ماده ۴۴۵ قانون مدنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== توضیح واژگان ==
== توضیح واژگان ==
خیار، حقی است که به صاحب آن، اختیار منحل نمودن معامله را اعطا می نماید.(1215066)
خیار، حقی است که به صاحب آن، اختیار منحل نمودن معامله را اعطا می نماید.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (جلد سوم) (قراردادها و تعهدات) (به انضمام مجموعه مقالات حقوقی)|ترجمه=|جلد=|سال=1391|ناشر=خرسندی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4860320|صفحه=|نام۱=مراد|نام خانوادگی۱=مقصودی|چاپ=1}}</ref>


== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
در بیع زمین، زوجه از حق خیار ارث می برد.(23939)
در بیع زمین، زوجه از حق خیار ارث می برد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=95812|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=26}}</ref>


قابلیت انتقال و به ارث رسیدن حق خیار، منافاتی با نظم عمومی ندارد.(18103)
قابلیت انتقال و به ارث رسیدن حق خیار، منافاتی با نظم عمومی ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مدنی در آیینه آرای دیوانعالی کشور (در خیارات و احکام راجع به آن) (مواد 396 الی 465)|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=فردوسی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=72468|صفحه=|نام۱=یداله|نام خانوادگی۱=بازگیر|چاپ=2}}</ref>


حق خیار به ارث می رسد؛ اما نمی تواند متعلق حق طلبکاران متوفی قرار گیرد. یعنی آنان حق ندارند به جهت حفظ حقوق خود، ورثه را، مکلف به اعمال یا اسقاط حق خیار خود نمایند. ولی اگر اقدامات وراث را، به زیان خود ببینند؛ می توانند ابطال آن را از دادگاه درخواست نمایند.(729655)
حق خیار به ارث می رسد؛ اما نمی تواند متعلق حق طلبکاران متوفی قرار گیرد. یعنی آنان حق ندارند به جهت حفظ حقوق خود، ورثه را، مکلف به اعمال یا اسقاط حق خیار خود نمایند. ولی اگر اقدامات وراث را، به زیان خود ببینند؛ می توانند ابطال آن را از دادگاه درخواست نمایند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (جلد پنجم) (قواعد عمومی قراردادها، انحلال قرارداد، خیارات)|ترجمه=|جلد=|سال=1376|ناشر=شرکت سهامی انتشار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2918676|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=2}}</ref>


== سوابق فقهی ==
== سوابق فقهی ==
ولایت ورثه، مانند ولایت ولی و وکیل در استیفای حق غیر نیست. بلکه ولایت وی، همانند ولایت خود در استیفای حق متعلق به خویش است. پس ورثه، در رابطه با اعمال خیار، همچون خود میت هستند نه نائب او. پس درصورت اعمال حق فسخ، چون ورثه متوفی، ثمن را، از مال خود مسترد می نمایند؛ تا مبیع را تحویل بگیرند؛ تکلیفی ندارند تا دیون مورث خویش را، از محل مبیع تأدیه نمایند.(1044421)
ولایت ورثه، مانند ولایت ولی و وکیل در استیفای حق غیر نیست. بلکه ولایت وی، همانند ولایت خود در استیفای حق متعلق به خویش است. پس ورثه، در رابطه با اعمال خیار، همچون خود میت هستند نه نائب او. پس درصورت اعمال حق فسخ، چون ورثه متوفی، ثمن را، از مال خود مسترد می نمایند؛ تا مبیع را تحویل بگیرند؛ تکلیفی ندارند تا دیون مورث خویش را، از محل مبیع تأدیه نمایند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بررسی تحلیلی احکام عمومی فسخ عقود لازم|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4177740|صفحه=|نام۱=حیدر|نام خانوادگی۱=باقری اصل|چاپ=1}}</ref>


== انتقادات ==
== انتقادات ==
قانونگذار در این ماده، تصریح ننموده که هر یک از ورثه، به چه صورت حق خیار را به ارث می برند. آیا هر کدام از آنان، به طور مستقل می تواند کل معامله را فسخ نماید؛ و یا اینکه باید به طور مستقل، حق مزبور را، به نسبت سهم خویش از ترکه اعمال نماید؟ و یا اینکه جهت اعمال خیار، رضایت جمعی ورثه لازم است؟(710679)
قانونگذار در این ماده، تصریح ننموده که هر یک از ورثه، به چه صورت حق خیار را به ارث می برند. آیا هر کدام از آنان، به طور مستقل می تواند کل معامله را فسخ نماید؛ و یا اینکه باید به طور مستقل، حق مزبور را، به نسبت سهم خویش از ترکه اعمال نماید؟ و یا اینکه جهت اعمال خیار، رضایت جمعی ورثه لازم است؟<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=فلسفه حقوق(جلد دوم) (منابع حقوق)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=شرکت سهامی انتشار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2842772|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=4}}</ref>
 
== منابع ==
{{پانویس}}

نسخهٔ ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۵۱

هر یک از خیارات، بعد از فوت، منتقل به وارث می‌شود.

توضیح واژگان

خیار، حقی است که به صاحب آن، اختیار منحل نمودن معامله را اعطا می نماید.[۱]

نکات توضیحی تفسیری دکترین

در بیع زمین، زوجه از حق خیار ارث می برد.[۲]

قابلیت انتقال و به ارث رسیدن حق خیار، منافاتی با نظم عمومی ندارد.[۳]

حق خیار به ارث می رسد؛ اما نمی تواند متعلق حق طلبکاران متوفی قرار گیرد. یعنی آنان حق ندارند به جهت حفظ حقوق خود، ورثه را، مکلف به اعمال یا اسقاط حق خیار خود نمایند. ولی اگر اقدامات وراث را، به زیان خود ببینند؛ می توانند ابطال آن را از دادگاه درخواست نمایند.[۴]

سوابق فقهی

ولایت ورثه، مانند ولایت ولی و وکیل در استیفای حق غیر نیست. بلکه ولایت وی، همانند ولایت خود در استیفای حق متعلق به خویش است. پس ورثه، در رابطه با اعمال خیار، همچون خود میت هستند نه نائب او. پس درصورت اعمال حق فسخ، چون ورثه متوفی، ثمن را، از مال خود مسترد می نمایند؛ تا مبیع را تحویل بگیرند؛ تکلیفی ندارند تا دیون مورث خویش را، از محل مبیع تأدیه نمایند.[۵]

انتقادات

قانونگذار در این ماده، تصریح ننموده که هر یک از ورثه، به چه صورت حق خیار را به ارث می برند. آیا هر کدام از آنان، به طور مستقل می تواند کل معامله را فسخ نماید؛ و یا اینکه باید به طور مستقل، حق مزبور را، به نسبت سهم خویش از ترکه اعمال نماید؟ و یا اینکه جهت اعمال خیار، رضایت جمعی ورثه لازم است؟[۶]

منابع

  1. مراد مقصودی. حقوق مدنی (جلد سوم) (قراردادها و تعهدات) (به انضمام مجموعه مقالات حقوقی). چاپ 1. خرسندی، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4860320
  2. ناصر کاتوزیان. قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 26. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 95812
  3. یداله بازگیر. قانون مدنی در آیینه آرای دیوانعالی کشور (در خیارات و احکام راجع به آن) (مواد 396 الی 465). چاپ 2. فردوسی، 1382.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 72468
  4. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (جلد پنجم) (قواعد عمومی قراردادها، انحلال قرارداد، خیارات). چاپ 2. شرکت سهامی انتشار، 1376.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2918676
  5. حیدر باقری اصل. بررسی تحلیلی احکام عمومی فسخ عقود لازم. چاپ 1. دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4177740
  6. ناصر کاتوزیان. فلسفه حقوق(جلد دوم) (منابع حقوق). چاپ 4. شرکت سهامی انتشار، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2842772