نظریه شماره 7/1401/1153 مورخ 1402/04/25 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره برگزاری مزایده و اعتراض ثالث اجرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۷: خط ۱۷:
۱- اولا، اصولا دعوای الزام به تحویل مبیع غیر منقول به استناد [[سند عادی]]، به سبب آن که مستلزم احراز وقوع [[بیع]] و اثبات مالکیت [[خواهان]] است، به تنهایی قابل استماع نیست و چنانچه ملک دارای سند رسمی باشد، با توجه به رأی وحدت رویه شماره ۶۷۲ مورخ ۱/۱۰/۱۳۸۳ هیأت عمومی دیوان عالی کشور پیش از طرح دعوای الزام به تنظیم سند رسمی نمی توان دعوای الزام به تحویل مبیع را مطرح و استماع کرد؛ بنابراین در فرض سؤال، چنانچه سند ملک به نام الف باشد، دعوای الزام به تحویل مبیع و الزام به تنظیم سند رسمی انتقال توأمان به طرفیت ب (ید ماقبل خواهان) و شخص الف اقامه می شود؛ وگرنه دعوای الزام به تحویل مبیع به طرفیت ب قابلیت استماع دارد.
۱- اولا، اصولا دعوای الزام به تحویل مبیع غیر منقول به استناد [[سند عادی]]، به سبب آن که مستلزم احراز وقوع [[بیع]] و اثبات مالکیت [[خواهان]] است، به تنهایی قابل استماع نیست و چنانچه ملک دارای سند رسمی باشد، با توجه به رأی وحدت رویه شماره ۶۷۲ مورخ ۱/۱۰/۱۳۸۳ هیأت عمومی دیوان عالی کشور پیش از طرح دعوای الزام به تنظیم سند رسمی نمی توان دعوای الزام به تحویل مبیع را مطرح و استماع کرد؛ بنابراین در فرض سؤال، چنانچه سند ملک به نام الف باشد، دعوای الزام به تحویل مبیع و الزام به تنظیم سند رسمی انتقال توأمان به طرفیت ب (ید ماقبل خواهان) و شخص الف اقامه می شود؛ وگرنه دعوای الزام به تحویل مبیع به طرفیت ب قابلیت استماع دارد.


ثانیا، با توجه به بند ۳ [[ماده ۳۶۲ قانون مدنی]]، بایع ملزم به تحویل مبیع است و باید موانع تحویل را مرتفع نماید و اطلاع دادگاه از اینکه ملک در تصرف ثالث است، مؤثر در مقام نیست و اصحاب پرونده می توانند ثالث متصرف را به عنوان [[مجلوب ثالث]] به دادرسی [[جلب شخص ثالث|جلب]] کنند و در هر حال چنانچه ثالث در این دادرسی دخالتی نداشته باشد، اجرای رأی صادره به طرفیت وی در حدود ماده ۴۴ قانون اجرای احکام مدنی مصوب ۱۳۵۶ امکان پذیر خواهد بود.
ثانیا، با توجه به بند ۳ [[ماده ۳۶۲ قانون مدنی]]، بایع ملزم به تحویل مبیع است و باید موانع تحویل را مرتفع نماید و اطلاع دادگاه از اینکه ملک در تصرف ثالث است، مؤثر در مقام نیست و اصحاب پرونده می توانند ثالث متصرف را به عنوان [[مجلوب ثالث]] به دادرسی [[جلب شخص ثالث|جلب]] کنند و در هر حال چنانچه ثالث در این دادرسی دخالتی نداشته باشد، اجرای رأی صادره به طرفیت وی در حدود [[ماده 44 قانون اجرای احکام مدنی]] مصوب ۱۳۵۶ امکان پذیر خواهد بود.


۲- صرف نظر از اینکه ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ ناظر بر اعتراض ثالث محاکماتی است و موضوع استعلام که ناظر بر اعتراض ثالث اجرایی است، از شمول ماده یادشده خروج موضوعی دارد، در فرض سؤال با عنایت به احکام مقرر در [[ماده ۳۰ قانون مدنی|مواد ۳۰]]، [[ماده ۳۱ قانون مدنی|۳۱]]، [[ماده ۳۶ قانون مدنی|۳۶]]، [[ماده ۳۰۲ قانون مدنی|۳۰۲]] و [[ماده ۳۱۱ قانون مدنی|۳۱۱]] قانون مدنی، به نظر می رسد نمی توان انتقال رسمی مال را تلف حکمی تلقی کرد؛ زیرا محرومیت مالک از مالکیت و استرداد عین مال امری استثنایی و خلاف اصل است و تنها در موارد مصرح قانونی جایز است و نمی توان احکام استثنایی قانون را به دیگر موارد تسری داد.
۲- صرف نظر از اینکه ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ ناظر بر اعتراض ثالث محاکماتی است و موضوع استعلام که ناظر بر اعتراض ثالث اجرایی است، از شمول ماده یادشده خروج موضوعی دارد، در فرض سؤال با عنایت به احکام مقرر در [[ماده ۳۰ قانون مدنی|مواد ۳۰]]، [[ماده ۳۱ قانون مدنی|۳۱]]، [[ماده ۳۶ قانون مدنی|۳۶]]، [[ماده ۳۰۲ قانون مدنی|۳۰۲]] و [[ماده ۳۱۱ قانون مدنی|۳۱۱]] قانون مدنی، به نظر می رسد نمی توان انتقال رسمی مال را تلف حکمی تلقی کرد؛ زیرا محرومیت مالک از مالکیت و استرداد عین مال امری استثنایی و خلاف اصل است و تنها در موارد مصرح قانونی جایز است و نمی توان احکام استثنایی قانون را به دیگر موارد تسری داد.


== مواد مرتبط ==
== مواد مرتبط ==
* [[ماده 44 قانون اجرای احکام مدنی]]


* [[ماده ۳۶۲ قانون مدنی]]
* [[ماده ۳۶۲ قانون مدنی]]