ماده ۱۹۸ قانون آیین دادرسی مدنی

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۸ توسط Javad (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «درصورتی که حق یا دِ ینی برعهده کسی ثابت شد، اصل بر بقای آن است مگر این که خلاف...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

درصورتی که حق یا دِ ینی برعهده کسی ثابت شد، اصل بر بقای آن است مگر این که خلاف آن ثابت شود.

توضیح واژگان

اصل استصحاب (اصل بقاء ماکان ، حتی یقوم الدلیل علی خلاف) : اصل در هر واقعه ای بقاء آن واقعه بر حالت خود است مگر این که دلیلی خلاف آن در دست باشد .708154

اشغال ذمه : مقصود از اشغال زمه این است که شخص حقیقی یا حقوقی معین ، تعهدی به سود شخص دیگر ، پیدا کند مانند آنکه کسی با اتومبیل خود خسارتی به عابر پیاده وارد سازد مشغول الذمه پرداخت خسارات می باشد.1053787

پیشینه

اصول عملیه می توانند مستند احکام دادگاه باشند در حقوق کشور های غربی اخیرا به این مباحث در قالب عناوینی مانند هرمونوتیک و امثال آن توجه ویژه ای شده است ولی به حق پیشقراولان آن در دنیای حقوق علمای اسلامی بوده اند که این مباحث را تحت دو عنوان «اصول فقه » و «قواعد فقه» مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند.410531

نکات توضیحی و تفسیری دکترین

مبنای استصحاب همان ابقا ماکان است که خاستگاه در غریزه حقوقی هر آدمی دارد. 709282 به عنوان مثال زمانی که شخصی به خانه پدر و مادرش که در آخرین دیدار سالم بوده اند می رود انتظار دیدار با آنان را دارد چرا که آنان حیات داشته و حیات کنونی آنان  به طور عقلی استصحاب می شود .به بیان دیگر چنانجه اشخاص بر بقای وضع گذشته اعتماد نکنند اساس زندگی آن ها از هم پاشیده و نظام جهان بر هم می ریزد741073

در تقابل اصل استصحاب با سایر اصول عملیه استصحاب جاری می شود ، در مورد تقابل اصل استصحاب با برائت باید توجه داشت که اصل برائت به دلیل « قبح عقاب بلا بیان» در جایی اجرا می شود که تکلیف واقعی یا تکلیف ظاهری روشن نباشد و با وجود استصحاب در مورد حکم ظاهری « بیان » وجود دارد فلذا اصل استصحاب بر برائت مقدم می شود.553722

گاه اجرای دو استصحاب با هم تعارض دارد یعنی حکمی که در نتیجه آن دو به دست می آید با هم جمع نمی شود در این صورت باید سبب تردید در هریک از آن ها لحاظ گردد: 1) در فرضی که تردید در بقای یکی از آن دو ناشی از شک در وجود دیگری است به طوری که بتوان گفت بین آن ها رابطه سببیت وجود دارد استصحاب سببی بر استصحاب مسببی مقدم است ، زیرا بنابه فرض اگر تردید در سبب به لحاظ اجرای اصل از میان برود دیگر موردی برای اجرای استصحاب متعارض باقی نمی ماند . مانند اینکه شخصی هم اکنون دیوانه است ، دوماه پیش خانه خود را فروخته و معلوم نیست که در آن زمان دیوانه بوده یا عاقل ، اگر سلامت پیشین او استصحاب شود باید گقت در هنگام معامله عاقل بوده و خانه او به خریدار منتقل شده است و برعکس ، هر گاه بقای خانه در ملک او استصحاب شود ، نمی توان عامله را نافذ شمرد و ولی چون شک در اهلیت فورشنده سبب تردید در انتقال خانه شده است و با استصخاب اهلیت سابق او این تردید از میان می رود ، استصحاب اهلیت ( سببی ) حاکم است و معامله نافذ. 2) در موردی که تردید در هریک از دو موضوع سبب خاص دارد ، چاره ای جز چشم پوشی از هر دو استصحاب نیست . هرجا که مفاد دو اصل با هم تعارض پیدا کند و دلیلی بر حکومت یکی از آن ها نباشد هر دو اصل از اعتبار می افتد ( اذا تعارضا تساقطا)741109

گاه ممکن است به علت جریان داشتن اصل استصحاب در سبب ، بز اجرای اصل استصحاب در مسبب جلوگیری شود .452345

سوابق و مستندات فقهی

اکثر پیروان شافعی استصحاب را حجت دانسته اند و بنا بر نوشته شیخ طوسی بیشتر متکلمان و گروهی از پیروان ابوحنیفه آن را نپذیرفته اند .استصحاب از ابتکارات علمای شافعی است اما بی شک فقهای امامیه در تکامل و شکوفایی تاریخی این مبحث از اصول نقش بسیار موثر و عمده ای داشته اند . استصحاب در تمام ادوار گذشته یمی از گرم ترین مباحث فقهای شیعه بوده و در خصوص رد و قبول حجیت آن استدلال های بیشماری وجود دارد.553195

اصل استصحاب که دلیلی فقاهتی است 453061،بر اساس حالت سابقه بنا نهاده شده است ، شرط لحاظ کردن آن ( حالت سابقه ) در اجرای اصل استصحاب به خاطر ان است که گاها حالت سابقه از نظر شارع معتبر نیست یعنی در استنباط .ظیفه عملی حجیت ندارد . 535677

در تقابل اصل استصحاب با سایر اصول عملیه استصحاب جاری می شود ، در مورد تقابل اصل استصحاب با برائت باید توجه داشت که اصل برائت به دلیل « قبح عقاب بلا بیان» در جایی اجرا می شود که تکلیف واقعی یا تکلیف ظاهری روشن نباشد و با وجود استصحاب در مورد حکم ظاهری « بیان » وجود دارد فلذا اصل استصحاب بر برائت مقدم می شود.553722

در مورد اماره و اصل باید به این نکته توجه داشت که اماره ، متعلق خود را ثابت می کند ،ولی اصل ، توجهی به اثبات واقع نداشته و فقط رفع تحیر می نماید و در نهایت عذر شرعی برای مکلف ، محصوب می شود.

مصادیق و نمونه ها

1)  شخصی هم اکنون دیوانه است ، دوماه پیش خانه خود را فروخته و معلوم نیست که در آن زمان دیوانه بوده یا عاقل ، اگر سلامت پیشین او استصحاب شود باید گقت در هنگام معامله عاقل بوده و خانه او به خریدار منتقل شده است و برعکس ، هر گاه بقای خانه در ملک او استصحاب شود ، نمی توان عامله را نافذ شمرد و ولی چون شک در اهلیت فورشنده سبب تردید در انتقال خانه شده است و با استصخاب اهلیت سابق او این تردید از میان می رود ، استصحاب اهلیت ( سببی ) حاکم است و معامله نافذ741109

2) کسی که با اتومبیل به عابری برخورد کند مشغول الذمه جبران خسارت وی می باشد.1053787 3) ممکن است سبب دین وجود داشته باشد اما اشتغال ذمه حاصل نشود مانند اینکه کسی پروانه تصدی دفتر اسناد رسمی را می گیرد ، گرفتن پروانه موجب تحقق سبب دین احتمالی است ، مقصود از دین ، دین محتمل الوقوع است که به مناسبت عمل سردفتر ، ممکن است در آینده ، تعهدی متوجه او گردد. پس در این مورد با گرفتن پروانه ، سبب دین حاصل است اما اشتغال ذمه حاصل نیست .1053787