حقوق فرهنگی

حقوق فرهنگی رشته ای جدید از مطالعات حقوقی است. موضوع اصلی مطالعات حقوق فرهنگی عبارتند از: حق بر زبان، هویت و تکثر فرهنگی، میراث فرهنگی، دانش سنتی، ورزش و مذهب. در واقع در این گرایش به بررسی تاثیر و ارتباط حقوق بومی، تطبیقی و بین المللی بر مفاهیم پویای فرهنگی پرداخته می شود. حقوق فرهنگی مجموعه ای وسیع از طیف رفتارهای انسانی و فعالیت های مربوط به خانواده، هنجارهای اجتماعی، آداب و رسوم، فولکار، هنر مردمی، مذهب، هنر، معماری، رسانه، ورزش، سرگرمی، موسیقی، زبان، ادبیات، نمایش، رقص و سایر هنرهای نمایشی و ارتباطات میان این پدیده هاست.[۱]

حقوق فرهنگی می بایست مرکز بررسی مسائل حقوق بشری باشد. این حق نه تنها شامل عدالت توزیعی می شود بلکه یک دید کاملی را می دهد که موجب آگاهی از بسیاری ایده های فرهنگی متنوع و درک استقلال حقوق فرهنگی در تداوم دیگر حقوق بشری می باشد. در حال حاضر حقوق فرهنگی، حقوقی است که به خوبی جا نیفتاده و کمترین سطح توسعه خود را مطابق آنچه حقوق بین الملل تضمین می کند داراست. این امر به خاطر این است که حقوق فرهنگی موضوع پیچیده ای است و از طرف دیگر حقوق ESC مدت زمان زیادی نیست که مطرح شده است.[۲]

تعریف

اصطلاح حقوق فرهنگی در قوانین حقوقی داخلی و اسناد بین المللی تعریف نشده است؛ اما از سوی اندیشمندان حقوق، به خصوص به عنوان بخشی از رویکرد جدید به حقوق بشر پس از جنگ جهانی دوم، مورد توجه قرار گرفته و از آن تعریف های مختلفی ارائه شده است. پیش از اینکه به تعریف حقوق فرهنگی اشاره شود، توجه به این نکته لازم است که درباره فرهنگ، سخنان و تعریف های گوناگونی ارائه شده است. پیش از اینکه به تعریف حقوق فرهنگی اشاره شود، توجه به این نکته لازم است که درباره فرهنگ، سخنان و تعریف های گوناگونی ارائه شده است. برخی صاحب نظران در علوم مختلف، در نشستی شش روزه در مرکز یونسکو در سال 1968، با اذعان به اینکه فرهنگ یک تجربه انسانی است، تعریف آن را دشوار دانسته اند؛ اما آنان فرهنگ را در مجموع، شیوه هایی دانسته اند که انسان ها با آن، طرح های زندگی خود ر می ریزند. در نظر این گروه، فرهنگ جریان ارتباط میان انسان هاست و در تعبیری که چندان از آن توضیحی ارائه نمی شود، فرهنگ همان ذات انسان دانسته شده است. با این حال، پس از هشت سال در سپتامبر 1976، گروهی از کارشناسان در نشستی در اوتاوا که به دعوت کمیسیون کانادایی برای یونسکو تشکیل شده بود، تعریف ذیل را پیشنهاد کردند: «فرهنگ یک نظام ارزشی پویا از عناصر آموخته شده با فرض ها، میثاق ها، باورها و قوانین است که به اعضای یک گروه امکان می دهد به یکدیگر و جهان مربوط شوند و ارتباط برقرار کنند و استعداد خلاق خود را پرورش دهند.»

از آنجا که حقوق، نظام سازماندهی رفتارهای اجتماعی است، هنگامی می تواند به فرهنگ نسبت داده شود و سخن از حقوق فرهنگی گفته شود که رابطه رفتاری شخص با فرهنگ معلوم شود؛ از این رو برخی در تعریف حقوق فرهنگی بیان داشته اند که حقوق فرهنگی، حق انسان به مشارکت در حیات فرهنگی جامعه، بهره مندی از توسعه های علمی، حفظ اخلاق و منافع اصولی در علوم، کسب دانش یا تولیدات هنری، دستیابی به آموزش و حفظ هویت فرهنگی و زبانی و آداب و رسوم داشت.[۳]

پیشینه

در زمان تدوین منشور سازمان ملل چند کشور آمریکای لاتین پیشنهاد کردند که حقوق فرهنگی در منشور سازمان ملل گنجانده شود و بحث های در این خصوص انجام شد. اما موضوع حقوق فرهنگی در منشور گنجانده نشد ولی در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد توجه و تاکید قرار گرفت. در قطعنامه ی شماره 11/20 بیست و دومین اجلاس کنفرانس عمومی یونسکو، سالهای 1977 تا 1988 به عنوان دهه ی جهانی توسعه فرهنگی اعلام شد. در همین راستا در دسامبر 1986 مجمع عمومی سازمان ملل هم در چهل و یکمین اجلاس خود، قطعنامه شماره 41/187 را تصویب کرد که در آن دستور کار دهه جهانی توسعه فرهنگی را مشخص می ساخت.[۴]

یونسکو تاکنون اسنادی را (شامل بیانیه، توصیه، کنوانسیون) در ارتباط با جنبه های مختلف زندگی فرهنگی منتشر کرده است از جمله آنها: کنوانسیون حفاظت از زندگی فرهنگی، بیانیه ی اصول همکاری فرهنگی بین المللی (1966)، توصیه به مشارکت اکثریت مردم در زندگی فرهنگی و سهیم شدن در آن (1976) و توصیه در مورد موقعیت هنرمندان (1980). همچنین در کنفرانس بین المللی ونیز، استکهلم و مکزیکوسیتی، موضوع اهمیت فرهنگ، لزوم سیاست گذاری و توسعه همکاری بین المللی در این زمینه تاکید شده است و در این کنفرانس ها فرهنگ از ارکان توسعه شناخته شده است.[۴]

مصادیق

مصادیق حقوق فرهنگی عبارتند از:

  1. حق آزادی بیان با سایر حقوق ملازم با آن از قبیل آزادی مذاهب و اجتماع
  2. حق آموزش
  3. حق والدین در انتخاب نوع آموزشی که به فرزندانشان ارائه می شود
  4. حق مشارکت در زندگی فرهنگی جامعه
  5. حق حمایت از آثار هنری، ادبی و علمی
  6. حق بهره مند شدن از توسعه فرهنگی
  7. حق بر هویت فرهنگی
  8. حق افراد بر عدم تحمیل فرهنگ های بیگانه
  9. حق مردم در بهره مندی از ثروت فرهنگی _ تاریخی
  10. حق اقلیت ها برای مورد احترام واقع شدن به هویت، زبان، سنت و میراث فرهنگی شان
  11. حق بهره برداری مساوی از میراث مشترک بشریت[۵]

هدف

حقوق فرهنگی حقوقی است که هدف از آن رشد شخصیت و بالندگی انسان از راه آموزش، پرورش و ارتقای سطح آگاهی و فرهنگ و ایجاد دوستی و تفاهم میان مردم می باشد.[۶]

مقالات مرتبط

منابع

  1. سهرورد زرشکیان. درآمدی بر حقوق فرهنگی به عنوان یکی از مصادیق حقوق شهروندی. فصلنامه حقوق ملل شماره 17 بهار 1394، 1394.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6670244
  2. رضا طجرلو. حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (تجزیه تحلیل اسناد بین المللی و منطقه ای). چاپ 1. دادگستر، 1393.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6670232
  3. محمود حکمت نیا. حقوق و مسئولیت های فردی و اجتماعی زن. چاپ 1. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6670248
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ رضا طجرلو. حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (تجزیه تحلیل اسناد بین المللی و منطقه ای). چاپ 1. دادگستر، 1393.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6670256
  5. سهرورد زرشکیان. درآمدی بر حقوق فرهنگی به عنوان یکی از مصادیق حقوق شهروندی. فصلنامه حقوق ملل شماره 17 بهار 1394، 1394.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6670264
  6. محمدرضا ساکی. حمایت کیفری از حقوق بشر (جرم انگاری و ضمانت اجرا). چاپ 1. میزان، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6670268