؟ ج-بنده اعتیاد به مواد مخدر داشتم چند نفر با سواری آمدند در منزل من س. ب. با آن ها بود رفتند بعد از یک ساعت با چهار نفر دیگر آمدند که همه آن ها را نشناختم من نمی دانستم که از طرف کمپ آمده اند ش. ح. پسرعمویم با آن ها بود او جلو آمد که مرا بگیرد به وی گفتم که نزدیک من نیایند حالم خوب نیست که قبول نکرد به من حمله کرد که مرا بگیرد با کارد وی را زدم کارد را با دست چپ گرفته بودم انداختم برای وی یادم نیست که به کجایش زدم ولی قبول دارم خودم وی را زدم. س-با توجه به اقرار صریح خودتان متهم هستید به ارتکاب قتل عمدی مرحوم ش. ح. با استفاده از ضربات کارد چه دفاعی دارید؟ ج-قبول دارم وی را با کارد زدم می خواستند به زور مرا به کمپ ببرند پایم نیز هنگام بالارفتن از پله ها درد گرفت فکر کنم دررفته باشد. برای متهم قرار تامین بازداشت موقت صادر شده اظهار داشته اگر اعتراض داشتم ظرف ده روز اعلام می کنم. بازپرس با صدور دستوراتی پرونده را به پلیس آگاهی ارسال و متهمین ب. ف. و م. خ. نیز به علت فقد دلیل آزاد شده اند رییس اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی استان گزارش مورخه ۱۳۸۹/۸/۱۶عنوان بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب خ. اعلام کرده در اجرای دستور جنابعالی به استحضار می رساند ۱-متهم م. د. طبق رسید پیوستی تحویل زندان گردید. ۲-با پیگیری به عمل آمده تا کنون شرح معاینه جسد متوفی ش. ح. از پزشکی قانونی به این اداره واصل نگردیده است. ۳-سوابق متهم از اداره تشخیص هویت اخذ که دارای یک فقره سابقه جعل شناسامه می باشد. ۴-تصویر شناسنامه متهم اخذ و ضم پرونده گردید. ۵-متهمین ب. ف. و م. خ. در اجرای دستور آزاد گردیدند. ۶-اولیای دم مقتول به آگاهی احضار به همراه پرونده جهت تعیین تکلیف قضائی به حضور معرفی می گردند. از آقای ز. ح. ۶۸ ساله شغل کشاورز پدر مقتول تحقیق شده اظهار کرده از آقای م. د. د. به خاطر قتل عمدی پسرم ش. ح. شاکی می باشم ایشان عمدا پسرم را به قتل رسانده اصالتا از جانب خودم و به ولایت از فرزندان صغیر آن مرحوم ع. ۸ ساله و ز. یک ساله از ایشان شاکی هستم و می خواهم قصاص شود. از خانم ش. خ. ۴۵ ساله مادر مقتول تحقیق شده اظهار کرده م. د. د. پسرم را با کارد به قتل رسانیده است. در خصوص فوت پسرم از م. د. شکایت دارم. عمدا پسرم را به قتل رسانیده و تقاضای قصاص وی را دارم. دو فرزند صغیر پسر و دختر به ترتیب هشت ساله و هفت و نیم ماهه دارد. از خانم ظ. و. ۲۶ ساله همسر مقتول تحقیق شده اظهار کرده شب حادثه ساعت حدود شش الی هفت همسرم ش. ح. از سر کار به منزل آمد شام درست کردیم دراز کشید و بعد بلند شد غذا درست کرد در زدند دو نفر از آشنایان خودش به اسامی م. د. و ا. د. آمدند دنبالش همسرم گفت کار دارم الآن برمی گردم من خواستم دنبال وی بروم که گفت زشت است گفت قرار است بیایند دنبالم برویم با م. صحبت کنیم ببریمش کمپ که ترک نماید خلاصه رفت بعد از پنج دقیقه زن م. آمد در زد و گفت همسرت را کشتند. نگاه کردم دیدم آن دو نفر همسرم را می برند داخل ماشین که ببرند بیمارستان و مرا هل دادند نگذاشتند که من با ایشان بروم با توجه به اینکه فهمیده ام م. د. وی را با کارد زده است و عمدا او را به قتل رسانیده است از ایشان شکایت دارم و تقاضای قصاص م. د. را دارم از آن دو نفر هم شکایت دارم که آمدند دنبال همسرم تقاضای رسیدگی دارم. بازپرس با صدور دستوراتی پرونده را اعاده داده است. گزارش معاینه جسد مقتول ضمیمه است در صورت مجلس معاینه جسد مقتول مردی ۳۳ ساله معرفی شده در معاینات ظاهری اعلام شده بریدگی در بالای ترقوه راست به طول تقریبی ۵/۵ سانت در قسمت داخلی ترقوه راست در سمت راست مفصل ترقوه به جناغ وجود داشت که تا قسمت تحتانی گردن امتداد داشت. لبه شارپ بریدگی در قسمت تحتانی بریدگی مشهود بود. حرکات مهره های گردن طبیعی بود و در مهره های گردن شکستگی استخوانی ملموس نبود. جسد کالبدگشایی شده و در صورت مجلس منعکس شده پوست سینه باز شد. زیر پوست خونمردگی زمان حیات در محل بریدگی وجود داشت. در استخوان جناغ و دنده ها شکستگی مشهود نبود استخوان جناغ برداشته شد. در فضای جنب چپ خون وجود داشت. بریدگی روی ترقوه راست نافذ بود و از سمت راست به سمت چپ بدن به خلف استخوان جناغ از قسمت تحتانی قدامی گردن سیر کرده بود. خونمردگی در پایه عروقی متصل به آئورت و در بالای پریکارد مشهود بود. پریکارد باز شد. خون در حفره پریکارد وجود داشت. آثار بریدگی در خلف محل اتصال دنده دوم به استخوان جناغ در عروق منشعب از آئورت به همراه لخته خون فراوان وجود داشت. علت فوت آسیب عروق ناشی از جسم برنده نوک تیز تعیین می گردد. جواز دفن صادر گردید. پس از انجام دستورات قضایی پرونده به شعبه بازپرسی اعاده گردیده است. از آقای ا. د. ۳۶ ساله شغل نظامی به عنوان گواه تحقیق شده اظهار کرده شب حادثه بنده در منزل بودم ساعت حوالی ده الی یازده بود با سر و صدای مردم بیرون رفتم پرسیدم چه خبر است گفتند م. ، ش. را با چاقو زده است و وی را به بیمارستان بردند و طبق کلام الله من حتی آن زمان به محل درگیری هم نرفتم و از چگونگی آن خبر نداشتم و اظهارات همسرش را نیز قبول ندارم چون ندیده ام چه کسی وی را زده و چه کسانی او را برده اند بیمارستان فقط از مردم شنیدم. از آقای م. د. ۲۷ ساله شغل کارگری به عنوان گواه تحقیق شده اظهار کرده شب درگیری دو مرحله سر و صدا آمد یعنی دو درگیری بود بار اول منزل پدر زنم بود که حدود یک کوچه فاصله دارد با محل درگیری ساعت حدود هفت یا هشت شب بود در منزل بودم سر و صدا بلند شد. رفتم بیرون دیدم که یک پیکان سفید رد شد و م. افتاده بود دنبالش و سنگ به طرف آن پرت می کرد بعد چیزی نشد و من رفتم منزل پدر زنم تا اینکه ساعت حدود ده الی ۹ بود که همسایه پدر زنم مشغول کار کردن در ساختمان خودش بود من هم رفته بودم نزد وی نیم ساعتی نزد او نشستم باز سر و صدا بلند شد پنج شش نفر به طرف کوچه پشتی که م. منزل دارد می رفتند من و همسایه مان رفتیم آنجا دیدم دو سه نفر ایستاده اند دم در منزل م. و مرحوم ش. در زد و رفت میان در ایستاد و به آن چند نفر گفت م. این است ببریدش که یک دفعه م. کاردی در دست چپش بود به گردن ش. زد آمد بیرون دست به گردنش گرفته بود و به آن افراد گفت اشکالی ندارد پسرعمویم است کاری به وی نداشته باشین مرا به بیمارستان ببرید. من و همسایه مان به نام م. رفتیم که وی را بگیریم که افتاد زمین و بی حال شد و آن زمان زنش هم آمد و می دید خلاصه وقتی افتاد آن چند نفر که با وی بودند او را بردند انداختند داخل ماشین که به بیمارستان ببرند افرادی که وی را به بیمارستان برده اند آن ها را گرفته اند من اصلا بیمارستان نرفتم و آنجا نیز با همسر مرحوم اصلا مواجهه ای نداشته ام که نگذارم او بیاید به خدا این عین واقعیت است. از آقای م. خ. ۲۵ ساله شغل آزاد به عنوان گواه تحقیق شده اظهار کرده شب حادثه یکی دو نفر زنگ زدند به صاحب کمپ به نام ه. که فامیل وی را نمی دانم گفتند که یک نفر در روستای ب. است معتاد است می خواهد ترک کند خانواده را اذیت می کند. من به اتفاق ب. ف. و س. ب. رفتیم آنجا با پیکان سفید ب. رفتیم ه. ایستاده بود دم در مقتول سر قبرستان ایستاده بود مقتول گفت دم در که رفتم در را باز کردند پشت سر من بیایید داخل خلاصه در زد در را باز کرد قاتل در را باز کرد اول حیاط منزل مقتول دست قاتل را گرفت و گفت این است ببریدش دست راستش را گرفت که یک دفعه قاتل م. د. با دست چپ از پشت کمرش چاقو درآورد و زد به گردن مقتول به قسمت جلو گردن زد خلاصه من و ب. مجروح را به داخل ماشین انداختیم همسرش آمد جیغ و داد کرد که ببریدش بیمارستان من و ب. او را انداختیم روی صندلی عقب و به بیمارستان ... بردیم که متاسفانه بین راه تمام کرد وقتی رسیدیم گفتند مرده است به خدا عین واقعیت است و چیزی دیگری نمی دانم. از آقای ب. ف. ۲۸ ساله شغل کارگری به عنوان گواه تحقیق شده اظهار کرده شب حادثه من در کمپ بودم خانواده م. د. زنگ زده بودند که وی معتاد است و اذیت می کند بیایید ببریدش من و م. خ. و س. ب. و ا. د. رفتیم که وی را به کمپ بیاوریم برای ترک آنجا که رسیدیم ش. ح. سر قبرها بود ما را که دید آمد و گفت من در می زنم آمد بیرون وی را ببرید که رفت در زد و در که باز شد همان ابتدای حیاط منزل دست راست م. را گرفت که م. با دست چپ کارد را از کمر کشید و به جلو گردن ش. فرو کرد که افتاد دم در زن و بچه اش سر و صدا کردند و من و م. خ. وی را سریع به داخل ماشین انداختیم و همسرش نیز آنجا بود که جیغ می زد وی به خدا قسم من اصلا یادم نیست که همسرش قصد داشته با ما بیاید بیمارستان و ما نگذاشته باشیم اصلا خون ریزی آنقدر زیاد بود که ترسیده بودیم تلف شود و سریع وی را داخل ماشین انداختیم و ه. پشت ماشین نشست و بردیم بیمارستان ... م. گفتند تمام کرده است به خدا این عین واقعیت بود که گفتند حرف دیگری ندارم. گواهی حصر وراثت مقتول ضمیمه پرونده است. ز. ح. و ش. خ.ن. والدین متوفی و ظ. و. همسر و ع. و ز. ح. فرزندان متوفی هستند. بازپرس به مجتمع حرفه آموزی و کاردرمانی استان لرستان نوشته متهم م. د. به منظور تکمیل تحقیقات به مدت ۵ روز در اختیار مامورین پلیس آگاهی استان لرستان قرارداده شود و به اداره عملیات تذکر داده شود صحنه قتل بازسازی شود و قبل از اقدام با ایشان هماهنگی گردد. حسب مفاد صورت جلسه مورخه ۱۳۸۹/۱/۲۱ساعت ۱۲ بازپرس ویژه قتل در معیت منشی شعبه جهت بازسازی صحنه قتل مرحوم ش.ح. در پلیس آگاهی اداره عملیات ویژه استان حاضر و در حضور مامورین پلیس آگاهی از متهم م. د. خواسته شده که وقوع قتل و چگونگی آن را تشریح نماید و متهم به شرح سی دی و عکس های پیوست صحنه قتل و چگونگی آن را تشریح و بازسازی نموده و در ساعت ۱۲:۴۰ دقیقه پلیس آگاهی را ترک نمودند. در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۲۷ متهم به شعبه بازپرسی اعزام بازپرس به وی خطاب نموده با توجه به گزارش ضابطین، اظهارات مطلعین، نظریه پزشکی قانونی، شکایت اولیای دم و حسب اقرار صریح خودتان متهم هستید به اعتیاد به مواد مخدر و ارتکاب قتل عمدی مرحوم ش. ح. با استفاده از ضربات کارد چه دفاعی دارید؟ ج-قبول دارم ش. را با ضربه کارد زدم به ناحیه گردنش زدم ولی قصد کشتن وی را نداشتم آمده بودند مرا به کمپ ببرند من هم همینطور بی حواس چاقو را انداختم کنار من ایستاده بود به گردنش خورد خصومتی با وی نداشتم. س-حسب اظهارات شهود عینی شما به محض بازکردن درب منزل بر روی ایشان و با مشاهده وی در حالی که کارد در دست چپتان بوده است آن را به گردن وی فرو کرده اید چه می گوید؟ ج- قبول ندارم که اینطور بوده است من بی کس هستم و همه علیه من حرف می زنند بنده آن روز که این اتفاق افتاد و قبل از دفعه ای که ش. بیا ایشان آمد منظورم افراد کمپ ترک اعتیاد است چند نفر از آن ها آمدند مرا ببرند که با ایشان نرفتم و با سنگ و چوب افتادم دنبالشان. یک ساعت بعد از آن بنده یک فرغون سنگ انداختم روی پشت بام و پله گذاشتم برویم بالا که اگر آمدند آن ها را فراری دهم که فرصت ندادند وارد حیاط شدند و من هم کارد را بی هدف به طرفین می انداختم که به ش. خورد. ش. پسرعموی حق بنده است خصومتی با وی نداشته ام. ناخودآگاه بوده است. اتهام متهم مجددا تفهیم شده تا آخرین دفاع خود را بگوید. اظهار داشته قبول دارم زمان ارتکاب جرم بنده اعتیاد داشتم ولی در حال حاضر ترک کرده ام و ش. ح. را من کشتم اما از روی قصد نبوده است مگر می شود کسی را به زور به کمپ اعتیاد ببرند به خدا قصد کشتن ش. را نداشتم از روی در آمدند داخل من هم با کارد به آن ها حمله کردم به متهم خطاب شده شاهد و مدرکی دارید که آن ها از روی در و دیوار آمدند داخل در پاسخ اظهار داشته بنده شاهدی ندارم چون آدم بی کسی هستم. بازپرس به شرح قرار شماره ۰۰۴۴۸-۱۳۸۹/۱۱/۳ قرار مجرمیت متهم را به قتل عمدی مرحوم ش. ح. و اعتیاد به مواد مخدر صادر نموده است. معاون دادستان با قرار صادره موافقت کرده و طی کیفرخواست شماره ۰۲۲۸۱-۱۳۸۹/۱۱/۲۶ به استناد مواد ۲۰۵و ۲۰۶ قانون مجازات اسلامی و ماده ۱۶ قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر تقاضای مجازات متهم از دادگاه کیفری استان لرستان شده است. پرونده به شعبه اول دادگاه کیفری استان لرستان ارجاع دادگاه در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۱۲و در وقت فوق العاده قرار بازداشت موقت متهم را ابقا نموده و اعلام کرده نظر به اینکه متهم معتاد است به نظر می رسد فاقد استطاعت باشد باید وکیل تسخیری تعیین شود. با تعیین وقت طرفین احضار و نماینده دادستان نیز دعوت شود. دادگاه به کانون وکلای دادگستری استان لرستان نوشته احد از وکلا را به عنوان وکیل تسخیری متهم معرفی نمایند. کانون وکلا آقای ف. آ. را معرفی کرده است. جلسه رسیدگی دادگاه در تاریخ ۱۳۹۰/۳/۲۴ با حضور نماینده دادستان و متهم و وکیل تسخیری وی و در غیاب اولیای دم تشکیل، نماینده دادستان اظهار کرده با توجه به اقرار متهم به قتل عمدی صدور حکم مقتضی و قانونی مورد استدعاست. اتهام متهم قتل عمدی مرحوم ش.الف.ح. تفهیم گردیده و سوال شده آیا اتهام را قبول دارید یاخیر؟ ج- بله قبول دارم. س-چرا و به چه کیفیت نامبرده را به قتل رساندید؟ ج-ایشان چند نفر دیگر همراه او بود و مقتول پسرعموی من بود و می خواست چون من معتاد بودم مرا به کمپ (ترک اعتیاد) ببرد و قصد او آن بود که مرا ترک اعتیاد ببرد و به نظر من او قصد داشت مرا به کمپ ببرد و رابطه با خواهرم که بیوه است برقرار نماید می خواست مرا به زور به کمپ ببرد و هر چه التماس کرم مرا نبرید ولی قبول نکرد و البته مقتول مسلح نبود و گویا یک قفل و زنجیر با او بود من هم با چاقو او را زدم و زنده بود او را به بیمارستان بردند و بعد فوت شد و من با نردبان پس از ضرب بالای دیوار رفتم نردبان را کشیدند و من افتادم و پایم شکست. س-آیا شهود دارید که مقتول که پسرعموی شما می باشد ارتباط نامشروع با خواهر شما داشته است؟ ج-خیر س-آیا از قتل مقتول پشیمان نیستید؟ ج-نه او به اسم کمپ می خواست مرا ببرد و با خواهرم رابطه برقرار نماید. س-آیا خواهر شما آدم منحرفی است و انحراف اخلاقی دارد؟ ج- خیر س-آیا خواهر شما قبلا از مقتول شاکی بوده است یا خیر؟ ج-نه فقط می گفت رفقایت و مقتول را به منزل نیاور و مدکی دیگر ندارم. س-آیا قتل عمدی مرحوم مقتول را قبول دارید یا خیر؟ ج-بله قبول دارم. س-آخرین دفاعت چیست؟ ج- شما را به خدا واگذار می نمایم به خاطر بچه هایم به حقم برسید و اگر حق ندارم که هیچ. دادگاه به وکیل متهم خطاب کرده چنانچه مطالبی دارید بیان نمایید. ج-در پاسخ اظهار داشته موارد ذیل را دفاعا به استحضار می رساند. ۱-با توجه به اینکه متهم دفاعا از همان ابتدای تحقیقات اولیه تا کنون موارد دفاع مشروع را بیان نموده و اینکه حسب محتویات پرونده گواهان اعلام داشته اند که طی تماس تلفنی با کمپ مشخص شده که شخصی به نام م. د. که معتاد می باشد خانواده را اذیت می کند و جهت اعزام به کمپ خانواده وی موافقت نموده اند و اینکه می بایست قراردادی دال بر موافقت خانواده و شخص مددجو (معتاد) جهت بستری وی در کمپ منعقد شود و حسب اظهارات متهم قراردادی در این خصوص منعقد نشده و اینکه حسب اظهارات متهم درگیری در دو مرتبه صورت گرفته و اینک حسب اظهارات متهم از سر دیوار وارد شده است و اظهارات متهم در صفحه ۲۱ پرونده حاکی است که واردین به منزل ایشان با عنف وارد و با خواهر وی به نام ص. درگیر شده اند و اینکه متهم بنا به اظهاراتش تنها مرد خانواده اش می باشد لذا ضروری است که تحقیقات جامع تری صورت گیرد و اینکه در رابطه با وضعیت اخلاقی متهم با خانواده اش و محل تحقیقات صورت گیرد. لذا خواهشمند است دفاع متهم دایر بر اینکه نامبرده موارد دفاع مشروع را بیان نموده است تحقیقات جامع تری صورت گرفته و اظهارات متهم (موکل) مستند و مستدل مورد بررسی و اتخاذ تصمیم صورت گیرد. دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به شرح رأی معترض عنه پس از بیان گردشکار پرونده به شرح زیر رأی صادر نموده است: در خصوص اتهام آقای م. د. متولد سال ۱۳۵۰ متاهل باسواد ساکن زندان مرکزی خ. با صدور قرار بازداشت موقت و با وکالت آقای ف. آ. دایر بر قتل عمدی مرحوم ش. ح. با استفاده از چاقو توجها به محتویات پرونده و جامع تحقیقات معموله و شکایت اولیای دم (که حسب گواهی حصر وراثت شماره ۶۳۲۹/۴۴/۸۹-۱۳۸۹/۹/۱۲منحصرا وراث قانونی مقتول هستند) و گواهی پزشکی قانونی که علت تامه قتل را آسیب عروقی ناشی از جسم برنده و نوک تیز تشخیص و اعلام نموده است و کشف آلت جرم (چاقوی مستعمله و قتاله) و اقاریر متهم در تمام مراحل رسیدگی من حیث المجموع بزهکاری نامبرده محرز و مسلم است و دفاعیات متهم در ایجاد شبهه و تجسم و نوعی معاذیر قانونی در ایجاد قتل مقتول و ارتفاع مجازات با طرح ادعای شروع به ارتباط نامشروع مقتول با خواهر متهم و بیان انگیزه مقتول از شرکت در انتقال متهم به قتل به مرکز ترک اعتیاد (کمپ) برای سهولت در ایجاد ارتباط معنونه ادعای بی اساس و پایه و توجیهی غیرموجه و غیرواقعی و تخیلی و اعتصامی ناموزون به ریسمانی ناموجود و موثر و کافی در مقام نمی باشد. زیرا اولا ادعای ارتباط نامشروع بر اساس ضوابط شرعیه و قانونیه اثبات نشده است و هیچ گونه پرونده ای و یا بینه ای و شکواییه ای از قبل طرح نشده است. ثانیا مطابق اظهارات متهم در صفحات ۷۱ و ۷۲ پرونده خود متهم به علت فشار خانواده اش و همچنین برای نجات خود از بیماری صعب العلاج اعتیاد اقدام به فروش خودرو نموده است تا با پرداخت هزینه ترک اعتیاد در کمپ خود را به آن مرکز معرفی و علاج نماید و همچنین به اقرار متهم خانواده مشارالیه شخصا با کمپ د. (همان مکانی که افراد مامور آن به سراغ متهم آمده اند که منجر به درگیری و قتل مقتول شده است) تماس گرفته اند تا متهم را به آن مرکز انتقال دهند. ثالثا بین متهم و مقتول که پسرعموی او می باشد هیچگونه عداوت قبلی و یا درگیری فیزیکی نبوده است و این مامورین کمپ بوده اند که بر اساس وظیفه و تماس خانواده متهم جهت حمایت از خانواده وی به منزل متهم مراجعه و پس از مقاومت متهم در همراه شدن آن ها از مقتول که پسرعموی متهم به قتل است تقاضای کمک نموده اند و مقتول هم در اقدامی دلسوزانه و با توجه به قرابت نسبی با متهم به قتل جهت قانع نمودن وی به همراه شدن با مامورین به منزل متهم مراجعه که او را به قتل می رساند. رابعا با توجه به اینکه مامورین مراجعه کننده شناخته شده بودند (مورد معرفت متهم و خانواده او بوده اند) و جهت انتقال متهم به کمپ ترک اعتیاد به محل اقامت متهم عزیمت نموده اند اگر آن ها هم با توجه به تصورات متهم قانونی نباشد مجوز قتل عمدی نمی باشد. خامسا چون اولیای دم در دادسرا تقاضای قصاص نفس متهم را نموده اند عدم حضور آن ها در دادگاه قانونا موجبات عدم رسیدگی دادگاه نیست (زیرا که پدر مقتول علاوه بر تقاضای قصاص نفس متهم ولایتا از طرف صغار مقتول نیز تقاضای قصاص متهم را نموده است.) فلذا دادگاه مستندا به بند ب از ماده ۲۰۶ و ماده ۲۱۹ و بند یک ماده ۲۳۱ و مواد ۲۶۵ و ۲۳۲ و ۱۰ قانون مجازات اسلامی متهم صدرالذکر (م. د.) را به قصاص نفس با چوبه دار در محل زندان مرکزی خ. محکوم می نماید تا بر اساس آن اولیای دم پس از قطعیت رأی و استیذان از مقام عظمای ولایت و پرداخت سهم الدیه اولیای دم صغیر متهم را قصاص نمایند و همچنین به هدم چاقوی مکشوفه (آلت جرم) اظهارنظر می شود و در خصوص اتهام دیگر متهم دایر بر اعتیاد به مواد مخدر دادگاه قرار عدم صلاحیت به شایستگی و اعتبار دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان خ. صادر می نماید. اولیای دم طی لایحه ای که به شماره ۰۰۰۵۱-۱۳۹۰/۴/۴ ثبت دفتر دادگاه شده تقاضای قصاص متهم را نموده اند. دادنامه در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱۰ به آقای ف. آ. وکیل تسخیری محکوم ابلاغ و مشارالیه طی لایحه ای که به شماره ۰۰۰۹۵-۱۳۹۰/۵/۲۴ ثبت دفتر دادگاه شده تقاضای تجدیدنظر نموده است و محکوم نیز از زندان لایحه ای ارسال و تقاضای تجدیدنظر نموده است. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است. و شعبه به شرح زیر رأی صادر نموده است: رأی: نظر به اینکه متهم در مراحل تحقیق اعم از دادسرا و نیروی انتظامی و همچنین در محضر دادگاه صریحا به قتل عمدی مقتول ش. ح. اقرار کرده و اقرار وی نیز با اوضاع و احوال قضیه و محتویات پرونده منطبق است و مدافعات وی در مورد انگیزه قتل نیز مورد توجه دادگاه بوده و به طور کامل به آن پرداخته و موثر تشخیص داده نشده و عدم پذیرش آن نیز موجه است لذا با رد تجدیدنظرخواهی وکیل و شخص محکوم علیه به استناد بند الف ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری رأی معترض عنه ابرام می گردد. ضمنا نظر به اینکه جد پدری صغار به ولایت از آنان تقاضای قصاص متهم را نموده است پرداخت سهم الدیه سهم صغار قبل از اجرای حکم قصاص موردی ندارد. زیرا مسلما ولی قهری با رعایت غبطه صغار تقاضای قصاص نموده است. پرونده به شعبه اول دادگاه کیفری استان لرستان ارسال، رئیس دادگاه دستور داده رأی ابلاغ و سپس به اجرای احکام ارسال شود. پس از ابلاغ رأی دیوان عالی کشور پرونده به دایره اجرای احکام ارسال و دادیار اجرای احکام دستور داده محکومیت قطعی محکوم علیه به زندان اعلام اولیاءدم نیز جهت اخذ توضیح پیرامون اجرای قصاص احضار گردند. محکومیت محکوم به زندان اعلام شده است. طی قیم نامه شماره ۸۹۰۲۸۶-۱۳۸۹/۱۲/۲۳ خانم ظ. و. همسر مقتول به عنوان قیمه صغار مقتول ۱- ع. ح. متولد ۱۳۸۲/۴/۸ ۲- ز. ح. متولد ۱۳۸۹/۱/۱ منصوب شده است. مطابق گواهی حصر وراثت مورخه ۱۳۸۹/۹/۲۱ ورثه متوفی ش.الف.ح. عبارتند از ۱- ز. ح. پدر متوفی ۲- خانم ش. خ.ن. مادر متوفی ۳- خانم ظ. و. همسر متوفی ۴- ع. ح. فرزند متوفی ۵- ز. خ. فرزند متوفی در مورخه ۱۳۹۲/۵/۹ دادیار اجرای احکام دستور داده اولیاء جهت اخذ توضیح پیرامون اجرای قصاص با در دست داشتن اصل شناسنامه و گواهی حصر وراثت احضار گردند. اولیای دم با ابلاغ احضاریه حاضر نشده اند دادیار اجرای احکام مجددا دستور داده اولیاءدم جهت اخذ توضیح پیرامون نحوه اجرای قصاص احضار و قید گردد در صورت عدم حضور محکوم علیه با اخذ تامین متناسب آزاد خواهد شد و چون اولیای دم با ابلاغ اخطاریه های مکرر در اجرای احکام حاضر نشده اند دادیار اجرای احکام طی نامه مورخه ۱۳۹۳/۳/۴ به شعبه اول دادگاه کیفری استان لرستان اعلام کرده حسب محتویات پرونده محکوم علیه م. د. به اتهام قتل عمدی مرحوم ش.الف.ح. به قصاص نفس محکوم شده است نظر به اینکه اولیاءدم علیرغم ابلاغ های مکرر قانونی پیرامون قصاص حضور نیافته اند پرونده در اجرای ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ به حضور ارسال می گردد دادگاه طی تصمیم مورخه ۱۳۹۳/۴/۹ اعلام کرده دفتر پرونده به نظر قاضی محترم شعبه چهارم اجرای احکام کیفری خ. برسد تا ایشان با نظارت بر کار دفتری و دستور اینکه به اولیاءدم و وکیل مقتول اعلام گردد ظرف هشت ماه پس از ابلاغ اخطاریه در جهت (الف) ارائه درخواست قصاص متهم (ب) پرداخت سهم الدیه صغار به حساب دادگستری یا واحد سرپرستی به نام صغار یا انتقال اموال به میزان سهم الدیه به نام صغار مقتول اقدام نمایند و تصریح گردد در صورت عدم اقدامات مذکور محکوم علیه به نام آقای م. د. با تامین مناسب آزاد می گردد. دادیار اجرای احکام بدون توجه به مفاد تصمیم مورخه ۱۳۹۳/۴/۹ دادگاه در مورخه ۱۳۹۳/۴/۱۲ دستور داده اولیاءدم کبیر جهت اخذ توضیح پیرامون نحوه اجرای قصاص احضار گردند. حسب صورت جلسه مورخ ۱۳۹۳/۴/۲۲ خانم ظ. و. در اجرای احکام حاضر مفاد دادنامه شماره ۰۰۰۳۳ صادره از شعبه یک دادگاه کیفری استان و دادنامه صادره شعبه بیستم دیوان عالی کشور برای مشارالیها قرائت و تفهیم شده اظهار داشته قیمومتا از طرف صغار به اسامی ع. ح. و ز. ح. خواهان قصاص قاتل م. د. هستم ضمنا توان پرداخت سهم دیه اولیاءدم صغیر را ندارم به مشارالیها ابلاغ شده ظرف هشت ماه نسبت به پرداخت سهم صغار اقدام نمایند اظهار داشتند توان پرداخت نداریم. دادیار اجرای احکام مجددا در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۱۴ دستور داده اولیای دم جهت اخذ توضیح پیرامون نحوه اجرای قصاص احضار می گردد در صورت عدم مراجعه محکوم علیه با اخذ تامین متناسب آزاد خواهد شد. حسب مفاد صورت جلسه مورخ ۱۳۹۳/۱۱/۲۸ خانم ش. خ.ن. و ظ. و. در اجرای احکام حاضر شده و مفاد دادنامه پیرامون قصاص قاتل م. د. به مشارالیها تفهیم اظهار داشتند خواهان قصاص قاتل هستیم خانم ظ. و. به قیمومیت صغار به اسامی ۱- ع. ح. ۲- ز. ح. اظهار داشت خواهان قصاص قاتل هستم به آنان تفهیم شده با توجه به صورت جلسه مورخه ۱۳۹۳/۴/۲۲ نسبت به پرداخت سهم صغار اقدام اظهار داشتند مالی جهت تودیع سهم صغار نداریم و سند مالکیت نیز ندارم به نام صغار انتقال دهم به نامبرده ابلاغ شده تا مورخه ۱۳۹۳/۱۲/۲۲ جهت تودیع سهم صغار مهلت دارید. دادیار اجرای احکام طی نامه مورخ ۱۳۹۴م ش.الف.ح. به قصاص نفس محکوم شده است تا اولیاءدم پس از پرداخت سهم صغیر، محکوم علیه را قصاص نمایند با توجه به تقاضای محکوم علیه و اظهار عجز ولی دم از پرداخت سهم صغیر و صورت جلسه مورخه ۱۳۹۳/۴/۹ آن شعبه پرونده در اجرای ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی به حضور ارسال می گردد. دادگاه در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۲۳ در وقت فوق العاده ختم رسیدگی را اعلام و به شرح زیر مبادرت به صدور رأی نموده است. رأی دادگاه - در خصوص اتهام آقای م. د. ( ش.د. ) با وکالت آقای . آ. دایر بر قتل عمدی مرحوم آقای ش.الف.ح. وفق شکایت اولیاءدم مقتول به اسامی ۱- آقای ز. ح. پدر مقتول ۲- خانم ش. خ.ن. (مادر مقتول) ۳- ع. ۴- ز. ح. (فرزندان مقتول) با ولایت قهری جد پدری به نام آقای ز. ح. به نحو مضبوط و منعکس در پرونده ملاحظه می گردد متهم مذکور حسب دادنامه شماره ۹۰۰۹۹۷۶۶۱۵۴۰۰۰۳۳ مورخ ۱۳۹۰/۳/۳۰ موضوع پرونده ۸۹۰۹۹۸۶۶۱۱۳۰۰۵۶۵ شعبه اول دادگاه کیفری استان لرستان به قصاص نفس محکوم و عینا حسب دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۸۰۰۰۶۲۳ مورخ ۱۳۹۱/۷/۲۵ شعبه بیستم دیوان عالی کشور تایید و ابرام گردیده است و شکایت ردیف اول و دوم در فرجه قانونی در جهت پرداخت سهم صغار (فرزندان صغیر مقتول) مذکور اقدامی محقق ننموده اند لهذا اجرای قصاص با این فرض مقدور نگردیده و نخواهد بود و محقق نمی ٰگردد لهذا مستندا به ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ و از لحاظ جنبه عمومی بزه مستندا به ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۷۵ حکم بر محکومیت متهم مذکور به تحمل ۸ سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشتی قبلی صادر و اعلام می گردد. رأی صادره پس از تایید رئیس حوزه قضائی دادگستری شهرستان خ. و رئیس کل دادگستری استان لرستان حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ بطرفین قابل اعتراض در دیوان عالی کشور می باشد ضمنا در اجرای ماده ۴۲۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ تا تعیین تکلیف نهایی از ناحیه شکات کبیر (ردیف اول و دوم) (صاحبان حق قصاص) در خصوص پرداخت سهم صغار قرار تامین متهم به شرح ذیل صادر می گردد. قرار آزادی متهم مذکور مقید است به تودیع وثیقه ضمن نقض قرار بازداشت موقت سابق الصدور اعم از اموال غیرمنقول وجه نقد به ارزش ۵/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال از حال تا شروع به اجرای حکم که در صورت تودیع و معرفی وثیقه آزاد والا بازداشت می باشد دفتر مراتب صدور قرار پس از تأیید رئیس حوزه قضائی دادگستری شهرستان خ. و رئیس کل دادگستری استان لرستان به متهم و زندان ابلاغ و ارسال گردد. رئیس حوزه قضائی شهرستان خ. و رئیس کل دادگستری استان لرستان موافقت کرده اند مراتب تبدیل قرار بازداشت موقت به وثیقه به متهم زندانی م. د. و همچنین زندان ابلاغ شده است. دادنامه در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۲ به آقای ف. آ. وکیل تسخیری متهم ابلاغ و نامبرده طی لایحه شماره ۰۰۱۴۰-۱۳۹۴/۵/۳ فرجام خواهی نموده و نامبرده در لایحه خود اعلام کرده فقط از نظر میزان حبس تقاضای تخفیف برای موکل مورد استدعاست. دادنامه در تاریخ هشتم تیرماه ۱۳۹۴ به آقای ز. ح. و خانم ش. خ.ن. اولیاءدم ابلاغ، احد از اولیای دم به نام ش. خ.ن. طی لایحه ای که به شماره ۰۰۰۹۹-۱۳۹۴/۴/۱۳ ثبت دفتر لوایح گردیده فرجام خواهی نموده است مشارالیها در لایحه تقدیمی اعلام کرده : اولا از قصاص نفس قاتل م. د. چونکه در فرجه قانونی سهم صغار را پرداخت ننموده امکان پذیر نبود و راضی به قصاص نفس نیستم چرا که وضعیت مالی خوبی نداشته و مرحوم شوهرم به نام ز. ح. پدر مقتول به رحمت ایزدی پیوسته است اینک خودم به عنوان مادر مقتول خواستار تعیین دیه به مبلغ چهار صد میلیون تومان تراضی و راضی شده ام حال استدعا دارم از قاتل این مبلغ استرداد به جای قصاص نفس در صورت واریز این مبلغ از حق شخصی گذشت می نمایم و در غیر اینصورت در زندان و بازداشت باشد تا زمان پرداخت این مبلغ، حال استدعا دارم چونکه رأی صادر شده است و امکان تجدیدنظر در شعبه نیست طبق قانون تعیین تکلیف نهایی پرونده با قضات شایسته دیوان عالی کشور است و لازم به ذکر است علت عدم پرداخت سهم صغار وضعیت نامطلوب اقتصادی است که داریم به همین لحاظ اگر قاتل مبلغ چهار صد میلیون تومان پرداخت کرد حاضریم رضایت کتبی خویش را اعلام نمائیم. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای محمد ناصری صالح آباد عضو ممیز و محتویات پرونده و لایحه مادر مقتول و نظریه کتبی جناب آقای دکتر احمد رفیعی دادیار محترم دیوان عالی کشور مبنی بر : با توجه به دخالت ولی قهری در تقاضای قصاص، موضوع از مصادیق ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ تقاضای فسخ دادنامه معترض عنه و اقدام قانونی را دارم. مشاوره نموده چنین رأی صادر می کند.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

اولا رأی شماره ۰۰۰۳۳-۱۳۹۰/۳/۳۰ شعبه یک دادگاه کیفری استان لرستان دایر بر قصاص نفس م. د. به اتهام قتل عمدی مرحوم ش.الف.ح. طی رأی شماره ۲۰/۶۲۳-۱۳۹۱/۷/۲۵ این شعبه ابرام شده است و چون در رأی دادگاه قید شده پس از پرداخت سهم الدیه اولیای دم صغیر توسط اولیای دم کبیر حکم قصاص اجرا شود، در پایان رأی شعبه دیوان عالی کشور تذکر داده شد چون جد پدری صغار به ولایت از آنان تقاضای قصاص متهم را نموده است پرداخت سهم الدیه صغار قبل از اجرای حکم قصاص موردی ندارد، زیرا مسلما ولی قهری با رعایت غبطه صغار تقاضای قصاص نموده است اما متاسفانه دست اندکاران بدون توجه به این ارشاد قانونی و شرعی مراتب به اولیای دم کبیر اخطار کرده اند که سهم الدیه را تودیع نمایند و چون اولیای دم کبیر قادر به پرداخت سهم الدیه صغار نبوده و نیستند سرانجام طبق مفاد ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۹۲ اقدام کرده و بدین ترتیب حکم قطعی قصاص را به موقع اجرا نگذاشته اند. ثانیا- احد از اولیای دم به نام خانم ش. خ.ن. طی لایحه تقدیمی اعلام کرده شوهرش ز. ح. پدر مقتول فوت کرده است در صورت احراز این موضوع چون مطابق ماده ۳۵۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ حق قصاص به ورثه او می رسد ابتدا از خانم ش. خ.ن. گواهی فوت و گواهی حصر وراثت مرحوم ز. ح. اخذ و چون ورثه مرحوم ز. قائم مقام وی در قصاص هستند از آنان تحقیق و مشخص شود قصاص مطالبه دارند یا به طریق دیگر حق خود را استیفاء خواهند کرد در نتیجه چون برای اجرای حکم قصاص تقاضای کلیه اولیای دم لازم است و در حال حاضر دو نفر از اولیای دم صغیر هستند اولیای دم کبیر چنانچه بخواهند قصاص کنند باید سهم الدیه صغار را تودیع نمایند و سپس قصاص نمایند ضمنا متذکر می گردد قیم حق دخالت در قصاص ندارد. بنا به مراتب به استناد بند ۲ شق ب ماده ۴۶۹ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ رأی معترض عنه نقض و پرونده به دادگاه کیفری یک جانشین دادگاه کیفری استان ارسال تا اقدام قانونی معمول دارند .

رئیس و عضو معاون شعبه ۲۰ دیوان عالی کشور

محمد ناصری صالح آباد - حمید دلیر