نظریه هرمنوتیکی قصد مولف و امکان اعمال آن در نظام حقوقی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نظریه هرمنوتیکی قصد مولف و امکان اعمال آن در نظام حقوقی
عنواننظریه هرمنوتیکی قصد مولف و امکان اعمال آن در نظام حقوقی
رشتهحقوق خصوصی
دانشجوعباس فدایی
استاد راهنمامحسن صفری
استاد مشاورمحسن اسماعیلی
مقطعکارشناسی ارشد
سال دفاع۱۳۹۶
دانشگاهدانشگاه تهران



نظریه هرمنوتیکی قصد مولف و امکان اعمال آن در نظام حقوقی عنوان پایان نامه ای است که توسط عباس فدایی، با راهنمایی محسن صفری و با مشاوره محسن اسماعیلی در سال ۱۳۹۶ و در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران دفاع گردید.

چکیده

بحث تفسیر گزاره های حقوقی یکی از مهمترین مباحث هر نظام حقوقی است. نظام حقوقی کشورمان دارای یک پارادایم مستقل تفسیری است که بر اصول فقه، به عنوان منطق حقوق اسلامی، مبتنی است. در نظام های حقوقی غربی دو نظریه ی عمده ی تفسیری مطرح شده است: ۱– نظریه ی هرمنوتیکی قصدگرا که در مکتب هرمنوتیک کلاسیک نضج یافته است و غایت تفسیر را کشف مراد مولف از رهگذر بازسازی حیات وی می داند. ۲– نظریه ی هرمنوتیکی قصدستیز که در مکتب هرمنوتیک فلسفی طرح شده و بسط یافته است و در فرآیند تفسیر نقشی برای مولف قایل نیست و معنا را محصول مشترک متن و مفسر قلمداد می کند. در این رساله قرابت و غرابت پارادایم تفسیری نظام حقوقی ایران با دو نظریه ی فوق بررسی شده و نشان داده شده است که از حیث مبنا و متدولوژی قرابت بسیاری بین پارادایم تفسیری نظام حقوقی ایران با نظریه ی هرمنوتیکی قصد مولف وجود دارد؛ گرچه تفاوت هایی نیز بین آن دو قابل مشاهده است. همچنین نشان داده شده است که نه تنها سنخیتی از حیث مبنا، متدولوژی و غایت بین پارادایم تفسیری نظام حقوقی ما با نظریه ی قصدستیز و هرمنوتیک فلسفی وجود ندارد، بلکه کاربست قواعد آن در نظام حقوقی ما موجب هرج و مرج و بی نظمی خواهد شد. این پژوهش سه فرضیه را اثبات نموده است: ۱– پارادایم تفسیری نظام حقوقی ایران، قصدگراست. ۲– پارادایم تفسیری نظام حقوقی ایران، خودبسنده است و نیازی به استعاره از مکاتب هرمنوتیک غربی ندارد. ۳– قصدستیزی به معنای رایج در هرمنوتیک فلسفی، در نظرات تفسیری عالمان حقوقی ما جایگاهی ندارد؛ زیرا حتی مفسرینی که قصد مقنن را به نفع عدالت مصادره می کنند و از شمول قصدگرایان خارج می شوند نیز، به سه مبنا قایلند که ایشان را به قصدگرایان نزدیک و از قصدستیزان دور می کند؛ ۱– روش گرایی ۲– معیارگرایی ۳– پذیرش تفسیر برتر. نظر مختار ما در بحث تفسیر، نظریه ی قصدگرایانه است که کشف مراد مقنن را غایت تفسیر و معیار تشخیص تفسیر معتبر از نامعتبر می داند. از نظر ما الفاظ قانون مهم ترین وسیله ی کشف مراد مقنن است؛ البته تا زمانی که ظهور الفاظ قانون در تعارض با روح قانون و عقل مفسر نباشد، که در صورت اخیر از ظهور الفاظ می گذریم و به طرق دیگر از جمله انطباق قانون با روح قانون و قوانین مرتبط، رجوع به تاریخ و مقدمات وضع قانون، مقاصد الشریعه و عقل مفسر، به کشف مراد مقنن می پردازیم؛ زیرا در فرایند تفسیر آنچه برای ما مهم است اراده ی قانون گذار است نه الفاظ قانون.

کلیدواژه ها

  • هرمنوتیک کلاسیک
  • هرمنوتیک فلسفی