ماده 232 قانون امور حسبی

نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۰ توسط فاطمه امیدی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ماده ۲۳۲ قانون امور حسبی: دعوی بر میت اعم از دین یا عین باید به طرفیت ورثه یا نماینده قانونی آن‌ها اقامه شود هر چند ترکه در ید وارث نباشد لیکن مادامی که ترکه به دست آن‌ها نرسیده‌است مسئول اداء دیون نخواهند بود.

مواد مرتبط

توضیح واژگان

دعوا: عبارت است از اینکه شخصی به عنوان مدعی به دادگاه مراجعه و شخص دیگری را به عنوان مدعی علیه، طرف دعوا خود قرار داده و از وی موضوع خاصی را مطالبه نماید.[۱]

دین: مال کلی ثابت در ذمه یک فرد، به نفع افراد دیگر را که به یکی از اسباب صحیح پدید می‌آید، دین می‌گویند.[۲]

ورثه: به کسی می‌گویند که درصورت برخورداری از شرایط ارث و مبری بودن از موانع ارث بری، ترکه میت به او انتقال می‌یابد.[۳]

ترکه: یعنی قسمت مثبت دارایی به جامانده از متوفی.[۴]

دعوا بر میت: دعوایی است که به طرفیت وراث میت یا مدیون او یا امین یا متصرف در مال میت به ادعا داشتن طلب یا عینی نزد میت اقامه می‌شود.[۵]

فلسفه و مبانی نظری ماده

دلیل این که در دعوا بر میت باید علیه وراث طرح دعوا کرد این است که وراث قائم مقام میت هستند[۶] و نتیجه قائم مقام شدن وارث این است که طلبکاران مورث و سایر اشخاصی که حقی بر ترکه ادعا دارند باید حق خود را از او مطالبه کنند.[۷] بنابراین ترکه متوفی با فوت او قهراً به ورثه منتقل می‌شود و ورثه در حقیقت مالک آن خواهند شد ولی مسئولیت ایشان محدود به اموالی است که از متوفی در اختیار ایشان قرار می‌گیرد و خود مستقلاً و شخصاً مسئولیتی ندارند.[۸]

نکات توضیحی تفسیری دکترین

اشخاصی که ادعای حقی بر ترکه دارند اعم از این که خواسته آن‌ها تسلیم عین باشد یا طلب از مورث، باید به طرفیت وراث اقامه دعوا کنند. این حکم، گذشته از صلاحیت اداری، یکی از نتایج انتقال قهری و بی درنگ ترکه به آنان است.[۹] در اصل مفاد ماده ۲۳۲ قانون امور حسبی شخصیت ترکه را که در واقع ادامه شخصیت متوفی است تأیید می‌کند و نشان می‌دهد که ترکه پیش از تصفیه کامل و پیوستن به دارایی وارثان دارای حقوق و تعهدات جدا از آنان است و همانند شرکت در حال تصفیه شخصیت پیشین را ادامه می‌دهد. منتها وارثان به عنوان مدیر تصفیه و مسئول اخلاقی پرداخت دیون مورث و مالک منحصر ترکه پس از تصفیه، در دعاوی مربوط به اجرای تعهدات متوفی طرف دعوا قرار می‌گیرند و به نام ترکه بر دیگران اقامه دعوا می‌کنند.[۱۰]

نکات توضیحی

از ماده ۲۳۲ قانون امور حسبی این‌طور مستفاد می‌شود که چنانچه ترکه در ید وارث نباشد تا مادامی که ترکه به دست آن‌ها نرسیده‌است مسئول ادای دیون نخواهد بود.[۱۱]

رویه‌های قضایی

در نشست قضایی در گرگان این سؤال مطرح می‌شود که در صورتی که ورثه متوفا منحصر به عیال دائمی و فرزندان صغیر او باشد دعوای مطالبه مهر از جانب عیال متوفا به طرفیت چه شخصی یا اشخاصی باید اقامه شود؟ در جواب نظر کمیسیون این بود که در فرض سؤال نظر به این که مطالبه مهریه زوجه، نوعی تسهیم و تقسیم و تصفیه ماترک و اخراج دیون واجب الادای زوج متوفا تلقی می‌شود و منصرف از دعاوی واجد جنبه ترافعی است و مستفاد از مواد ۱۲۳۱، ۱۲۳۶، ۱۲۳۷، ۱۲۴۰، ۱۲۴۲ قانون مدنی و مواد ۲۲۵، ۲۲۶، ۲۶۰، ۲۶۱، ۳۰۰، ۳۰۱، ۳۳۴ قانون امور حسبی، زوجه قیم صغار، به منظور اخراج مهرش از ماترک شوهر متوفای خود، می‌تواند از رئیس حوزه قضایی یا دادستان عمومی و انقلاب محل مربوط، به عنوان کسر دیون و رد حقوق ممتازه اقدام مقتضی را بدون طرح دعوا خواستار شود.[۱۲]

در نشست قضایی دیگری که در قائم شهر برگزار شده این سؤال مطرح شده که زنی که همسرش فوت شده و ازدواج او رسمی نبوده‌است دادخواست الزام به ثبت واقعه ازدواج را به طرفیت چه کسی یا کسانی می‌تواند مطرح کند؟ نظر کمیسیون به این سؤال این بوده‌است که دعوای اثبات زوجیت و وراثت به طرفیت وراث متوفا، در محاکم خانواده و عمومی حقوقی کافی است و با صدور حکم قطعی قطعی بر اثبات زوجیت سابق و در عداد ورثه قرار گرفتن زوجه دائم، مراجع قانونی به شناسایی زوجه قانونی متوفا مکلف می‌شوند.[۱۳]

در خصوص ماده ۲۳۲ قانون امور حسبی، علاوه بر نشست‌های قضایی فوق، رای شماره ۲۱/۵۸۵ مورخ ۷۳/۱۱/۱۷ از مرجع رسیدگی شعبه ۲۱ دیوان عالی کشور صادر شده‌است. بر اساس این رای، اگرچه مطابق ماده ۲۳۲ قانون امور حسبی بر متوفی اعم از دین یا عین لزوماً باید به طرفیت ورثه یا نماینده قانونی آنان اقامه شود هرچند ترکه در ید آنان نباشد لیکن موافق ماده ۲۴۸ ان قانون مسئولیت آنان متوقف است به این که ترکه را قبول نمایند.[۱۴]

منابع

  1. محمدجواد صفار. تنفیذ معامله (ماهیت، شرایط و آثار). چاپ 2. جنگل، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2666444
  2. منصور اباذری فومشی. ترمینولوژی حقوق نوین (جلد دوم). چاپ 1. کیان، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6568804
  3. حمید مسجدسرایی. ترمینولوژی فقه اصطلاح‌شناسی فقه امامیه. چاپ 1. پیک کوثر، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4252640
  4. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول). چاپ 1. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 80940
  5. فهیمه ملک‌زاده. اصطلاحات تشریحی آیین دادرسی (کیفری-مدنی). چاپ 2. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2140736
  6. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (جلد سوم) (قواعد عمومی قراردادها، آثار قرارداد در رابطه دو طرف و نسبت به اشخاص ثالث)). چاپ 3. شرکت سهامی انتشار، 1380.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2913736
  7. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (جلد سوم) (قواعد عمومی قراردادها، آثار قرارداد در رابطه دو طرف و نسبت به اشخاص ثالث)). چاپ 3. شرکت سهامی انتشار، 1380.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2913736
  8. مهدی شهیدی. ارث. چاپ 8. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 155192
  9. ناصر کاتوزیان. دوره مقدماتی حقوق مدنی (ارث). چاپ 4. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4328528
  10. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (نظریه عمومی تعهدات). چاپ 5. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 442940
  11. یداله بازگیر. موازین حقوقی امور حسبی در آرای دیوانعالی کشور (جلد اول). چاپ 1. جنگل، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2613532
  12. مجموعه نشست‌های قضایی مسائل قانون مدنی. چاپ 1. جنگل، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1010876
  13. مجموعه نشست‌های قضایی (23) مسائل قانون مدنی (6). چاپ 1. جنگل، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 165664
  14. یداله بازگیر. موازین حقوقی امور حسبی در آرای دیوانعالی کشور (جلد اول). چاپ 1. جنگل، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2613608