ماده ۴۵۰ قانون مدنی: تفاوت میان نسخهها
(گلوله ای کردن مصادیق و نمونه ها) |
(رفع غلط املایی) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
== نکات توضیحی تفسیری دکترین == | == نکات توضیحی تفسیری دکترین == | ||
تصرفاتی را می توان کاشف از امضای عقد دانست؛ که منحصراً دلالت بر رضای به معامله نماید؛ نه اینکه اینگونه اعمال، توسط هر شخصی که مبادرت به نگهداری از مال، به رسم امانت داری می نماید؛ قابل وقوع باشد. نظیر غذا دادن به حیوان، که | تصرفاتی را می توان کاشف از امضای عقد دانست؛ که منحصراً دلالت بر رضای به معامله نماید؛ نه اینکه اینگونه اعمال، توسط هر شخصی که مبادرت به نگهداری از مال، به رسم امانت داری می نماید؛ قابل وقوع باشد. نظیر غذا دادن به حیوان، که جهت حفاظت از او صورت می گیرد؛ و نمی تواند دلالتی بر امضای فعلی قرارداد نماید.(132534) | ||
تصرفاتی که موجب سقوط حق فسخ می گردد؛ اولاً باید نوعاً کاشف از رضای به معامله باشد. مانند فروش مبیع و یا تغییر وضعیت آن توسط خریدار، آرد کردن گندم، و یا برش پارچه جهت دوختن لباس. و تصرفاتی را، که نوعاً کاشف از رضایت به عقد نباشد؛ نمی تواند موجب زوال حق فسخ گردد. نظیر شستشوی اتومبیل، و یا تعویض روغن آن. و دیگر اینکه، صاحب خیار، باید با علم به وجود حق خیار برای وی، در مورد معامله، تصرفی نماید که مسقط حق فسخ باشد. و جهل وی به وجود خیار را، باید مانع زوال حق فسخ او دانست.(63741) | تصرفاتی که موجب سقوط حق فسخ می گردد؛ اولاً باید نوعاً کاشف از رضای به معامله باشد. مانند فروش مبیع و یا تغییر وضعیت آن توسط خریدار، آرد کردن گندم، و یا برش پارچه جهت دوختن لباس. و تصرفاتی را، که نوعاً کاشف از رضایت به عقد نباشد؛ نمی تواند موجب زوال حق فسخ گردد. نظیر شستشوی اتومبیل، و یا تعویض روغن آن. و دیگر اینکه، صاحب خیار، باید با علم به وجود حق خیار برای وی، در مورد معامله، تصرفی نماید که مسقط حق فسخ باشد. و جهل وی به وجود خیار را، باید مانع زوال حق فسخ او دانست.(63741) |
نسخهٔ ۱۶ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۲
تصرفاتی که نوعاً کاشف از رضای به معامله باشد امضای فعلی است، مثل آن که مشتری که خیار دارد با علم به خیار، مبیع را بفروشد یا رهن بگذارد.
توضیح واژگان
خیار، حقی است که به صاحب آن، اختیار منحل نمودن معامله را اعطا می نماید.(1215066)
نکات توضیحی تفسیری دکترین
تصرفاتی را می توان کاشف از امضای عقد دانست؛ که منحصراً دلالت بر رضای به معامله نماید؛ نه اینکه اینگونه اعمال، توسط هر شخصی که مبادرت به نگهداری از مال، به رسم امانت داری می نماید؛ قابل وقوع باشد. نظیر غذا دادن به حیوان، که جهت حفاظت از او صورت می گیرد؛ و نمی تواند دلالتی بر امضای فعلی قرارداد نماید.(132534)
تصرفاتی که موجب سقوط حق فسخ می گردد؛ اولاً باید نوعاً کاشف از رضای به معامله باشد. مانند فروش مبیع و یا تغییر وضعیت آن توسط خریدار، آرد کردن گندم، و یا برش پارچه جهت دوختن لباس. و تصرفاتی را، که نوعاً کاشف از رضایت به عقد نباشد؛ نمی تواند موجب زوال حق فسخ گردد. نظیر شستشوی اتومبیل، و یا تعویض روغن آن. و دیگر اینکه، صاحب خیار، باید با علم به وجود حق خیار برای وی، در مورد معامله، تصرفی نماید که مسقط حق فسخ باشد. و جهل وی به وجود خیار را، باید مانع زوال حق فسخ او دانست.(63741)
سوابق فقهی
یک عمل یا تصرف، نمی توان در آنِ واحد، هم دلالت بر بیع نماید؛ و هم اینکه حاکی از زوال حق فسخ باشد. زیرا چنانچه صاحب خیار، مبیع را به شخص ثالث بفروشد؛ دراینصورت بیع مزبور، موقوف حصول ملکیت بوده؛ و ملکیت، موقوف بر تحقق فسخ متأخر از بیع است.(1036459)
به موجب دادنامه شماره 236 مورخه 12/4/1373 شعبه 13 دیوان عالی کشور، تصرفاتی که نوعاً، کاشف از رضای به معامله باشد؛ از مصادیق امضای فعلی است. مانند زمانی که خریدار، با عم به وجود خیار برای خود، مبادرت به فروش مبیع به ثالث می نماید.(1415050)
مصادیق و نمونه ها
- اگر مشتری خودرو را، با علم به وجود خیار فسخ برای خود، جهت تعمیرات به صافکاری بسپارد؛ دراینصورت عمل مزبور، دلالت بر رضای به معامله، و زوال حق فسخ دارد.(30752)