۱۴٬۹۶۸
ویرایش
Abozarsh12 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
فاطمه امیدی (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ماده ۲۷۶ قانون آیین دادرسی مدنی''': هرگاه خوانده در جلسه دادرسی در قبال ادعای خواهان به علت عارضه ای از قبیل لکنت زبان یا لال بودن سکوت نماید قاضی دادگاه رأساً یا به وسیله مترجم یا متخصص امر مراد وی را کشف یا عارضه را برطرف مینماید و چنانچه سکوت خوانده و استنکاف وی از باب تعمد و ا یذاء باشد دادگاه ضمن تذکر عواقب شرعی و قانونی کتمان حقیقت، سه بار به خوانده اخطار مینماید که در نتیجه استنکاف، ناکل شناخته میشود، در این صورت با سوگند خواهان دعوا ثابت و حکم بر محکومیت خوانده صادر خواهد شد. | '''ماده ۲۷۶ قانون آیین دادرسی مدنی''': هرگاه خوانده در جلسه دادرسی در قبال ادعای خواهان به علت عارضه ای از قبیل لکنت زبان یا لال بودن سکوت نماید قاضی دادگاه رأساً یا به وسیله مترجم یا متخصص امر مراد وی را کشف یا عارضه را برطرف مینماید و چنانچه سکوت خوانده و استنکاف وی از باب تعمد و ا یذاء باشد دادگاه ضمن تذکر عواقب شرعی و قانونی کتمان حقیقت، سه بار به خوانده اخطار مینماید که در نتیجه استنکاف، ناکل شناخته میشود، در این صورت با سوگند خواهان دعوا ثابت و حکم بر محکومیت خوانده صادر خواهد شد. | ||
*{{زیتونی|[[ماده ۲۷۵ قانون آیین دادرسی مدنی|مشاهده ماده قبلی]]}} | * {{زیتونی|[[ماده ۲۷۵ قانون آیین دادرسی مدنی|مشاهده ماده قبلی]]}} | ||
*{{زیتونی|[[ماده ۲۷۷ قانون آیین دادرسی مدنی|مشاهده ماده بعدی]]}} | * {{زیتونی|[[ماده ۲۷۷ قانون آیین دادرسی مدنی|مشاهده ماده بعدی]]}} | ||
== توضیح واژگان == | == توضیح واژگان == | ||
ناکل: مدعی علیه که خواسته را انکار کند و این نکول به معنی اخص است، نکول باید مسبوق به انکلر (به معنی اعم) مدعی علیه باشد و به تقاضای مدعی از دادگاه از او سوگند خواهند پس اگر قسم یاد نکند و رد قسم به مدعی ننماید او ناکل است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد پنجم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=344132|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref> | ناکل: مدعی علیه که خواسته را انکار کند و این نکول به معنی اخص است، نکول باید مسبوق به انکلر (به معنی اعم) مدعی علیه باشد و به تقاضای مدعی از دادگاه از او سوگند خواهند پس اگر قسم یاد نکند و رد قسم به مدعی ننماید او ناکل است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد پنجم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=344132|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref> | ||
خط ۱۰: | خط ۱۱: | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
مفاد این ماده در قوانین آیین دادرسی مدنی سالهای ۱۲۹۰ و ۱۳۱۸ مشابهی نداشتهاست.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=560036|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=3}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=روند نمای تقنینی قانون آیین دادرسی مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=فکرسازان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2798320|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=رفیعی|چاپ=1}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=روند نمای تقنینی قانون آیین دادرسی مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=فکرسازان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2798316|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=رفیعی|چاپ=1}}</ref> | مفاد این ماده در قوانین آیین دادرسی مدنی سالهای ۱۲۹۰ و ۱۳۱۸ مشابهی نداشتهاست.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=560036|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=3}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=روند نمای تقنینی قانون آیین دادرسی مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=فکرسازان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2798320|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=رفیعی|چاپ=1}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=روند نمای تقنینی قانون آیین دادرسی مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=فکرسازان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2798316|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=رفیعی|چاپ=1}}</ref> | ||
== نکات توضیحی وتفسیری دکترین == | == نکات توضیحی وتفسیری دکترین == | ||
سکوت خوانده همیشه به معنای وجود عذر موجه برای وی نمیباشد، بلکه ممکن است خوانده به علت تعطیل کردن دادرسی و برای اذیت کردن خواهان عمداً در برابر او سکوت کند، در این صورت مطابق این ماده دادگاه پس از سه مرتبه اخطار به خوانده اگر صحبت نکند ناکل شناخته شده و با سوگند خواهان، خوانده محکوم خواهد شد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در آیین دادرسی مدنی (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=فکرسازان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=460884|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=مهاجری|چاپ=1}}</ref> | سکوت خوانده همیشه به معنای وجود عذر موجه برای وی نمیباشد، بلکه ممکن است خوانده به علت تعطیل کردن دادرسی و برای اذیت کردن خواهان عمداً در برابر او سکوت کند، در این صورت مطابق این ماده دادگاه پس از سه مرتبه اخطار به خوانده اگر صحبت نکند ناکل شناخته شده و با سوگند خواهان، خوانده محکوم خواهد شد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در آیین دادرسی مدنی (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=فکرسازان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=460884|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=مهاجری|چاپ=1}}</ref> | ||
سوگند به صورت لفظ و بیان و صوت است یعنی اظهار موضوع و سوگند به آن باید طوری باشد که استماع شود و نمیتوان آن را به وضع کتبی انجام داد، مگر درمورد اشخاصی که لال باشند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی مدنی (جلد دوم) ( | سوگند به صورت لفظ و بیان و صوت است یعنی اظهار موضوع و سوگند به آن باید طوری باشد که استماع شود و نمیتوان آن را به وضع کتبی انجام داد، مگر درمورد اشخاصی که لال باشند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی مدنی (جلد دوم) (دادگاههای عمومی و انقلاب)|ترجمه=|جلد=|سال=1379|ناشر=پایدار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1181592|صفحه=|نام۱=سیدجلال الدین|نام خانوادگی۱=مدنی|چاپ=1}}</ref> | ||
استفاده از مترجم یا متخصص مستلزم تجدید جلسه میباشد و با توجه به ماده ۲۵۹ق. ا.د. م پرداخت دستمزد آنها به عهده خواهان خواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=فکرسازان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=573256|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=مهاجری|چاپ=1}}</ref> | استفاده از مترجم یا متخصص مستلزم تجدید جلسه میباشد و با توجه به ماده ۲۵۹ق. ا.د. م پرداخت دستمزد آنها به عهده خواهان خواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=فکرسازان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=573256|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=مهاجری|چاپ=1}}</ref> | ||
== سوابق و مستندات فقهی == | == سوابق و مستندات فقهی == | ||
محمد بن مسلم گوید: «از امام صادق (ع) دربارهٔ لال پرسیدم که: اگر دینی علیه او ادعا شد و او انکار کرد و مدعی هم بینه نداشت، چگونه س. گند داده شود؟ امام صادق (ع) فرمودند: لالی را نزد امیرالمؤمنین (ع) آوردند و دینی بر او ادعا شده بود و او انکار داشت و مدعی هم بینه ای نداشت، امیرالمؤمنین (ع) فرمود: ستایش ویژه خداوندی است که مرا از دنیا نبرد تا آن که برای امت همه آنچه بدان نیاز دارد، بیان کنم، سپس فرمود قرانی بیاورید آن گاه به فرد لال فرمود: این چیست؟ او سرش را به آسمان برداشت و اشاره کرد که آن کتاب خداوند است سپس فرمود: ولی او را نزد من بیاورید، پس برادر او را پیش حضرت آوردند حضرت او را در کنارش نشاند سپس فرمود: ای قنبر یک دوات و کتاب برایم بیاور این دو را برای حضرت آوردند. سپس حضرت به برادر فرد لال فرمودند: به برادرت بگو که این بین تو و اوست او این را به او گفت سپس امیرالمؤمنین مرقوم فرمود: به خداوندی که خدایی جز او نیست سوگند، هم او که آگاه از غیب و شهادت است، رحمان رحیم است، طلب کننده پیزور، زیان رسان و سود رسان است، هلاک کن و به دست آورنده است، هم او که نهان و آشکار را میداند که فلانی فرزند فلانی یعنی مدعی برای او در نزد فلانی فرزند فلانی یعنی لال، هیچ حق و طلبی نیست به هیچ گونه و بی هیچ سبب، پس از آن حضرت آن را مکتوب را در آبی شستند و به لال دستور دادند آن را بنوشد سپس لال امتناع نمود و حضرت او را به دین ملزم نمود.»<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=560040|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=3}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=منابع فقه شیعه ترجمه جامع احادیث الشیعه آیةاله | محمد بن مسلم گوید: «از امام صادق (ع) دربارهٔ لال پرسیدم که: اگر دینی علیه او ادعا شد و او انکار کرد و مدعی هم بینه نداشت، چگونه س. گند داده شود؟ امام صادق (ع) فرمودند: لالی را نزد امیرالمؤمنین (ع) آوردند و دینی بر او ادعا شده بود و او انکار داشت و مدعی هم بینه ای نداشت، امیرالمؤمنین (ع) فرمود: ستایش ویژه خداوندی است که مرا از دنیا نبرد تا آن که برای امت همه آنچه بدان نیاز دارد، بیان کنم، سپس فرمود قرانی بیاورید آن گاه به فرد لال فرمود: این چیست؟ او سرش را به آسمان برداشت و اشاره کرد که آن کتاب خداوند است سپس فرمود: ولی او را نزد من بیاورید، پس برادر او را پیش حضرت آوردند حضرت او را در کنارش نشاند سپس فرمود: ای قنبر یک دوات و کتاب برایم بیاور این دو را برای حضرت آوردند. سپس حضرت به برادر فرد لال فرمودند: به برادرت بگو که این بین تو و اوست او این را به او گفت سپس امیرالمؤمنین مرقوم فرمود: به خداوندی که خدایی جز او نیست سوگند، هم او که آگاه از غیب و شهادت است، رحمان رحیم است، طلب کننده پیزور، زیان رسان و سود رسان است، هلاک کن و به دست آورنده است، هم او که نهان و آشکار را میداند که فلانی فرزند فلانی یعنی مدعی برای او در نزد فلانی فرزند فلانی یعنی لال، هیچ حق و طلبی نیست به هیچ گونه و بی هیچ سبب، پس از آن حضرت آن را مکتوب را در آبی شستند و به لال دستور دادند آن را بنوشد سپس لال امتناع نمود و حضرت او را به دین ملزم نمود.»<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=560040|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=3}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=منابع فقه شیعه ترجمه جامع احادیث الشیعه آیةاله سیدحسین بروجردی (جلد سیم) (قضا و شهادات و حدود و تعزیرات)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=فرهنگ سبز|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2790324|صفحه=|نام۱=احمد|نام خانوادگی۱=اسماعیل تبار|نام۲=سیداحمدرضا|نام خانوادگی۲=حسینی|نام۳=مهدی (ترجمه)|نام خانوادگی۳=حسینیان قمی|چاپ=1}}</ref> | ||
بنا به گفته آیت الله خمینی در تحریر الوسیله چنانچه سکوت در مقابل سوگند به علت عذر و دلیلی مانند کر بودن یا لال بودن و از این قبیل مسایل بود باید به گونه ای عمل نمود که عذر مانع از ادای سوگند نباشد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ماهنامه قضاوت شماره 13 اردیبهشت 1382|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=دادگستری استان تهران|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2051024|صفحه=|نام۱=دادگستری استان تهران|نام خانوادگی۱=|چاپ=}}</ref> | بنا به گفته آیت الله خمینی در تحریر الوسیله چنانچه سکوت در مقابل سوگند به علت عذر و دلیلی مانند کر بودن یا لال بودن و از این قبیل مسایل بود باید به گونه ای عمل نمود که عذر مانع از ادای سوگند نباشد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ماهنامه قضاوت شماره 13 اردیبهشت 1382|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=دادگستری استان تهران|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2051024|صفحه=|نام۱=دادگستری استان تهران|نام خانوادگی۱=|چاپ=}}</ref> | ||
خط ۳۰: | خط ۳۱: | ||
محمد بن مسلم گوید: «از امام صادق (ع) دربارهٔ لال پرسیدم که: اگر دینی علیه او ادعا شد و او انکار کرد و مدعی هم بینه نداشت، چگونه س. گند داده شود؟ امام صادق (ع) فرمودند: لالی را نزد امیرالمؤمنین (ع) آوردند و دینی بر او ادعا شده بود و او انکار داشت و مدعی هم بینه ای نداشت، امیرالمؤمنین (ع) فرمود: ستایش ویژه خداوندی است که مرا از دنیا نبرد تا آن که برای امت همه آنچه بدان نیاز دارد، بیان کنم، سپس فرمود قرانی بیاورید آن گاه به فرد لال فرمود: این چیست؟ او سرش را به آسمان برداشت و اشاره کرد که آن کتاب خداوند است سپس فرمود: ولی او را نزد من بیاورید، پس برادر او را پیش حضرت آوردند حضرت او را در کنارش نشاند سپس فرمود: ای قنبر یک دوات و کتاب برایم بیاور این دو را برای حضرت آوردند. سپس حضرت به برادر فرد لال فرمودند: به برادرت بگو که این بین تو و اوست او این را به او گفت سپس امیرالمؤمنین مرقوم فرمود: به خداوندی که خدایی جز او نیست سوگند، هم او که آگاه از غیب و شهادت است، رحمان رحیم است، طلب کننده پیزور، زیان رسان و سود رسان است، هلاک کن و به دست آورنده است، هم او که نهان و آشکار را میداند که فلانی فرزند فلانی یعنی مدعی برای او در نزد فلانی فرزند فلانی یعنی لال، هیچ حق و طلبی نیست به هیچ گونه و بی هیچ سبب، پس از آن حضرت آن را مکتوب را در آبی شستند و به لال دستور دادند آن را بنوشد سپس لال امتناع نمود و حضرت او را به دین ملزم نمود.»<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=560040|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=3}}</ref> | محمد بن مسلم گوید: «از امام صادق (ع) دربارهٔ لال پرسیدم که: اگر دینی علیه او ادعا شد و او انکار کرد و مدعی هم بینه نداشت، چگونه س. گند داده شود؟ امام صادق (ع) فرمودند: لالی را نزد امیرالمؤمنین (ع) آوردند و دینی بر او ادعا شده بود و او انکار داشت و مدعی هم بینه ای نداشت، امیرالمؤمنین (ع) فرمود: ستایش ویژه خداوندی است که مرا از دنیا نبرد تا آن که برای امت همه آنچه بدان نیاز دارد، بیان کنم، سپس فرمود قرانی بیاورید آن گاه به فرد لال فرمود: این چیست؟ او سرش را به آسمان برداشت و اشاره کرد که آن کتاب خداوند است سپس فرمود: ولی او را نزد من بیاورید، پس برادر او را پیش حضرت آوردند حضرت او را در کنارش نشاند سپس فرمود: ای قنبر یک دوات و کتاب برایم بیاور این دو را برای حضرت آوردند. سپس حضرت به برادر فرد لال فرمودند: به برادرت بگو که این بین تو و اوست او این را به او گفت سپس امیرالمؤمنین مرقوم فرمود: به خداوندی که خدایی جز او نیست سوگند، هم او که آگاه از غیب و شهادت است، رحمان رحیم است، طلب کننده پیزور، زیان رسان و سود رسان است، هلاک کن و به دست آورنده است، هم او که نهان و آشکار را میداند که فلانی فرزند فلانی یعنی مدعی برای او در نزد فلانی فرزند فلانی یعنی لال، هیچ حق و طلبی نیست به هیچ گونه و بی هیچ سبب، پس از آن حضرت آن را مکتوب را در آبی شستند و به لال دستور دادند آن را بنوشد سپس لال امتناع نمود و حضرت او را به دین ملزم نمود.»<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=560040|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=3}}</ref> | ||
== منابع | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{مواد قانون آیین دادرسی مدنی}} | {{مواد قانون آیین دادرسی مدنی}} | ||