خسارت جایگزین اجرا
خسارت جایگزین اجرا یکی از سه نوع خسارتی است که قانون مدنی آلمان برای نقض قرارداد مقرر کرده است.[۱]
موارد خسارت جایگزین اجرا
خسارت جایگزین اجرا به طور کلی در سه مورد اعطا میشود: ۱. نقض وظایف فرعی، ۲. تاخیر در اجرای غیرمناسب، ۳. ناممکن شدن اجرا[۱]
خسارت جایگزین اجرا در حقوق ایران و آلمان
حقوق ایران از جهت تفوق بخشیدن به اجرای الزامی قرارداد با حقوق آلمان قرابت دارد اما از جهت ضمانت اجرای انحراف از اجرای قرارداد و پرداخت خسارت ناشی از آن تفاوتهای مهمی بین این دو نظام ملاحظه میشود:
- اول: حقوق ایران حتی الامکان تلاش میکند که نقض قرارداد را از طریق الزام مستقیم به اجرای عین تعهد یا شاخههای آن مانند الزام به تعمیر یا تعویض و در نهایت فسخ قرارداد جبران کند؛ در حالی که حقوق آلمان با اتخاذ یک رویکرد کارآمدتر، در بسیاری از موارد به متعهدله حق داده است که به جای مطالبۀ اجرای تعهد، خسارت ناشی از نقض را مطالبه کند. درواقع، در بسیاری موارد إصرار بر اجرای تعهد تأثیری در ملتزم شدن متعهد به اجرای تعهد ندارد و فسخ قرارداد نیز تنها وضعیت طرفین را به وضعیت پیش از قرارداد بازمیگرداند؛ درحالیکه متعهدله با دریافت خسارت جایگزین اجرا، دستکم به ارزش مالی آنچه که از اجرای قرارداد انتظار داشته است دست مییابد و میتواند با آنچه دریافت کرده، موضوع تعهد را از طریق دیگری تحصیل کند.
- دوم: در حقوق آلمان خسارتی که برای جبران زیان ناشی از نقض قرارداد پرداخت میشود در صدد قرار دادن متعهدله در وضعیتی است که از اجرای تعهد انتظار داشته است و طبق اصطلاحات کامن لایی خسارت انتظار است؛ در حالی که در حقوق ایران خسارتی که میتواند مطالبه شود در بسیاری از موارد برای قرار دادن متعهدله در وضعیت پیش از قرارداد است و طبق اصطلاحات کامن لایی، خسارت اعتماد است نه خسارت انتظار. بدیهی است که خسارت انتظار بهتر میتواند توقعی که متعهدله از قرارداد داشته را برآورده کند.
- سوم: مقررات مربوط به خسارت جایگزین اجرا به عنوان قواعد عمومی در قانون مدنی آلمان منعکس شده است؛ درحالیکه قانون مدنی ایران مقررۀ عامی نسبت به انواع و موارد خسارت قابلجبران ندارد و احکام مربوط به خسارت را باید به صورت محدود و پراکنده در مقررات راجع به عقود معین جستجو کرد.[۱]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ نعمت اللهی, اسماعیل (1402). "خسارت جایگزین اجرا در حقوق آلمان و ایران". پژوهش تطبیقی حقوق اسلام و غرب. 10 (3): 183–208. doi:10.22091/csiw.2023.8205.2276. ISSN 2476-4213.