ماده ۸۲۶ قانون مدنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (Nasim صفحهٔ ماده 826 قانون مدنی را به ماده ۸۲۶ قانون مدنی منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
وصیت تملیکی عبارت است از این که کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجاناً تملیک کند. وصیت عهدی عبارت است از این که شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مأمور می‌نماید. وصیت‌کننده موصی، کسی که وصیت تملیکی به نفع او شده‌است موصی‌له، مورد وصیت موصی‌به، کسی که به موجب وصیت عهدی، ولی بر مورد ثلث یا بر صغیر قرار داده می‌شود وصی نامیده می‌شود.
وصیت تملیکی عبارت است از این که کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجاناً تملیک کند. وصیت عهدی عبارت است از این که شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مأمور می‌نماید. وصیت‌کننده موصی، کسی که وصیت تملیکی به نفع او شده است موصی‌له، مورد وصیت موصی‌به، کسی که به موجب وصیت عهدی، ولی بر مورد ثلث یا بر صغیر قرار داده می‌شود وصی نامیده می‌شود.


== توضیح واژگان ==
== توضیح واژگان ==
وصی، شخصی است که در ولایت بر مورد وصیت، نایب موصی می‌گردد. (۷۶۰۹۵۹)
وصی، شخصی است که در ولایت بر مورد وصیت، نایب موصی می گردد. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=احوال شخصیه اهل سنت (طلاق، وصیت، ارث، حجر) در مذهب شافعی و حنفی|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=خرسندی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3043892|صفحه=|نام۱=سیدمهدی|نام خانوادگی۱=میرداداشی|نام۲=ولی اله|نام خانوادگی۲=علیزاده|نام۳=مهدی|نام خانوادگی۳=حسن زاده|چاپ=1}}</ref>


وصیت را، به معنای وصل و الحاق دانسته‌اند؛ به عبارتی موصی با وصیت، تصرفات زمان حیات خود در اموالش را، به تصرفات پس از وفات خویش، وصل می‌کند. (۶۶۰۸۷۲) و تملیک عین یا منفعت مال به دیگری، پس از مرگ مالک را، وصیت گویند. (۱۰۰۳۲۴۷) و وصیت، عبارت است از ایقاعی قهری، که به موجب آن، وصی حق دارد تصرفاتی تحت عنوان موصی به ر، ا در مال موضوع وصیت انجام دهد. (۳۶۱۱۶۲)
وصیت را، به معنای وصل و الحاق دانسته اند؛ به عبارتی موصی با وصیت، تصرفات زمان حیات خود در اموالش را، به تصرفات پس از وفات خویش، وصل می کند. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=موازین حقوقی امور حسبی در آرای دیوانعالی کشور (جلد دوم) (وصیت، حصر وراثت، ارث)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2643544|صفحه=|نام۱=یداله|نام خانوادگی۱=بازگیر|چاپ=1}}</ref> و تملیک عین یا منفعت مال به دیگری، پس از مرگ مالک را، وصیت گویند. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیات الاحکام|ترجمه=|جلد=|سال=1391|ناشر=سمت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4013044|صفحه=|نام۱=کاظم|نام خانوادگی۱=مدیرشانه چی|چاپ=9}}</ref> و وصیت، عبارت است از ایقاعی قهری، که به موجب آن، وصی حق دارد تصرفاتی تحت عنوان موصی به ر،ا در مال موضوع وصیت انجام دهد. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اساس در قوانین مدنی (المدونه)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1444704|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=1}}</ref>


== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
ذکر شرط عوض در وصیت تملیکی، بی معنا به نظر می‌رسد؛ چراکه در سایه اصل صحت، استناد به ماده ۱۰ قانون مدنی، زمانی اعتبار دارد که موضوع مورد بحث، عقد معین نباشد؛ درغیراینصورت مقررات قانونی مربوط به شرایط عقود معین، به مخاطره خواهند افتاد(۴۲۵۴۰۱)
ذکر شرط عوض در وصیت تملیکی، بی معنا به نظر می رسد؛ چراکه در سایه اصل صحت، استناد به ماده 10 قانون مدنی، زمانی اعتبار دارد که موضوع مورد بحث، عقد معین نباشد؛ درغیراینصورت مقررات قانونی مربوط به شرایط عقود معین، به مخاطره خواهند افتاد <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبانی و قلمرو اصل صحت در معاملات|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1701660|صفحه=|نام۱=عزیزاله|نام خانوادگی۱=فهیمی|چاپ=1}}</ref>  


در وصیت تملیکی، مخارج مربوط به مورد وصیت، از زمان موت موصی، به موصی له تعلق می‌پذیرد؛ اما در وصیت عهدی به تملیک، این هزینه‌ها از زمان تملیک مال به موصی له، باید توسط وی پرداخت گردد و در وصیت بر منافع، موصی له مسئول تأمین مخارج نگهداری از موصی به است. (۳۶۱۱۴۲)
در وصیت تملیکی، مخارج مربوط به مورد وصیت، از زمان موت موصی، به موصی له تعلق می پذیرد؛ اما در وصیت عهدی به تملیک، این هزینه ها از زمان تملیک مال به موصی له، باید توسط وی پرداخت گردد و در وصیت بر منافع، موصی له مسئول تأمین مخارج نگهداری از موصی به است. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اساس در قوانین مدنی (المدونه)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1444624|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=1}}</ref>به عقیده برخی حقوقدانان، عرف، دلالت بر ایقاع بودن وصیت تملیکی دارد؛ چراکه تملیک با وصیت محقق می شود؛ و با قبول موصی له استقرار می یابد. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت)|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2779076|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=7}}</ref>  همچنین برخی از موافقان، وصیت تملیکی را، تملیک احسان، و درنتیجه ایقاع محسوب می نمایند. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اساس در قوانین مدنی (المدونه)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1444096|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=1}}</ref>  و به عقیده برخی دیگر وصیت، عقدی ذاتاٌ معلق است. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اندیشه های حقوقی (مفاهیم بنیادین حقوق مدنی و جزایی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=مجمع علمی و فرهنگی مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=678400|صفحه=|نام۱=ابوالقاسم|نام خانوادگی۱=گرجی|چاپ=1}}</ref>


به عقیده برخی حقوقدانان، عرف، دلالت بر ایقاع بودن وصیت تملیکی دارد؛ چراکه تملیک با وصیت محقق می‌شود؛ و با قبول موصی له استقرار می‌یابد. (۶۹۴۷۵۵) همچنین برخی از موافقان، وصیت تملیکی را، تملیک احسان، و درنتیجه ایقاع محسوب می‌نمایند. (۳۶۱۰۱۰) و به عقیده برخی دیگر وصیت، عقدی ذاتاً معلق است. (۱۶۹۵۸۶)
وصیت عهدی، تعهد محسوب می گردد. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ضمان عقدی در حقوق مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1386|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=35324|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=1}}</ref>  و ارکان وصیت عهدی، عبارتند از موصی و موصی به. مگراینکه موصی، شخص دیگری را، برای تنفیذ وصیت معین کند؛ که به او موصی الیه یا وصی گویند. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اندیشه های حقوقی (مفاهیم بنیادین حقوق مدنی و جزایی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=مجمع علمی و فرهنگی مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=678400|صفحه=|نام۱=ابوالقاسم|نام خانوادگی۱=گرجی|چاپ=1}}</ref>
 
وصیت عهدی، تعهد محسوب می‌گردد. (۸۸۱۷) و ارکان وصیت عهدی، عبارتند از موصی و موصی به. مگراینکه موصی، شخص دیگری را، برای تنفیذ وصیت معین کند؛ که به او موصی الیه یا وصی گویند. (۱۶۹۵۸۶)


== مستندات فقهی ==
== مستندات فقهی ==
در آیه ۱۸۰ سوره بقره، «کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ»، سفارش شده‌است که موصی مال خویش را، به نحوی شایسته و متعارف، به نفع پدر، مادر و نزدیکان خویش، وصیت کند. (۵۲۹۸۷۹)
در آیه 180 سوره بقره،  "کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ"، سفارش شده است که موصی مال خویش را، به نحوی شایسته و متعارف، به نفع پدر، مادر و نزدیکان خویش، وصیت کند. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیات الاحکام حقوقی (مدنی- کیفری)|ترجمه=|جلد=|سال=1381|ناشر=خط سوم|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2119572|صفحه=|نام۱=محمدعلی|نام خانوادگی۱=آقایی|چاپ=2}}</ref>


== سوابق فقهی ==
== سوابق فقهی ==
وصیت عهدی، (وصیت به ولایت) نیز، نامیده شده‌است؛ زیرا به موجب چنین وصیتی، وصی در امری معین، ولایت پیدا می‌کند. (۷۳۷۵۷)
وصیت عهدی، (وصیت به ولایت) نیز، نامیده شده است؛ زیرا به موجب چنین وصیتی، وصی در امری معین، ولایت پیدا می کند. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (وصیت)|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=295084|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=2}}</ref>


== انتقادات ==
== انتقادات ==
قانونگذار، درمورد عقد یا ایقاع بودن وصیت تملیکی، ساکت است. درواقع چنین وصیتی، ایقاع محسوب می‌گردد؛ زیرا به دلالت عرف، موصی بنیانگذار وصیت است؛ و تملیک رایگان را، به وجود می‌آورد؛ درحالی که موصی له، بدون حق گفتگو درمورد مفاد وصیت، فقط اختیار قبول یا رد آن را دارد. در مقام قانونگذاری، منطقی تر است که به هنگام وضع مواد مربوط به وصیت تملیکی، از این حقایق عرفی پیروی کرده؛ و وصیت مزبور را، ایقاع تلقی نمود. (۶۹۴۷۵۵)
قانونگذار، درمورد عقد یا ایقاع بودن وصیت تملیکی، ساکت است. درواقع چنین وصیتی، ایقاع محسوب می گردد؛ زیرا به دلالت عرف، موصی بنیانگذار وصیت است؛ و تملیک رایگان را، به وجود می آورد؛ درحالی که موصی له، بدون حق گفتگو درمورد مفاد وصیت، فقط اختیار قبول یا رد آن را دارد. در مقام قانونگذاری، منطقی تر است که به هنگام وضع مواد مربوط به وصیت تملیکی، از این حقایق عرفی پیروی کرده؛ و وصیت مزبور را، ایقاع تلقی نمود. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت)|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2779076|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=7}}</ref>
 
قانونگذار، درمورد معوض یا رایگان بودن وصیت عهدی، سکوت اختیار نموده است. منظور از رایگان بودن وصیت عهدی، این نیست که وصی، حق اخذ اجرت ندارد؛ بلکه در چنین وصیتی، موصی، نمی تواند بابت تسلیط دیگری بر مال خود، یا اعطای ولایت به وی، مالی دریافت نماید. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت)|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2778984|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=7}}</ref>
 
== مصادیق و نمونه ها ==
ازآنجایی که سرقفلی، حقی مالی محسوب می گردد؛ پس وصیت تملیک سرقفلی به دیگری، منع قانونی ندارد؛ مشروط براینکه در قرارداد سرقفلی، لزوم مباشرت مستأجر ذکر نشده باشد. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق موجر و مستأجر در قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1376 (تخلیه اماکن تجاری، مسکونی، سرقفلی در حقوق ایران)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=مجمع علمی و فرهنگی مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1114008|صفحه=|نام۱=یوسف|نام خانوادگی۱=طاهرموسوی|چاپ=2}}</ref>


قانونگذار، درمورد معوض یا رایگان بودن وصیت عهدی، سکوت اختیار نموده‌است. منظور از رایگان بودن وصیت عهدی، این نیست که وصی، حق اخذ اجرت ندارد؛ بلکه در چنین وصیتی، موصی، نمی‌تواند بابت تسلیط دیگری بر مال خود، یا اعطای ولایت به وی، مالی دریافت نماید. (۶۹۴۷۳۲)
ولی قهری، می تواند برای دوران پس از مرگ خویش، جهت اداره امور مولی علیه، وصی تعیین نماید. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (وصیت)|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=301508|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=2}}</ref>


== مصادیق و نمونه‌ها ==
== منابع ==
* ازآنجایی که سرقفلی، حقی مالی محسوب می‌گردد؛ پس وصیت تملیک سرقفلی به دیگری، منع قانونی ندارد؛ مشروط براینکه در قرارداد سرقفلی، لزوم مباشرت مستأجر ذکر نشده باشد. (۲۷۸۴۸۸)
{{پانویس}}
* ولی قهری، می‌تواند برای دوران پس از مرگ خویش، جهت اداره امور مولی علیه، وصی تعیین نماید. (۷۵۳۶۳)
*

نسخهٔ ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۷

وصیت تملیکی عبارت است از این که کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجاناً تملیک کند. وصیت عهدی عبارت است از این که شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مأمور می‌نماید. وصیت‌کننده موصی، کسی که وصیت تملیکی به نفع او شده است موصی‌له، مورد وصیت موصی‌به، کسی که به موجب وصیت عهدی، ولی بر مورد ثلث یا بر صغیر قرار داده می‌شود وصی نامیده می‌شود.

توضیح واژگان

وصی، شخصی است که در ولایت بر مورد وصیت، نایب موصی می گردد. [۱]

وصیت را، به معنای وصل و الحاق دانسته اند؛ به عبارتی موصی با وصیت، تصرفات زمان حیات خود در اموالش را، به تصرفات پس از وفات خویش، وصل می کند. [۲] و تملیک عین یا منفعت مال به دیگری، پس از مرگ مالک را، وصیت گویند. [۳] و وصیت، عبارت است از ایقاعی قهری، که به موجب آن، وصی حق دارد تصرفاتی تحت عنوان موصی به ر،ا در مال موضوع وصیت انجام دهد. [۴]

نکات توضیحی تفسیری دکترین

ذکر شرط عوض در وصیت تملیکی، بی معنا به نظر می رسد؛ چراکه در سایه اصل صحت، استناد به ماده 10 قانون مدنی، زمانی اعتبار دارد که موضوع مورد بحث، عقد معین نباشد؛ درغیراینصورت مقررات قانونی مربوط به شرایط عقود معین، به مخاطره خواهند افتاد [۵]  

در وصیت تملیکی، مخارج مربوط به مورد وصیت، از زمان موت موصی، به موصی له تعلق می پذیرد؛ اما در وصیت عهدی به تملیک، این هزینه ها از زمان تملیک مال به موصی له، باید توسط وی پرداخت گردد و در وصیت بر منافع، موصی له مسئول تأمین مخارج نگهداری از موصی به است. [۶]به عقیده برخی حقوقدانان، عرف، دلالت بر ایقاع بودن وصیت تملیکی دارد؛ چراکه تملیک با وصیت محقق می شود؛ و با قبول موصی له استقرار می یابد. [۷]  همچنین برخی از موافقان، وصیت تملیکی را، تملیک احسان، و درنتیجه ایقاع محسوب می نمایند. [۸]  و به عقیده برخی دیگر وصیت، عقدی ذاتاٌ معلق است. [۹]

وصیت عهدی، تعهد محسوب می گردد. [۱۰]  و ارکان وصیت عهدی، عبارتند از موصی و موصی به. مگراینکه موصی، شخص دیگری را، برای تنفیذ وصیت معین کند؛ که به او موصی الیه یا وصی گویند. [۱۱]

مستندات فقهی

در آیه 180 سوره بقره،  "کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ"، سفارش شده است که موصی مال خویش را، به نحوی شایسته و متعارف، به نفع پدر، مادر و نزدیکان خویش، وصیت کند. [۱۲]

سوابق فقهی

وصیت عهدی، (وصیت به ولایت) نیز، نامیده شده است؛ زیرا به موجب چنین وصیتی، وصی در امری معین، ولایت پیدا می کند. [۱۳]

انتقادات

قانونگذار، درمورد عقد یا ایقاع بودن وصیت تملیکی، ساکت است. درواقع چنین وصیتی، ایقاع محسوب می گردد؛ زیرا به دلالت عرف، موصی بنیانگذار وصیت است؛ و تملیک رایگان را، به وجود می آورد؛ درحالی که موصی له، بدون حق گفتگو درمورد مفاد وصیت، فقط اختیار قبول یا رد آن را دارد. در مقام قانونگذاری، منطقی تر است که به هنگام وضع مواد مربوط به وصیت تملیکی، از این حقایق عرفی پیروی کرده؛ و وصیت مزبور را، ایقاع تلقی نمود. [۱۴]

قانونگذار، درمورد معوض یا رایگان بودن وصیت عهدی، سکوت اختیار نموده است. منظور از رایگان بودن وصیت عهدی، این نیست که وصی، حق اخذ اجرت ندارد؛ بلکه در چنین وصیتی، موصی، نمی تواند بابت تسلیط دیگری بر مال خود، یا اعطای ولایت به وی، مالی دریافت نماید. [۱۵]

مصادیق و نمونه ها

ازآنجایی که سرقفلی، حقی مالی محسوب می گردد؛ پس وصیت تملیک سرقفلی به دیگری، منع قانونی ندارد؛ مشروط براینکه در قرارداد سرقفلی، لزوم مباشرت مستأجر ذکر نشده باشد. [۱۶]

ولی قهری، می تواند برای دوران پس از مرگ خویش، جهت اداره امور مولی علیه، وصی تعیین نماید. [۱۷]

منابع

  1. سیدمهدی میرداداشی، ولی اله علیزاده و مهدی حسن زاده. احوال شخصیه اهل سنت (طلاق، وصیت، ارث، حجر) در مذهب شافعی و حنفی. چاپ 1. خرسندی، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3043892
  2. یداله بازگیر. موازین حقوقی امور حسبی در آرای دیوانعالی کشور (جلد دوم) (وصیت، حصر وراثت، ارث). چاپ 1. جنگل، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2643544
  3. کاظم مدیرشانه چی. آیات الاحکام. چاپ 9. سمت، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4013044
  4. محمدجعفر جعفری لنگرودی. اساس در قوانین مدنی (المدونه). چاپ 1. گنج دانش، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1444704
  5. عزیزاله فهیمی. مبانی و قلمرو اصل صحت در معاملات. چاپ 1. دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1701660
  6. محمدجعفر جعفری لنگرودی. اساس در قوانین مدنی (المدونه). چاپ 1. گنج دانش، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1444624
  7. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت). چاپ 7. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2779076
  8. محمدجعفر جعفری لنگرودی. اساس در قوانین مدنی (المدونه). چاپ 1. گنج دانش، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1444096
  9. ابوالقاسم گرجی. اندیشه های حقوقی (مفاهیم بنیادین حقوق مدنی و جزایی). چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 678400
  10. محمدجعفر جعفری لنگرودی. ضمان عقدی در حقوق مدنی. چاپ 1. گنج دانش، 1386.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 35324
  11. ابوالقاسم گرجی. اندیشه های حقوقی (مفاهیم بنیادین حقوق مدنی و جزایی). چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 678400
  12. محمدعلی آقایی. آیات الاحکام حقوقی (مدنی- کیفری). چاپ 2. خط سوم، 1381.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2119572
  13. محمدجعفر جعفری لنگرودی. حقوق مدنی (وصیت). چاپ 2. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 295084
  14. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت). چاپ 7. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2779076
  15. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت). چاپ 7. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2778984
  16. یوسف طاهرموسوی. حقوق موجر و مستأجر در قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1376 (تخلیه اماکن تجاری، مسکونی، سرقفلی در حقوق ایران). چاپ 2. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1114008
  17. محمدجعفر جعفری لنگرودی. حقوق مدنی (وصیت). چاپ 2. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 301508