وکالت بلاعزل؛ دربارۀ بطلان و اعتبار شرط «سلب حق عزل وکیل»
وکالت بلاعزل؛ دربارۀ بطلان و اعتبار شرط «سلب حق عزل وکیل» نام مقاله ای از سعید باقری که در شماره دوم (زمستان1401) در نشریه نقد و تحلیل آراء قضایی منتشر شده است.
چکیده
روابط حقوقی شهروندان گاهی در قالب قراردادهای نامعیّن تابع ماده ده قانون مدنی سامان میگیرد و گاهی نیز در قالب عقودمعین. در مواردی هم شهروندان برای ایجاد یک رابطه حقوقی، از عنوان، احکام و مفاهیم یک عقدمعین کمک میگیرند ولی تغییراتیدر آن میدهند یا نتیجۀ دیگری از آن اراده میکنند. تحلیل این نوع روابط صرفاً براساس احکام آن عقد معین راه به خطا میبرد و چیزی به طرفین تحمیل میکند که مقصود و منظور آنها نبوده است. آنچه عرفاً وکالت بلاعزل خوانده میشود، عموماً از این سنخ است؛ یک عمل حقوقی تحت عنوانِ ظاهری وکالت که مقصود از آن نه نیابت و ادارۀ امور موکل، بلکه ایجاد حق و سلطهای برای وکیل در موضوع وکالت است، در ارتباط با قراردادی که بین طرفین دربارۀ موضوع وکالت منعقد شده است. همین نکته که وکالت بلاعزل ایجاد حق و سلطه برای وکیل میکند و موضوع وکالت متعلق حق وکیل است، ماهیتی متفاوت بهآن میدهد که احکامویژه خود را اقتضاء دارد. بنابراین، در دعاوی قضایی مرتبطبا وکالت بلاعزل باید این ماهیتویژه را در نظر داشت و از اِعمال آندسته از احکام وکالت که حق وکیل و سلطۀ او بر موضوع وکالت را زایل میکند، پرهیز کرد. منجمله، احراز عدم تحقق «عقد خارج لازم» که معمولا در متن اسنادرسمی وکالتذکر میشود، دلیلکافی برای بطلان شرط «سلب حق عزل وکیل» و تبدیل رابطه طرفین به یک وکالت اذنی صرف نیست. زیرا وکالت بلاعزل ماهیت و هدفی متفاوت از وکالت اذنی دارد و به همین دلیل باید آن را ذاتاً از صنف اعمال حقوقی لازم به شمار آورد. لذا عباراتی مانند «عقد خارج لازم» و «سلب حق عزل وکیل» را باید تنها نشانهای برای کشف مقصود طرفین دانست نه عنصری سازنده در رابطۀ حقوقی آنان.
کلیدواژهها
- وکالت
- عزل
- وکیل عقد خارج لازم
- سلب حق عزل وکیل