اندیشه اضطرارگرایی در مصاف با نظریه تعادل: تفاوت میان نسخهها
(وارد کردن عنوان مقاله، نویسنده و نشریه آن، چکیده، کلیدواژهها و اصطلاحات تخصصی مرتبط با مقاله) |
(چکیده) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اندیشه اضطرارگرایی در مصاف با نظریه تعادل''' نام مقالهای از [[مهناز بیات کمیتکی]] و [[مهدی بالوی]] است که در شماره چهل و | '''اندیشه اضطرارگرایی در مصاف با نظریه تعادل''' نام مقالهای از [[مهناز بیات کمیتکی]] و [[مهدی بالوی]] است که در شماره چهل و دوم (دی 1393) [[نشریه پژوهش حقوق عمومی]] منتشر شده است. | ||
== چکیده == | == چکیده == | ||
حق و مصلحت ازجمله مفاهیمی هستند که بر مباحث سیاسی، اخلاقی، حقوقی و اجتماعی | حق و مصلحت ازجمله مفاهیمی هستند که بر مباحث سیاسی، اخلاقی، حقوقی و اجتماعی اکثر کشورهای دنیا حاکم شده اند. با این حال، وجود ناهماهنگی میان اقتضائات تضمین حقوق فردی و ارتقای مصلحت عمومی موجب میشود که بروز حدی از تنش میان این حقوق و آن مصالح، گریزناپذیر باشد. پژوهشگران، ضمن اتخاذ رویکردهای نظری مختلف درباره نسبت میان حق و مصلحت، راهکارهای متفاوتی را برای حل این تعارض مطرح نموده اند. پاره ای از آن ها با طرح ایده حاکمیت حق، بر اولویت حقوق فردی تأکید نموده و برخی دیگر، مصلحت عمومی را دارای تقدم رتبی قلمداد کرده اند. در میان طرفداران نظریه تقدم مصلحت، عده ای با طرح اندیشه اضطرارگرایی بر عادی شدن وضعیت اضطراری به ویژه پس از وقوع حوادث 11 سپتامبر 2001 تأکید نموده و ضمن مقدمدانستن منافع جمعی نسبت به حقوق و آزادی های فردی، خواستار اعطای قدرت بیشتر به دولت جهت محدودسازی حقها شده اند. در این نوشتار تلاش خواهد شد تا پس از نقد اندیشه اضطرارگرایی، ایده تعادل را به مثابه نظریه ای همگرا در خصوص نسبت میان حقوق فردی و مصالح جمعی معرفی شود | ||
اکثر کشورهای دنیا حاکم شده اند. با | |||
فردی و ارتقای مصلحت عمومی موجب | |||
مصالح، گریزناپذیر باشد. پژوهشگران، ضمن اتخاذ رویکردهای نظری مختلف درباره نسبت میان | |||
حق و مصلحت، راهکارهای متفاوتی را برای حل این تعارض مطرح نموده اند. پاره ای از آن ها با | |||
طرح ایده حاکمیت حق، بر اولویت حقوق فردی تأکید نموده و برخی دیگر، مصلحت عمومی را | |||
دارای تقدم رتبی قلمداد کرده اند. در میان طرفداران نظریه تقدم مصلحت، عده ای با طرح اندیشه | |||
اضطرارگرایی بر | |||
تأکید نموده و ضمن مقدمدانستن منافع جمعی نسبت به حقوق و آزادی های فردی، خواستار | |||
اعطای قدرت بیشتر به دولت جهت محدودسازی | |||
در این نوشتار تلاش خواهد شد تا پس از نقد اندیشه اضطرارگرایی، ایده تعادل را به مثابه | |||
نظریه ای همگرا در خصوص نسبت میان حقوق فردی و مصالح جمعی معرفی شود | |||
== کلیدواژهها == | == کلیدواژهها == | ||
خط ۳۹: | خط ۱۷: | ||
* [[مدیریت ریسک]] | * [[مدیریت ریسک]] | ||
* [[اندیشه اضطرارگرایی]] | * [[اندیشه اضطرارگرایی]] | ||
[[رده:مقالات منتشر شده در سال 1393]] | |||
[[رده:مقالات حقوق عمومی]] | |||
[[رده:مقالات فصلنامه پژوهش حقوق عمومی]] | |||
[[رده:مقالات شماره چهل و دوم فصلنامه پژوهش حقوق عمومی]] | |||
[[رده:مقالات مهناز بیات کمیتکی]] | |||
[[رده:مقالات مهدی بالوی]] | |||
[[رده:اندیشه اضطرارگرایی]] | |||
[[رده:نظریه تعادل]] | |||
[[رده:مصلحت عمومی]] | |||
[[رده:نظریه تقدم مصلحت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۹
اندیشه اضطرارگرایی در مصاف با نظریه تعادل نام مقالهای از مهناز بیات کمیتکی و مهدی بالوی است که در شماره چهل و دوم (دی 1393) نشریه پژوهش حقوق عمومی منتشر شده است.
چکیده
حق و مصلحت ازجمله مفاهیمی هستند که بر مباحث سیاسی، اخلاقی، حقوقی و اجتماعی اکثر کشورهای دنیا حاکم شده اند. با این حال، وجود ناهماهنگی میان اقتضائات تضمین حقوق فردی و ارتقای مصلحت عمومی موجب میشود که بروز حدی از تنش میان این حقوق و آن مصالح، گریزناپذیر باشد. پژوهشگران، ضمن اتخاذ رویکردهای نظری مختلف درباره نسبت میان حق و مصلحت، راهکارهای متفاوتی را برای حل این تعارض مطرح نموده اند. پاره ای از آن ها با طرح ایده حاکمیت حق، بر اولویت حقوق فردی تأکید نموده و برخی دیگر، مصلحت عمومی را دارای تقدم رتبی قلمداد کرده اند. در میان طرفداران نظریه تقدم مصلحت، عده ای با طرح اندیشه اضطرارگرایی بر عادی شدن وضعیت اضطراری به ویژه پس از وقوع حوادث 11 سپتامبر 2001 تأکید نموده و ضمن مقدمدانستن منافع جمعی نسبت به حقوق و آزادی های فردی، خواستار اعطای قدرت بیشتر به دولت جهت محدودسازی حقها شده اند. در این نوشتار تلاش خواهد شد تا پس از نقد اندیشه اضطرارگرایی، ایده تعادل را به مثابه نظریه ای همگرا در خصوص نسبت میان حقوق فردی و مصالح جمعی معرفی شود
کلیدواژهها
- حق
- مصلحت عمومی
- نظریه تقدم مصلحت
- اندیشه اضطرارگرایی
- نظریه تعادل