قرار عدم استماع دعوا
استماع در لغت به معنی «شنود، شنیدن، گوش دادن و ...» است. در مقابل، عدم استماع یعنی «نشنیدن، گوش ندادن و ...»؛ در حقوق عدم استماع یعنی ادعا یا دعوایی که قابلیت شنیده شدن را ندارد.[۱] در خصوص قرار عدم استماع دعوا، چنین مطرح شده است که:«هر گاه دعوا، با شرایطی که طرح شده یا اوضاع و احوالی که بر آن حاکم است، قابل شنیدن نباشد و دادگاه نتواند به ماهیت آن رسیدگی کند، به ناچار و الزاماً قرار عدم استماع صادر میگردد».[۲]
مواد مرتبط
مصادیق و نمونهها
انتقادات
با اینکه در بند «ب» ماده ۳۳۲ قانون آیین دادرسی مدنی، قرار عدم استماع دعوا جز قرارهای قابل تجدیدنظر ذکر شدهاست، اما در هیچ یک از مواد این قانون صدور چنین قراری پیشبینی نشدهاست، در واقع نیز هیچ تفاوتی میان قرار رد دعوا و عدم استماع آن از حیث آثار وجود ندارد، و قرار عدم استماع دعوا در عمل در مواردی صادر میشود که دعوا به استناد سایر مواد قانون جدید یا سایر مقررات، غیرقابل استماع باشد. مانند موارد مذکوره در ماده ۱۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی و ماده ۶۵۴ قانون مدنی.[۴]
منابع
- ↑ محمود قلعه نوی. قرارهای مدنی (مقررات شکلی، آثار ماهوی با نکاهی بر آیین دادرسی فرانسه). چاپ 1. فکرسازان، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6670172
- ↑ گودرز افتخارجهرمی و مصطفی السان. آیین دادرسی مدنی (جلد دوم). چاپ 1. میزان، 1396. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6670168
- ↑ جعفر سلاحی. مراجع اختصاصی شبه قضایی. چاپ -. جنگل، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6670176
- ↑ عبدالله شمس. آیین دادرسی مدنی (جلد اول) (دوره پیشرفته). چاپ 24. دراک، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1380932