ماده ۳۰۲ قانون مدنی

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۵ توسط Keyhani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «اگر کسی که اشتباهاً خود را مدیون می‌دانست آن دین را تأدیه کند حق دارد از کسی...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

اگر کسی که اشتباهاً خود را مدیون می‌دانست آن دین را تأدیه کند حق دارد از کسی که آن را بدون حق، اخذ کرده است استرداد نماید.

پیشینه

قاعده "دارا شدن غیر عادلانه" یا "استفاده بلاجهت"، ریشه در حقوق قدیم روم دارد.(148593)

کلیات توضیحی تفسیری دکترین

با توجه به اینکه ایفا کننده ناروا، حق دارد مالی را که تأدیه نموده؛ مطالبه نماید؛ لذا برای شخصی که مال مزبور را، به ناحق دریافت نموده؛ تعهد به رد آن به صاحبش به وجود می آید.(644152)

این ماده و ماده قبل، تا حدی، دلالت بر مشروع بودن سرقفلی دارد.(743605)

مرکز اصلی قاعده "دارا شدن غیرعادلانه"، افزایش و کاهش دارایی است؛ بدین ترتیب که جهت صدق این قاعده بر هر قضیه ای، باید مالی بدون جهت، وارد دارایی متصرف گردیده باشد.(279244)

اگر مضمونٌ عنه، بر خلاف حقیقت، و به تصور اینکه بدهکار است؛ مالی را به ضامن بپردازد؛ دراینصورت ضامن، ملزم به استرداد مال مزبور به وی خواهد بود.(380589)

کاربرد این ماده، در جایی است که کسی به اشتباه، دین دیگری را می پردازد.(948901) و با توجه به ذکر اصطلاح "اشتباه" در این ماده، اجرای حکم ماده 267 قانون مدنی، در مواردی منتفی می گردد.(948901) و شرط تحقق ایفای ناروای موضوع این ماده، تأدیه از روی اشتباه است.(948901) و به دلالت ظاهر این ماده، در عالم خارج، دینی وجود داشته؛ اما تأدیه کننده، به اشتباه خود را، مدیون دانسته؛ و نسبت به پرداخت آن، اقدام نموده است.(279445)

ایفای ناروا و مبتنی بر اشتباه، به عنوان یکی از قواعد مسئولیت مدنی، مطرح است.(279445)

ایفای ناروای موضوع این ماده، در مواردی رخ می دهد که یا از ابتدا دینی وجود نداشته؛ و یا در فرض وجود دین، مدیون آن را به غیر داین پرداخت نموده؛ و یا اینکه تأدیه دین، توسط غیرمدیون صورت پذیرفته است.(279445)

رویه های قضایی

به موجب دادنامه شماره 251 مورخه 10/2/1325 شعبه 6 دیوان عالی کشور، هرچند صدور سفته، دلالت بر مدیون بودن صادرکننده آن دارد؛ لذا متعهد سفته، می تواند با مراجعه به دفاتر تجاری دارنده سند مزبور، طلبکار نبودن او را اثبات نماید.(774448)

مصادیق و نمونه ها

اگر زید، از دنیا برود؛ و فرزندش عمرو، وارث او باشد؛ و متوفی، دارای دختر دیگری هم بوده؛ که پیش از او، فوت شده؛ و فرزندی به نام بکر دارد؛ و بکر به تصور اینکه قائم مقام پدربزرگ خود می باشد؛ دین او را بپردازد؛ و بعد متوجه شود که با وجود فرزند بلاواسطه برای متوفی، قائم مقامی نوه منتفی است؛ دراینصورت بکر که قصد تبرع هم نداشته؛ می تواند آنچه را تأدیه نموده؛ مطالبه نماید.(259760)

زید، از دنیا رفته؛ و پیش از وفات خود، عمرو، مالی را نزد او به ودیعه سپرده است؛ پس از وفات زید، فرزند او، مال مزبور را، به تصور اینکه متعلق به بکر است، به وی تسلیم می نماید. چنین پرداختی، ایفای ناروا است.(684259)

زید، مبلغی پول به عمرو بدهکار است. بکر از سوی بدهکار، دین او را می پردازد؛ زید که از این موضوع بی خبر می باشد؛ به نزد عمرو رفته؛ و برای بار دوم، اقدام به تسویه دین می نماید. دراینصورت پرداخت وجه مزبور توسط زید، ایفای ناروا محسوب می گردد.(867825)