ماده ۱۴۰ قانون مدنی
تملک حاصل میشود:
۱- به احیا اراضی موات و حیازت اشیا مباحه
۲- به وسیلهی عقود و تعهدات
۳- به وسیلهی اخذ به شفعه
۴- به ارث
توضیح واژگان
به هر عمل یا واقعه حقوقی، که هدف از آن، ایجاد یا نقل مالکیت باشد؛ اسباب تملک گویند.(20260)
به تعهدی که از روابط قضایی حوزه حقوق خصوصی، به دست آید؛ تعهد خصوصی گویند.(28611)
تعهد، در لغت یعنی تیمارداشت، پیمان و عهد.(29017)
کلیات توضیحی تفسیری دکترین
اموال عمومی، و مباحاتی که هنوز تملک نشده اند؛ اموال فاقد مالک خاص به شمار می آیند.(23331) (3028)
اموالی که توسط مالک، مورد اباحه تملک واقع گردیده؛ نظیر سکه هایی که شب عروسی، بر سر زوجین ریخته می شود را، باید در زمره اموال بلامالک به شمار آورد.(46925)
زمین های موات، و حیوانات بدون مالک، جزء مباحات هستند.(3121)
مشترکات عمومی، دارای مالک بوده؛ در حالی که مباحات، مالکی ندارند؛ دولت با رعایت موازین قانونی، می تواند اموال مباح را، تملک نموده؛ و یا اجازه تملک اینگونه اموال را، به اشخاص خصوصی بدهد.(3121)
تملک اموال مباحه، به وسیله حیازت ممکن است؛ مگر در موارد منع قانونی.(23345)
اسباب ارث بری تغییرناپذیرند؛ یعنی ممکن نیست به غیر اشخاص منصوص در شرع، اختصاص یابند.(892470)
بارزترین مصداق انتقال قهری، وراثت است. چنانچه در اثنای یک عملیات ثبتی، یکی از طرفین فوت شود؛ ادامه فرآیند مزبور، به قائم مقامی ورثه او، به جریان خواهدافتاد.(706539)
سبب تحقق ارث، یک عامل (مرگ) است که در دو کالبد حقیقی و فرضی، تبلور می یابد. (1066196) و در موت فرضی نیز همانند مرگ حقیقی، اموال متوفی، بین ورثه او تقسیم خواهدشد؛(24993) و از تاریخ صدور حکم قطعی لازم الاجرا، مبنی بر موت فرضی غایب، اموال او بین ورثه اش تقسیم خواهدشد.(428681) (359958)
سوابق فقهی
ارث، سبب تملک و انتقال است؛ نه خود انتقال.(5528)
انتقادات
فسخ عقود تملیکی، یکی از اسباب تملک است؛ که در این ماده؛ نامی از آن برده نشده است.(3175)
ایفای دین، یا جبران خسارات ناشی از جرم و شبه جرم، یکی از اسباب تملک بوده؛ که در این ماده؛ نامی از آن برده نشده است.(3208)