ماده 11 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی: تفاوت میان نسخه‌ها

اضافه کردن نظریه
بدون خلاصۀ ویرایش
(اضافه کردن نظریه)
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''ماده 11 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی''': در صورت ثبوت [[اعسار]]، چنانچه [[مدیون]] متمکن از پرداخت به نحو اقساط شناخته شود، [[دادگاه]] ضمن صدور حکم اعسار با ملاحظه وضعیت او مهلت مناسبی برای پرداخت می‌دهد یا حکم [[تقسیط بدهی]] را صادر می‌کند. در تعیین اقساط باید میزان درآمد مدیون و معیشت ضروری او لحاظ شده و به نحوی باشد که او توانایی پرداخت آن را داشته باشد.  
'''ماده 11 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی''': در صورت ثبوت [[اعسار]]، چنانچه [[مدیون]] متمکن از پرداخت به نحو اقساط شناخته شود، [[دادگاه]] ضمن صدور حکم اعسار با ملاحظه وضعیت او مهلت مناسبی برای پرداخت می‌دهد یا [[حکم]] [[تقسیط بدهی]] را صادر می‌کند. در تعیین اقساط باید میزان درآمد مدیون و معیشت ضروری او لحاظ شده و به نحوی باشد که او توانایی پرداخت آن را داشته باشد.  


تبصره ۱ـ صدور حکم تقسیط [[محکوم به|محکومٌ به]] یا دادن مهلت به مدیون، مانع [[استیفاء|استیفای]] بخش اجرا نشده آن از اموالی که از [[محکومٌ علیه|محکومٌ‌ علیه]] به دست می آید یا مطالبات وی نیست. تبصره ۲ـ هر یک از [[محکوم له|محکوم ٌله]] یا [[محکوم علیه|محکومٌ علیه]] می توانند با تقدیم [[دادخواست]]، [[تعدیل]] اقساط را از دادگاه بخواهند. [[دادگاه]] با عنایت به [[نرخ تورم]] بر اساس اعلام مراجع رسمی قانونی کشور یا تغییر در وضعیت معیشت و درآمد محکومٌ علیه نسبت به تعدیل میزان اقساط اقدام می کند.
تبصره ۱ـ صدور حکم تقسیط [[محکوم به|محکومٌ به]] یا دادن مهلت به مدیون، مانع [[استیفاء|استیفای]] بخش اجرا نشده آن از اموالی که از [[محکومٌ علیه|محکومٌ‌ علیه]] به دست می آید یا مطالبات وی نیست.
 
تبصره ۲ـ هر یک از [[محکوم له|محکوم ٌله]] یا [[محکوم علیه|محکومٌ علیه]] می توانند با تقدیم [[دادخواست]]، [[تعدیل]] اقساط را از دادگاه بخواهند. [[دادگاه]] با عنایت به [[نرخ تورم]] بر اساس اعلام مراجع رسمی قانونی کشور یا تغییر در وضعیت معیشت و درآمد محکومٌ علیه نسبت به تعدیل میزان اقساط اقدام می کند.
 
* [[ماده 10 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی|مشاهده ماده قبلی]]
* [[ماده 12 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی|مشاهده ماده بعدی]]


== مواد مرتبط ==
== مواد مرتبط ==
خط ۱۰: خط ۱۵:
* [[ماده ۳۰۹ قانون تجارت|ماده 309 قانون تجارت]]
* [[ماده ۳۰۹ قانون تجارت|ماده 309 قانون تجارت]]
* [[ماده 9 قانون روابط موجر و مستاجر سال 1362]]
* [[ماده 9 قانون روابط موجر و مستاجر سال 1362]]
* [[ماده 14 قانون روابط موجر و مستاجر 1356|ماده 14 قانون روابط موجر و مستاجر سال 1356]]
* [[ماده 14 قانون روابط موجر و مستاجر سال 1356]]
* [[ماده 18 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی]]


== توضیح واژگان ==
== توضیح واژگان ==
خط ۲۹: خط ۳۵:
درمواردی که [[موضوع تعهد]] عدم انجام کار باشد ([[ترک فعل]]) طبیعت تعهد اقتضا می‌کند که اعطای مهلت عادله موضوعا منتفی باشد چرا که اعطای مهلت توسط دادگاه به منزله [[اجازه|اجازه‌ی]] ادامه [[نقض قرارداد]] می‌باشد. همچنین در تعهداتی که زمان اجرای تعهد [[قید]] آن می‌باشد ([[وحدت مطلوب]]) اعطای مهلت عادله عقلاً ممکن نیست چرا که به منزله [[اسقاط]] [[تعهد]] توسط حاکم و زوال کلی [[حق]] متعهدله است.
درمواردی که [[موضوع تعهد]] عدم انجام کار باشد ([[ترک فعل]]) طبیعت تعهد اقتضا می‌کند که اعطای مهلت عادله موضوعا منتفی باشد چرا که اعطای مهلت توسط دادگاه به منزله [[اجازه|اجازه‌ی]] ادامه [[نقض قرارداد]] می‌باشد. همچنین در تعهداتی که زمان اجرای تعهد [[قید]] آن می‌باشد ([[وحدت مطلوب]]) اعطای مهلت عادله عقلاً ممکن نیست چرا که به منزله [[اسقاط]] [[تعهد]] توسط حاکم و زوال کلی [[حق]] متعهدله است.


با توجه به توضیحات فوق الاشاره باید گفت که مبنای مهلت دادن در [[ماده 11 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی]] با مواد مذکور از قانون مدنی تفاوت دارد. چرا که مقنن در [[ماده ۲۷۷ قانون مدنی|ماده 277 قانون مدنی]] از واژه ((عادله)) استفاده کرده که به خوبی بیانگر [[قاعده انصاف]] به عنوان مبنای ماده است ولی در ماده 11 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی از عبارت مهلت ((مناسب)) استفاده شده که آن هم در فرض اثبات ادعای اعسار می‌باشد و با توجه به مواد قبلی مبرهن است که مبنای ماده عسر و حرج می‌باشد. به لحاظ [[آیین دادرسی مدنی|آیین دادرسی]] نیز دادخواست اعسار را پس صدور حکم محکومیت به پرداخت نیز می‌توان داد اما درخواست مهلت عادله قبل از صدور حکم به پرداخت دین مدیون صورت می‌گیرد. جالب این است که برخی کشور های عربی که در تدوین قوانین خود مانند ایران به قانون فرانسه نظر داشته‌اند در خواست مهلت عادله را منوط به معسر نبودن مدیون دانسته‌اند و این یعنی اعسار را نه لازمه درخواست مهلت عادله بلکه مانع آن می‌دانند. در نهایت اگرچه در ماده 11 قانون نحوه اجرا مقنن تقاضای مهلت عادله را در قالب [[دادخواست]] اعسار [[مسموع]] دانسته اما به نظر همچنان ماده 277 قانون مدنی محکوم ( مورد [[حکومت]]) ماده 11 قانون نحوه اجرا نبوده و قابلیت اعمال دارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی در نظم حقوقی کنونی (شرح، نظریات مشورتی و رویه قضایی)|ترجمه=|جلد=|سال=1397|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6661340|صفحه=|نام۱=مجتبی|نام خانوادگی۱=جهانیان|نام۲=محمدرضا|نام خانوادگی۲=پاسبان|چاپ=2}}</ref>
با توجه به توضیحات فوق الاشاره باید گفت که مبنای مهلت دادن در [[ماده 11 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی]] با مواد مذکور از قانون مدنی تفاوت دارد. چرا که مقنن در [[ماده ۲۷۷ قانون مدنی|ماده 277 قانون مدنی]] از واژه ((عادله)) استفاده کرده که به خوبی بیانگر [[قاعده انصاف]] به عنوان مبنای ماده است ولی در ماده 11 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی از عبارت مهلت ((مناسب)) استفاده شده که آن هم در فرض اثبات ادعای اعسار می‌باشد و با توجه به مواد قبلی مبرهن است که مبنای ماده عسر و حرج می‌باشد. به لحاظ [[آیین دادرسی مدنی|آیین دادرسی]] نیز دادخواست اعسار را پس صدور حکم محکومیت به پرداخت نیز می‌توان داد اما درخواست مهلت عادله قبل از صدور حکم به پرداخت دین مدیون صورت می‌گیرد. جالب این است که برخی کشور های عربی که در تدوین قوانین خود مانند ایران به قانون فرانسه نظر داشته‌اند در خواست مهلت عادله را منوط به معسر نبودن مدیون دانسته‌اند و این یعنی اعسار را نه لازمه درخواست مهلت عادله بلکه مانع آن می‌دانند. در نهایت اگرچه در ماده 11 قانون نحوه اجرا مقنن تقاضای مهلت عادله را در قالب [[دادخواست]] اعسار [[مسموع]] دانسته اما به نظر همچنان ماده 277 قانون مدنی محکوم ( مورد [[حکومت]]) ماده 11 قانون نحوه اجرا نبوده و قابلیت اعمال دارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی در نظم حقوقی کنونی (شرح، نظریات مشورتی و رویه قضایی)|ترجمه=|جلد=|سال=1397|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6661340|صفحه=|نام۱=مجتبی|نام خانوادگی۱=جهانیان|نام۲=محمدرضا|نام خانوادگی۲=پاسبان|چاپ=2}}</ref> شایان ذکر است که  از آنجایی که مفاهیم حقوق بشر بر روابط خصوصی اشخاص تأثیر می گذارد و دعوای اعسار مبتنی بر رعایت کرامت انسانی معسر برای معیشت وی می باشد لذا اقساط باید به محوی تعیین گردد که معسر بتواند معیشت بنماید.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1396|ناشر=بهنامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6663688|صفحه=|نام۱=علیرضا|نام خانوادگی۱=شریفی|چاپ=1}}</ref> وقتی که دادگاه اعسار محکوم علیه را احراز کرد از دوحالت خارج نیست: یا معسر مطلق است یا معسر نسبی که در فرض دوم با توجه به وضع مدیون دادگاه، یا به محکوم علیه مهلت عادله برای پرداخت یکجای تعهد را می‌دهد یا اینکه قرار اقساط صادر می‌کند تا دین را تجزیه کرده و بپردازد. طبیعتا میزان اقساط را دادگاه تعیین خواهد کرد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی در نظم حقوقی کنونی (شرح، نظریات مشورتی و رویه قضایی)|ترجمه=|جلد=|سال=1397|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6661344|صفحه=|نام۱=مجتبی|نام خانوادگی۱=جهانیان|نام۲=محمدرضا|نام خانوادگی۲=پاسبان|چاپ=2}}</ref> از آنجایی که موضوع اعسار و تمکن امری قابل تجدید و حدوث می باشد و با فرض اثبات اعسار در زمانی دیگر وضعیت معسر تغییر می کند لذا اساسا قاعده ممنوعیت تجدید دعوی در این مسئله مطرح نمی باشد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1396|ناشر=بهنامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6663704|صفحه=|نام۱=علیرضا|نام خانوادگی۱=شریفی|چاپ=1}}</ref> در راستای تبصره ماده صدرالذکر لازم به ذکر است که هر زمان که اموالی غیر از مستثنیات دین از محکوم علیه حاصل گردد، قابلیت توقیف آن برای وصول محکوم به وجود دارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1396|ناشر=بهنامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6663692|صفحه=|نام۱=علیرضا|نام خانوادگی۱=شریفی|چاپ=1}}</ref>
 
وقتی که دادگاه اعسار محکوم علیه را احراز کرد از دوحالت خارج نیست: یا معسر مطلق است یا معسر نسبی که در فرض دوم با توجه به وضع مدیون دادگاه، یا به محکوم علیه مهلت عادله برای پرداخت یکجای تعهد را می‌دهد یا اینکه قرار اقساط صادر می‌کند تا دین را تجزیه کرده و بپردازد. طبیعتا میزان اقساط را دادگاه تعیین خواهد کرد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی در نظم حقوقی کنونی (شرح، نظریات مشورتی و رویه قضایی)|ترجمه=|جلد=|سال=1397|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6661344|صفحه=|نام۱=مجتبی|نام خانوادگی۱=جهانیان|نام۲=محمدرضا|نام خانوادگی۲=پاسبان|چاپ=2}}</ref>


== رویه های قضایی ==
== رویه های قضایی ==
خط ۴۴: خط ۴۸:
* [[رای دادگاه درباره اثر ابطال کارت بازرگانی بر دعوی اعسار (دادنامه شماره ۹۵۰۹۹۷۰۲۲۴۵۰۰۵۵۶)]]
* [[رای دادگاه درباره اثر ابطال کارت بازرگانی بر دعوی اعسار (دادنامه شماره ۹۵۰۹۹۷۰۲۲۴۵۰۰۵۵۶)]]
* [[رای دادگاه درباره اعسار از پرداخت محکوم به اجرائیه ثبتی (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۳۰۰۱۸۸۴)]]
* [[رای دادگاه درباره اعسار از پرداخت محکوم به اجرائیه ثبتی (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۳۰۰۱۸۸۴)]]
به موجب نظریه مشورتی شماره 7/95/1128 مورخ 1395/05/12: در صورتی که حکم محکومیت مدیون [[رأی قطعی|قطعی]] و [[لازم الاجرا]] شود و سپس دعوای اعسار از سوی او اقامه گردد و در [[مرحله‌ بدوی|مرحله بدوی]] [[حکم]] به [[اعسار نسبی]] و [[قرار اقساط|تقسیط]] صادر گردد، رای قطعی قبلی با لحاظ رای دادگاه بدوی مبنی بر اعسار و میزان اقساط باید اجرا شود و توقف کامل [[عملیات اجرایی]] به دلیل قطعی نشدن حکم اعسار فاقد وجاهت قانونی است چرا که اصل ادامه عملیات اجرایی و عدم [[توقف اجرای حکم|توقف اجرا]] مگر به موجب [[قانون]] است. بدیهی است پس از صدور رأی [[تجدیدنظر خواهی|تجدید نظر]] حسب مورد برابر آن رفتار خواهد شد. لذا اگر دادگاه بدوی قرار اقساط 10 میلیون تومان در ماه صادر کند و چند قسط توسط [[قسمت اجرا|دایره اجرا]] به همین مبلغ اخذ گردد و سپس در مرحله تجدید نظر حکم به پرداخت ماهانه پنج میلیون تومان گردد، محکوم علیه نمی‌تواند 5 میلیون تومان از وجوهی را  که قبلا طبق رأی بدوی پرداخته مسترد دارد چرا که او مدیون و مؤظف به پرداخت بوده و همین که مبلغ مزبور را تأدیه کرده دلالت بر تمکن او نسبت به مبلغ پرداختی دارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی در نظم حقوقی کنونی (شرح، نظریات مشورتی و رویه قضایی)|ترجمه=|جلد=|سال=1397|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6661376|صفحه=|نام۱=مجتبی|نام خانوادگی۱=جهانیان|نام۲=محمدرضا|نام خانوادگی۲=پاسبان|چاپ=2}}</ref>
* [[رای دادگاه درباره اثر تغییر وضعیت مالی زوج بر تعدیل اقساط مهریه (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۱۶۰۱۵۲۹)]]
 
* [[نظریه شماره 7/99/546 مورخ 1399/05/04 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره زمان انقضاء تعهد کفیل یا وثیقه گذار]]
* [[رای دادگاه درباره اعاده دادرسی از حکم اعسار (دادنامه شماره ۹۶۰۹۹۷۰۲۲۴۶۰۰۱۴۹)]]
 
* به موجب نظریه مشورتی شماره 7/95/1128 مورخ 1395/05/12: در صورتی که حکم محکومیت مدیون [[رأی قطعی|قطعی]] و [[لازم الاجرا]] شود و سپس دعوای اعسار از سوی او اقامه گردد و در [[مرحله‌ بدوی|مرحله بدوی]] [[حکم]] به [[اعسار نسبی]] و [[قرار اقساط|تقسیط]] صادر گردد، رای قطعی قبلی با لحاظ رای دادگاه بدوی مبنی بر اعسار و میزان اقساط باید اجرا شود و توقف کامل [[عملیات اجرایی]] به دلیل قطعی نشدن حکم اعسار فاقد وجاهت قانونی است چرا که اصل ادامه عملیات اجرایی و عدم [[توقف اجرای حکم|توقف اجرا]] مگر به موجب [[قانون]] است. بدیهی است پس از صدور رأی [[تجدیدنظر خواهی|تجدید نظر]] حسب مورد برابر آن رفتار خواهد شد. لذا اگر دادگاه بدوی قرار اقساط 10 میلیون تومان در ماه صادر کند و چند قسط توسط [[قسمت اجرا|دایره اجرا]] به همین مبلغ اخذ گردد و سپس در مرحله تجدید نظر حکم به پرداخت ماهانه پنج میلیون تومان گردد، محکوم علیه نمی‌تواند 5 میلیون تومان از وجوهی را  که قبلا طبق رأی بدوی پرداخته مسترد دارد چرا که او مدیون و مؤظف به پرداخت بوده و همین که مبلغ مزبور را تأدیه کرده دلالت بر تمکن او نسبت به مبلغ پرداختی دارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی در نظم حقوقی کنونی (شرح، نظریات مشورتی و رویه قضایی)|ترجمه=|جلد=|سال=1397|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6661376|صفحه=|نام۱=مجتبی|نام خانوادگی۱=جهانیان|نام۲=محمدرضا|نام خانوادگی۲=پاسبان|چاپ=2}}</ref>
* برابر نظریه مشورتی به شماره 7/10032 مورخ 79/10/26 ، درصورتی که محکوم علیه از همان ابتدا دادخواست تقسیط مطرح نموده باشد، از آنجا که ضروری است تا ابتدائا تکلیف اعسار مشخص شود و سپس درخصوص تقسیط تصمیم گیری صورت گیرد، لذا با پرداخت هزینه دادرسی در خصوص اعسار، دیگر نیازی به پرداخت هزینه دادرسی برای خواسته تقسیط نمی باشد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1396|ناشر=بهنامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6663708|صفحه=|نام۱=علیرضا|نام خانوادگی۱=شریفی|چاپ=1}}</ref>
 
* [[نظریه شماره 7/1400/556 مورخ 1400/06/17 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره طرح دعوای اعسار از محکوم به در محکومیت تضامنی]]
* [[رای دادگاه درباره اثر درج شغل زوج در سند نکاح بر دعوای اعسار وی (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۱۱۰۲۰۷۲)]]
* [[نظریه شماره 7/98/1473 مورخ 1399/03/03 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره تهاتر دیون در فرض محکومیت زوج و زوجه در دو پرونده جدا]]
* [[رای دادگاه درباره اختیار قاضی در تقسیط مهریه (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۴۵۰۱۲۴۳)]]
* [[چکیده نظریه شماره 7/99-42 مورخ 1399/03/03 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره تهاتر وجه نقد و سکه]]


== مقالات مرتبط ==
== مقالات مرتبط ==
[[نوآوری‌های قانون نحوۀ اجرای محکومیت‌های مالی]]


[[عدول از اصول دادرسی و قواعد حقوقی در دعوای اعسار]]{{مواد قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی}}
* [[نوآوری‌های قانون نحوۀ اجرای محکومیت‌های مالی]]
 
* [[عدول از اصول دادرسی و قواعد حقوقی در دعوای اعسار]]
* [[نقد و تحلیل حقوقی کاربست «امهال» نسبت به قراردادهای مؤسسات اعتباری با مشتریان بدهکار]]


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{مواد قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی}}
۴٬۲۲۵

ویرایش