ماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی: تفاوت میان نسخهها
جز (Javad صفحهٔ ماده 3 قانون آیین دادرسی مدنی را به ماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
== توضیح واژگان == | == توضیح واژگان == | ||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ساده ساز حقوق جزای اختصاصی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3014736|صفحه=|نام۱=نورمحمد|نام خانوادگی۱=صبری|چاپ=3}}</ref> منابع فقهی و فتاوی معتبر: مقصود از منابع فقهی معتبر امهات کتب فقهی شیعه است که مورد قبول اکثرت فقها باشد و و منظور از فتاوی معتبر نظرات علمای اجتهادی است که در شرایط زمان و مکان واجد اعتبار باشند. | |||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=115700|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref> تعارض قوانین داخلی: منظور تعارض قوانین داخلی میباشد مانند تعارض قوانین بین مواد آیین دادرسی مدنی در مرور زمان مملک با ماده ۳۲۵ ق. م و پاره ای از مواد راجع به بیع فضولی، تدافع و تعارض میباشد. | |||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه مقالات گامی به سوی عدالت (جلد دوم) (نظریه ها، فلسفه حقوق کیفری، حقوق تطبیقی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2964172|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=1}}</ref> استصحاب: در لغت به معنی با خود داشتن است و در عم اصول حکم به وجود امری است که در گذشته موجود بوده و بقای آن مورد تردید قرار گرفتهاست (ابقاء ماکان) | |||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=گزیده ای از لوایح دفاعی دکتر غلامرضا طیرانیان (جلد اول) (لوایح حقوقی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=سیمین دخت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1023784|صفحه=|نام۱=غلامرضا|نام خانوادگی۱=طیرانیان|چاپ=2}}</ref> منابع فقهی و فتاوی معتبر که همان امهات کتب فقهی شیعه و نظرات علمای صاحب اجتهادی می باشندبا توجه به متن ماده و به استناد اصل ۱۶۷ ق. ا جز منابع حقوقی است که قضات میتوانند به آن استناد نمایند. | |||
== نکات توضیحی و تفسیری دکترین == | == نکات توضیحی و تفسیری دکترین == | ||
همه حقوقدانان نظریات اداره حقوقی را با وجود مفید بودن لازم الاتباع نمیدانند و به هر حال این قضات هستند که باید با توجه به منابع حقوقی حکم خود را در دعوی مطروحه صادر نمایند. | |||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات حقوق (نظریه عمومی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=شرکت سهامی انتشار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2974328|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=3}}</ref> برای عمل به عرف ننمی توان از دادرس انتظار داشت که هرفهای محلی در تمام امور را بشناسد و با توجه به اینکه داوری هرف مانند قانون صریح و روشن نمیباشد لذا دادرس برای شناسایی عرف باید به یک سلسله وقایع ماهوی، از جمله تکرارعادت و مدت اجرا و عمومی بودن آن را مورد رسیدگی قرار دهد. | |||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات حقوق (نظریه عمومی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=شرکت سهامی انتشار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2976000|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=3}}</ref> نفوذ اخلاقیات اسلامی که تا پیش از تشکیل حکومت اسلامی نیز در قوانین دیده میشد، پس از تصویب اصل چهارم قانون اساسی و با اعلام حکومت حقوق اسلامی بر عموم همه قوانین، آن الزامات اخلاقی به تکلیف حقوقی تبدیل شد. | |||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مکتب های حقوقی در حقوق اسلام|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2979916|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=3}}</ref> برا رگاه وصفی بدون سبر و تقسیم، تخمینا علت حکم اصلی، تلقی شدهاست موجب پیدایش ظن و گمان برای قیاس کننده شود (ظن به علیت آن وصف برای حکم اصل) قیاس مناسب پیدا میشود اما اگر موجب ظن هم نشود آن را قیاس شبه نامیدهاند که حتی اهل سنت هم این قسم قیاس مستنبط العله را محکوم میکنند. | |||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شیوه های تفسیر قوانین مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=فروزش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2313504|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=نوبخت|چاپ=1}}</ref> در تفسیر این بخش از ماده «اصول حقوقی که مغایر با موازین شرعی نباشد» میتوان سه معنا را مختمل دانست: الف) منظور اصولی است که در قوانین آمده و قانونگذار به آنها مهر تأیید زده مثل استصحاب و .. – ب) منظور استنباط عقلی که از مجموع قوانین میشود و طبعاً در اندیشههای عالمان و رویه قضایی ما آید همانند تفسیر قانون به سود متهم – ج) منظور اصولی که فراتر از قوانین عادی و حامی آرمانهای حقوقی و آنچه باید باشد و نزدیک به «عدالت نوعی» است در این مفهوم گسترده، عرف و عادات و مصلحتهای اجتماعی جای شایسته دارد. | |||
به نظر میرسد همه این سه معنا همان تعریف روح قانون بوده و قضات میتوانند با مفاهیم مستنبط از این اصول به صدور حکم عادلانه اقدام نمایند. | به نظر میرسد همه این سه معنا همان تعریف روح قانون بوده و قضات میتوانند با مفاهیم مستنبط از این اصول به صدور حکم عادلانه اقدام نمایند. | ||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=115700|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref> نوعی از تعارض که همان تعارض قوانین داخلی میباشد در ماده سوم آیین دادرسی مدنی پیشبینی شدهاست، به عنوان مثال بین ماده ۴۴۸ ق. م و بند اول ماده ۲۳۳ ق.م. تعارض وجود دارد. | |||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات حقوق (نظریه عمومی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=شرکت سهامی انتشار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2974204|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=3}}</ref> همین که ملتی به صورت واحد سیاسی در آید و برای ادارهٔ آن میثاقی به نام قانون اساسی نوشته شود، باید قوای ملی را با شیوه ای به کار برد که آن قانون معین کردهاست، وجدان عمومی مفهومی مجرد و ذهنی است که مظهر خارجی آن به دشواری معین میشود، با وضع قانون اساسی دشوار است بتوان پذیرفت که، چون عرف از وجدان عمومی سرچشمه گرفتع است، همدوش و در ردیف قانون از منابع حقوق است، به ویژه که، بیشتر قواعد عرفی ناشی از رسوم طبقه خاصی از مردم است و آن گونه که ادعا شدهاست بر وگدان عمومی تکیه ندارد. | |||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اعتبار امر قضاوت شده در دعوای مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1376|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1974372|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=5}}</ref> اصطلاح «تمیز حق» به تنهایی میتواند تمام ارکان اعمال قضایی را تعیین کند زیرا: | |||
# تمیر حق وقتی مصداق پیدا میکند که در این باره بین اشخاص اختلاف باشند. | # تمیر حق وقتی مصداق پیدا میکند که در این باره بین اشخاص اختلاف باشند. | ||
# اگر قبول کنیم که حق امتیازی است که اجتماع برای اقراد میشناسد، تمیز حق نیز با اعمال قانون ملازمه دارد. | # اگر قبول کنیم که حق امتیازی است که اجتماع برای اقراد میشناسد، تمیز حق نیز با اعمال قانون ملازمه دارد. | ||
# هدف دولت را در فصل قطعی دعوی به خوبی بیان میکند. | # هدف دولت را در فصل قطعی دعوی به خوبی بیان میکند. | ||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی مدنی عمومی (جلد دوم) (با تکیه بر دفاع خوانده)|ترجمه=|جلد=|سال=1392|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=5125736|صفحه=|نام۱=عبدالمجید|نام خانوادگی۱=مرتضوی|چاپ=}}</ref> در مورد علم قاضی و مستندات خواهان این نکته را باید توجه داشت که در صورتی که خواهان همه مستندات و ادله که مورد انتظار دادگاه هست را فراهم کند، اما منجر به علم برای قاضی نشود یا با علم وی مخالف باشد، قاضی نباید حکم به نفع خواهان صادر نماید وبه عکس چنانچه قاضی علم به امری داشته باشد انا هیچ دلیلی حتی در حد قرینه وجود نداشته باشد نباید حکم صادر نماید در چنین فرضی قاضی باید تلاش کند تا مستند علم خود را، که نوعی نیز میباشد، در پرونده منعکس نماید. | |||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=جستاری در بنیادهای علم حقوق اصول حقوقی و جایگاه آن در حقوق موضوعه|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2970596|صفحه=|نام۱=محسن|نام خانوادگی۱=صادقی|چاپ=1}}</ref> نقش عقل در تدوین اصول حقوقی به گونه ای استکه عقل احساسی مبهم نیست بلکه کوششی است برای ساختن یک نظام همگون. اصول عقلانی حقوق، نقشی بنیادین در تکوین قواعد حقوق دارد، گاه طراح آن است و گاه سازنده آن، به تعبیر ریموند، اصول حقوقی «رشتهای از گزارههای عقلانی به هم پیوستهاست که دیگر قواعد حقوق، از دامان آن برخاسته و به وسیله اصول به یکدیگر مرتبط میشوند» و حرکت معقول حقوق را به سوی کمال مطلوب تأمین مینماید. | |||
== مستندات فقهی == | == مستندات فقهی == | ||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مکتب های حقوقی در حقوق اسلام|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2979916|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=3}}</ref> هرگاه وصفی بدون سبر و تقسیم، تخمینا علت حکم اصلی، تلقی شدهاست موجب پیدایش ظن و گمان برای قیاس کننده شود (ظن به علیت آن وصف برای حکم اصل) قیاس مناسب پیدا میشود اما اگر موجب ظن هم نشود آن را قیاس شبه نامیدهاند که حتی اهل سنت هم این قسم قیاس مستنبط العله را محکوم میکنند. | |||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=درس نامه اصول فقه (جلد دوم) (ترجمه و شرح فارسی الوسیط فی اصول الفقه)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=فکرسازان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2142968|صفحه=|نام۱=حسن|نام خانوادگی۱=رضازاده|چاپ=1}}</ref> نفهمیدم ********* | |||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شیوه های تفسیر قوانین مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=فروزش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2311340|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=نوبخت|چاپ=1}}</ref> در موارد تزاحم و تعارض قوانین در صورتی که یکی نسبت به دیگری مهمتر باشد آن مقدم است و گرنه قاضی مخیر است. همانطور که برای مکلف در هنگام تزاحم دو حکم مثلاً نفقه مادر و زوج نفقه زوجه مقدم است که در این مورد قانون مدنی ماده ۱۰۲۳ به آن تصریح کرده و در فرضی که نفقه بیت پدر و مادر در تزاحم باشد فرد مخیر است. | |||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مباحثی از اصول فقه دفتر سوم (اصول عملیه و تعارض ادله)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=مرکز نشر علوم اسلامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2214748|صفحه=|نام۱=سیدمصطفی|نام خانوادگی۱=محقق داماد|چاپ=5}}</ref> در برخی روایات آمده که در تعارض دو حکم شهرت را میتوان ترجیح قرار داد. | |||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مکتب های حقوقی در حقوق اسلام|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2979424|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=3}}</ref> برخی معتقدند اجماع حجیت ندارد و آن را مساوی سکوت قانون شمردهاند لکن بعضی از مؤلفان فقه عقیده دارند که موارد اجماع جز موارد سکوت قانون نیست بلکه از مواردی است که نظر قانونگذار (شارع) ابراز شده لکن به صورت عبارات، ضبط نشده یا اگر هم شده بدست مردم روزگار بعد نرسیدهاست. | |||
== مصادیق و نمونهها == | == مصادیق و نمونهها == | ||
<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مطالبات زوجه و روش وصول آن (مهریه، نفقه، اجرت المثل، نحله، شرط تنصیف دارایی)|ترجمه=|جلد=|سال=1391|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2801104|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=مهرپور|نام۲=محمد|نام خانوادگی۲=روشن|چاپ=1}}</ref> و <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی مدنی (جلد دوم) (دادگاه های عمومی و انقلاب)|ترجمه=|جلد=|سال=1379|ناشر=پایدار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1181356|صفحه=|نام۱=سیدجلال الدین|نام خانوادگی۱=مدنی|چاپ=1}}</ref> و <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شیوه های تفسیر قوانین مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=فروزش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2311340|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=نوبخت|چاپ=1}}</ref> و <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=احوال شخصیه (جلد اول) (ازدواج و پایان آن در مذاهب چهارگانه اهل سنت)|ترجمه=|جلد=|سال=1370|ناشر=مرکز نشر دانشگاهی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1192372|صفحه=|نام۱=سیداسعد|نام خانوادگی۱=شیخ الاسلامی|چاپ=1}}</ref>: مصادیق و نمونههای مورد استفاده توسط قضات با توجه به روایات و فتاوای شرعی میتوان به توضیح شرایط شهادت همچون عدالت یا تعریف احکام مربوط به مرتد فطری و شناسایی آن یا چونگی عملکرد قضات در زمان تزاحم دو حکم یا فلسفه ایلا در مورد زن و شوهر و مواردی از این دست را نام برد. | |||
== منابع: == | |||
{{پانویس}} |
نسخهٔ ۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۳۹
قضات دادگاهها موظفند موافق قوانین به دعاوی رسیدگی کرده، حکم مقتضی صادر یا فصل خصومت نمایند. در صورتی که قوانین موضوعه کامل یا صریح نبوده یا متعارض باشند یا اصلاً قانونی در قضیه مطروحه وجود نداشته باشد، با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر و اصول حقوقی که مغایر با موازین شرعی نباشد، حکم قضیه را صادر نمایند و نمیتوانند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزند والا مستنکف از احقاق حق شناخته شده و به مجازات آن محکوم خواهند شد.
تبصره - چنانچه قاضی مجتهد باشد و قانون را خلاف شرع بداند پرونده به شعبه دیگری جهت رسیدگی ارجاع خواهد شد.
توضیح واژگان
[۱] منابع فقهی و فتاوی معتبر: مقصود از منابع فقهی معتبر امهات کتب فقهی شیعه است که مورد قبول اکثرت فقها باشد و و منظور از فتاوی معتبر نظرات علمای اجتهادی است که در شرایط زمان و مکان واجد اعتبار باشند.
[۲] تعارض قوانین داخلی: منظور تعارض قوانین داخلی میباشد مانند تعارض قوانین بین مواد آیین دادرسی مدنی در مرور زمان مملک با ماده ۳۲۵ ق. م و پاره ای از مواد راجع به بیع فضولی، تدافع و تعارض میباشد.
[۳] استصحاب: در لغت به معنی با خود داشتن است و در عم اصول حکم به وجود امری است که در گذشته موجود بوده و بقای آن مورد تردید قرار گرفتهاست (ابقاء ماکان)
پیشینه
[۴] منابع فقهی و فتاوی معتبر که همان امهات کتب فقهی شیعه و نظرات علمای صاحب اجتهادی می باشندبا توجه به متن ماده و به استناد اصل ۱۶۷ ق. ا جز منابع حقوقی است که قضات میتوانند به آن استناد نمایند.
نکات توضیحی و تفسیری دکترین
همه حقوقدانان نظریات اداره حقوقی را با وجود مفید بودن لازم الاتباع نمیدانند و به هر حال این قضات هستند که باید با توجه به منابع حقوقی حکم خود را در دعوی مطروحه صادر نمایند.
[۵] برای عمل به عرف ننمی توان از دادرس انتظار داشت که هرفهای محلی در تمام امور را بشناسد و با توجه به اینکه داوری هرف مانند قانون صریح و روشن نمیباشد لذا دادرس برای شناسایی عرف باید به یک سلسله وقایع ماهوی، از جمله تکرارعادت و مدت اجرا و عمومی بودن آن را مورد رسیدگی قرار دهد.
[۶] نفوذ اخلاقیات اسلامی که تا پیش از تشکیل حکومت اسلامی نیز در قوانین دیده میشد، پس از تصویب اصل چهارم قانون اساسی و با اعلام حکومت حقوق اسلامی بر عموم همه قوانین، آن الزامات اخلاقی به تکلیف حقوقی تبدیل شد.
[۷] برا رگاه وصفی بدون سبر و تقسیم، تخمینا علت حکم اصلی، تلقی شدهاست موجب پیدایش ظن و گمان برای قیاس کننده شود (ظن به علیت آن وصف برای حکم اصل) قیاس مناسب پیدا میشود اما اگر موجب ظن هم نشود آن را قیاس شبه نامیدهاند که حتی اهل سنت هم این قسم قیاس مستنبط العله را محکوم میکنند.
[۸] در تفسیر این بخش از ماده «اصول حقوقی که مغایر با موازین شرعی نباشد» میتوان سه معنا را مختمل دانست: الف) منظور اصولی است که در قوانین آمده و قانونگذار به آنها مهر تأیید زده مثل استصحاب و .. – ب) منظور استنباط عقلی که از مجموع قوانین میشود و طبعاً در اندیشههای عالمان و رویه قضایی ما آید همانند تفسیر قانون به سود متهم – ج) منظور اصولی که فراتر از قوانین عادی و حامی آرمانهای حقوقی و آنچه باید باشد و نزدیک به «عدالت نوعی» است در این مفهوم گسترده، عرف و عادات و مصلحتهای اجتماعی جای شایسته دارد.
به نظر میرسد همه این سه معنا همان تعریف روح قانون بوده و قضات میتوانند با مفاهیم مستنبط از این اصول به صدور حکم عادلانه اقدام نمایند.
[۹] نوعی از تعارض که همان تعارض قوانین داخلی میباشد در ماده سوم آیین دادرسی مدنی پیشبینی شدهاست، به عنوان مثال بین ماده ۴۴۸ ق. م و بند اول ماده ۲۳۳ ق.م. تعارض وجود دارد.
[۱۰] همین که ملتی به صورت واحد سیاسی در آید و برای ادارهٔ آن میثاقی به نام قانون اساسی نوشته شود، باید قوای ملی را با شیوه ای به کار برد که آن قانون معین کردهاست، وجدان عمومی مفهومی مجرد و ذهنی است که مظهر خارجی آن به دشواری معین میشود، با وضع قانون اساسی دشوار است بتوان پذیرفت که، چون عرف از وجدان عمومی سرچشمه گرفتع است، همدوش و در ردیف قانون از منابع حقوق است، به ویژه که، بیشتر قواعد عرفی ناشی از رسوم طبقه خاصی از مردم است و آن گونه که ادعا شدهاست بر وگدان عمومی تکیه ندارد.
[۱۱] اصطلاح «تمیز حق» به تنهایی میتواند تمام ارکان اعمال قضایی را تعیین کند زیرا:
- تمیر حق وقتی مصداق پیدا میکند که در این باره بین اشخاص اختلاف باشند.
- اگر قبول کنیم که حق امتیازی است که اجتماع برای اقراد میشناسد، تمیز حق نیز با اعمال قانون ملازمه دارد.
- هدف دولت را در فصل قطعی دعوی به خوبی بیان میکند.
[۱۲] در مورد علم قاضی و مستندات خواهان این نکته را باید توجه داشت که در صورتی که خواهان همه مستندات و ادله که مورد انتظار دادگاه هست را فراهم کند، اما منجر به علم برای قاضی نشود یا با علم وی مخالف باشد، قاضی نباید حکم به نفع خواهان صادر نماید وبه عکس چنانچه قاضی علم به امری داشته باشد انا هیچ دلیلی حتی در حد قرینه وجود نداشته باشد نباید حکم صادر نماید در چنین فرضی قاضی باید تلاش کند تا مستند علم خود را، که نوعی نیز میباشد، در پرونده منعکس نماید.
[۱۳] نقش عقل در تدوین اصول حقوقی به گونه ای استکه عقل احساسی مبهم نیست بلکه کوششی است برای ساختن یک نظام همگون. اصول عقلانی حقوق، نقشی بنیادین در تکوین قواعد حقوق دارد، گاه طراح آن است و گاه سازنده آن، به تعبیر ریموند، اصول حقوقی «رشتهای از گزارههای عقلانی به هم پیوستهاست که دیگر قواعد حقوق، از دامان آن برخاسته و به وسیله اصول به یکدیگر مرتبط میشوند» و حرکت معقول حقوق را به سوی کمال مطلوب تأمین مینماید.
مستندات فقهی
[۱۴] هرگاه وصفی بدون سبر و تقسیم، تخمینا علت حکم اصلی، تلقی شدهاست موجب پیدایش ظن و گمان برای قیاس کننده شود (ظن به علیت آن وصف برای حکم اصل) قیاس مناسب پیدا میشود اما اگر موجب ظن هم نشود آن را قیاس شبه نامیدهاند که حتی اهل سنت هم این قسم قیاس مستنبط العله را محکوم میکنند.
[۱۵] نفهمیدم *********
[۱۶] در موارد تزاحم و تعارض قوانین در صورتی که یکی نسبت به دیگری مهمتر باشد آن مقدم است و گرنه قاضی مخیر است. همانطور که برای مکلف در هنگام تزاحم دو حکم مثلاً نفقه مادر و زوج نفقه زوجه مقدم است که در این مورد قانون مدنی ماده ۱۰۲۳ به آن تصریح کرده و در فرضی که نفقه بیت پدر و مادر در تزاحم باشد فرد مخیر است.
[۱۷] در برخی روایات آمده که در تعارض دو حکم شهرت را میتوان ترجیح قرار داد.
[۱۸] برخی معتقدند اجماع حجیت ندارد و آن را مساوی سکوت قانون شمردهاند لکن بعضی از مؤلفان فقه عقیده دارند که موارد اجماع جز موارد سکوت قانون نیست بلکه از مواردی است که نظر قانونگذار (شارع) ابراز شده لکن به صورت عبارات، ضبط نشده یا اگر هم شده بدست مردم روزگار بعد نرسیدهاست.
مصادیق و نمونهها
[۱۹] و [۲۰] و [۲۱] و [۲۲]: مصادیق و نمونههای مورد استفاده توسط قضات با توجه به روایات و فتاوای شرعی میتوان به توضیح شرایط شهادت همچون عدالت یا تعریف احکام مربوط به مرتد فطری و شناسایی آن یا چونگی عملکرد قضات در زمان تزاحم دو حکم یا فلسفه ایلا در مورد زن و شوهر و مواردی از این دست را نام برد.
منابع:
- ↑ نورمحمد صبری. ساده ساز حقوق جزای اختصاصی. چاپ 3. میزان، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3014736
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 115700
- ↑ ناصر کاتوزیان. مجموعه مقالات گامی به سوی عدالت (جلد دوم) (نظریه ها، فلسفه حقوق کیفری، حقوق تطبیقی). چاپ 1. میزان، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2964172
- ↑ غلامرضا طیرانیان. گزیده ای از لوایح دفاعی دکتر غلامرضا طیرانیان (جلد اول) (لوایح حقوقی). چاپ 2. سیمین دخت، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1023784
- ↑ ناصر کاتوزیان. کلیات حقوق (نظریه عمومی). چاپ 3. شرکت سهامی انتشار، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2974328
- ↑ ناصر کاتوزیان. کلیات حقوق (نظریه عمومی). چاپ 3. شرکت سهامی انتشار، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2976000
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مکتب های حقوقی در حقوق اسلام. چاپ 3. گنج دانش، 1382. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2979916
- ↑ حسین نوبخت. شیوه های تفسیر قوانین مدنی. چاپ 1. فروزش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2313504
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 115700
- ↑ ناصر کاتوزیان. کلیات حقوق (نظریه عمومی). چاپ 3. شرکت سهامی انتشار، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2974204
- ↑ ناصر کاتوزیان. اعتبار امر قضاوت شده در دعوای مدنی. چاپ 5. میزان، 1376. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1974372
- ↑ عبدالمجید مرتضوی. آیین دادرسی مدنی عمومی (جلد دوم) (با تکیه بر دفاع خوانده). جنگل، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5125736
- ↑ محسن صادقی. جستاری در بنیادهای علم حقوق اصول حقوقی و جایگاه آن در حقوق موضوعه. چاپ 1. میزان، 1384. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2970596
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مکتب های حقوقی در حقوق اسلام. چاپ 3. گنج دانش، 1382. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2979916
- ↑ حسن رضازاده. درس نامه اصول فقه (جلد دوم) (ترجمه و شرح فارسی الوسیط فی اصول الفقه). چاپ 1. فکرسازان، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2142968
- ↑ حسین نوبخت. شیوه های تفسیر قوانین مدنی. چاپ 1. فروزش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2311340
- ↑ سیدمصطفی محقق داماد. مباحثی از اصول فقه دفتر سوم (اصول عملیه و تعارض ادله). چاپ 5. مرکز نشر علوم اسلامی، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2214748
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مکتب های حقوقی در حقوق اسلام. چاپ 3. گنج دانش، 1382. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2979424
- ↑ حسین مهرپور و محمد روشن. مطالبات زوجه و روش وصول آن (مهریه، نفقه، اجرت المثل، نحله، شرط تنصیف دارایی). چاپ 1. جنگل، 1391. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2801104
- ↑ سیدجلال الدین مدنی. آیین دادرسی مدنی (جلد دوم) (دادگاه های عمومی و انقلاب). چاپ 1. پایدار، 1379. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1181356
- ↑ حسین نوبخت. شیوه های تفسیر قوانین مدنی. چاپ 1. فروزش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2311340
- ↑ سیداسعد شیخ الاسلامی. احوال شخصیه (جلد اول) (ازدواج و پایان آن در مذاهب چهارگانه اهل سنت). چاپ 1. مرکز نشر دانشگاهی، 1370. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1192372