جعل مفادی
در قانون
ماده 534 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات)، عنصر قانونی این جرم را تشکیل می دهد.جعل معنوی یا مفادی زمانی محقق میشود که اشخاص در حیطه صلاحیت خود مطالب منتسب به دیگران را تحریف میکنند بدون آنکه به ظاهر سند خدشه ای وارد شود.[۲] منظور از «تحریف»، تغییر و تبدیل کلام از حالت اصلی یا عوض کردن بعضی حروف یک کلمه است.[۳]
این نوع جعل به مانند جعل مادی میتواند با فعل یا ترک فعل محقق شود. مانند آنکه سردفتر اسم یکی از موصی لهم را در وصیت ننویسد.[۴] برخلاف جعل مادی که پس از تنظیم سند و نوشته اصیل صورت میگیرد، جعل معنوی همزمان با تنظیم سند ارتکاب می یابد.[۵] بنابر تصریح ماده عمل فیزیکی در این نوع جعل میتواند یکی از موارد ذیل باشد:
- تغییر موضوع یا مضمون
- تحریف گفته و نوشته یکی از مقامات رسمی
- تحریف تقریرات یکی از طرفین
- امر باطلی را صحیح و صحیحی را باطل جلوه دادن
- چیزی را که به آن اقرار نشده اقرار شده جلوه دادن[۶]
جعل مفادی اکثرا در اسناد رسمی صورت میگیرد. البته ممکن است در اسناد عادی مانند بیع نامه و قولنامه نیز این نوع جعل اتفاق بیفتد.[۷]
منابع
- ↑ عباس زراعت. شرح قانون مجازات اسلامی (جلد اول) (بخش تعزیرات). چاپ 2. فیض، 1377. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 857812
- ↑ حسین میرمحمدصادقی. حقوق جزای اختصاصی (جلد سوم) (جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی) (مطالعه تطبیقی). چاپ 17. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 434256
- ↑ عباس زراعت. شرح قانون مجازات اسلامی (جلد اول) (بخش تعزیرات). چاپ 2. فیض، 1377. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 387900
- ↑ حسین میرمحمدصادقی. حقوق جزای اختصاصی (جلد سوم) (جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی) (مطالعه تطبیقی). چاپ 17. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 434404
- ↑ ایرج گلدوزیان. حقوق جزای اختصاصی (جرایم علیه تمامیت جسمانی- شخصیت معنوی- اموال و مالکیت- امنیت و آسایش عمومی) (علمی-کاربردی). چاپ 13. دانشگاه تهران، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 432460
- ↑ حسین میرمحمدصادقی. حقوق جزای اختصاصی (جلد سوم) (جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی) (مطالعه تطبیقی). چاپ 17. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 434392
- ↑ عباس زراعت. شرح قانون مجازات اسلامی (جلد اول) (بخش تعزیرات). چاپ 2. فیض، 1377. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 857820