ماده ۵۰۰ قانون مدنی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «در بیع شرط، مشتری میتواند مبیع را برای مدتی که بایع حق خیار ندارد اجاره دهد...» ایجاد کرد) |
جز (Nasim صفحهٔ ماده 500 قانون مدنی را به ماده ۵۰۰ قانون مدنی منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۱۸
در بیع شرط، مشتری میتواند مبیع را برای مدتی که بایع حق خیار ندارد اجاره دهد و اگر اجاره منافی با خیار بایع باشد باید به وسیلهی جعل خیار یا نحو آن، حق بایع را محفوظ دارد والا اجاره تاحدی که منافی با حق بایع باشد باطل خواهد بود.
توضیح واژگان
اجاره: به قراردادی که به موجب آن، مستأجر در مقابل مالی که به مؤجر پرداخت می نماید؛ برای زمانی مشخص، مالک منافع عین مستأجره می گردد.(912187)
نکات توضیحی تفسیری دکترین
اگر در بیع شرط، خریدار، بدون اینکه رعایت مصلحت بایع را بنماید؛ مبیع را به طور مطلق، و بدون قید به اینکه موضوع یک بیع خیاری است؛ اجاره دهد؛ دراینصورت عقد اجاره مزبور، تا زمان اعمال خیار توسط فروشنده صحیح است. و چنانچه بایع، عقد را فسخ نکند؛ نسبت به زمان مازاد بر خیار، نیازی به تنفیذ مجدد مشتری نیست. زیرا او در زمان خیار نیز، مالک مبیع و منافع آن بوده؛ و با توجه به اختیارات ناشی از مالکیت، آن را اجاره داده است. اما اگر فروشنده، خیار خود را اعمال نماید؛ دراینصورت اجاره نسبت به زمان مازاد بر فسخ، غیرنافذ بوده؛ و اختیار تنفیذ یا رد آن با بایع است.(76379) و هرچند در بیع شرط، مالکیت بایع نسبت به منافع زاید بر مدت خیار، فعلیت نداشته؛ اما بالقوه بوده؛ و رابطه وی نسبت آن قطع نگردیده است. و درصورت اعمال خیار خویش، او است که نسبت به تنفیذ یا رد اجاره فضولی، اظهارنظر خواهد نمود.(76380) و اجاره مبیع توسط خریدار در بیع شرط، نباید منافاتی با حقوق بایعی داشته باشد که برای وی، حق فسخ وجود دارد.(59331)
اگر در بیع شرطی که خریدار، دارای خیار است؛ فروشنده؛ ثمن عین معین را اجاره دهد؛ دراینصورت باید عقد اجاره را، به نحوی منعقد نماید؛ که مغایرتی با حق خیار مشتری نداشته باشد.(59331)
ممنوعیت خریدار از اجاره مبیع در بیع شرط، به میزان مدتی مازاد بر خیار، دلیل بر عدم مالکیت وی نسبت به مبیع نیست؛ بلکه چنین محدودیتی، جهت عدم اتخاذ تصمیمات منافی با حق خیار بایع می باشد. تا درصورت فسخ بیع توسط فروشنده، وی با مالی مسلوب المنفعه مواجه نگردد.(76378)
سوابق فقهی
تصرف خلاف با خیار شرط، به دلیل منافاتی که با حق مزبور دارد؛ به طور اساسی باطل است.(1276801)
انتقادات
شایسته بود که قانونگذار، به جای به کار بردن لفظ "بطلان" در این ماده، تنها عقد را، نسبت به زمان بعد از اعمال خیار، غیرنافذ محسوب نماید.(719632)